ایده: آیا تیم سال 2011 بارسلونا بهترین تیم تاریخ است؟ بحث در این مورد بسیار بیهوده خواهد بود. این تیم عالی بود و در حال پیشروی و کسب افتخارات. آن ها در دفاع عالی هستند و بازیکنانی دارند که با مهارت های فردی خود تقریباً هیچ تیمی را از گلزنی خود بی نصیب نمی گذارند. دفاع آن ها هم اجازه گلزنی به بسیاری از تیم ها را نمی دهد. بنابراین اجازه دهید ساختاری تشکیل دهیم. ما تورنمنتی فرضی تشکیل می دهیم که در آن بهترین تیم های ادوار مختلف می توانند با یکدیگر رقابت کنند. ما این بازی های مجازی بین بهترین تیم ها را تحلیل می کنیم. درست است این یک کار فرضی و حدسی است، اما حداقل یک کار فرضی آموزشی و مبتنی بر تحلیل است.
روش برگزاری: تصمیم بر این گرفته شد که تیم های پس از جنگ دوم جهانی در محاسبات ما داخل شوند و هر تیمی تنها یک نماینده داشته باشد. دلیل این تصمیم این بود که از این تیم ها اطلاعات بیشتری در دست است و هر بازیکن تنها یک بار و در یک تیم شرکت کند. بر این اساس 16 تیم به طور دلخواه انتخاب شدند. تیم هایی مثل بنفیکای 62'، میلیناریوس 49' و بوکا جونیورز 1978 شاید کمی بدشانس بودند و می توانستند در این تورنمنت حضور یابند و برخی دیگر معتقدند لیورپول 1977 بر لیورپول 1984 برتری داشت.
قوانین: تیم های حاضر به طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند. تیم های یک گروه هر یک با هم دیدار خواهند کرد و دو تیم برتر راهی دور یک چهارم پایانی خواهند شد. بازی های مرحله بعد بدین صورت برگزار خواهد شد که AvB, CvD; BvC, DvA; AvC, BvD، تیمی که نام آن اول آمده تیم میزبان خواهد بود و در ورزشگاه خود اما تحت قوانین زمان خود بازی خواهد کرد. گروه های موجود عبارتند از:
گروه A: ریورپلاته 1942، آژاکس 1972، فلامینگو 1981، آ.ث.میلان 1989
گروه B: بارسلونا 2011، سانتوس 1962، هانود 1954، منچستریونایتد 1999
گروه C: پنارول 1961، ایندیپندینته 1974، دیناموکیف 1986، بایرن مونیخ 1974
گروه D: اینترناسیوناله 1965، رئال مادرید 1960، استودیانتس 1968، لیورپول 1984

گروه A:
ریورپلاته 42':رناتو چزارینی (Renato Cesarini) می گوید تیم ریورپلاته در اوایل دهه 40 (که به این تیم لقب la Maquina به معنای ماشین داده بودند) بین سال های 1941 تا 1945 تنها دو بار قهرمان لیگ شد و به دلیل از دست دادن قهرمانی در دو فصل به آن ها لقب شوالیه های مضطرب را داده بودند. اما کیفیت فوتبالی که آن ها به نمایش می گذاشتند به گونه ای بود که ارنستو لاتزاتی (Ernesto Lazzatti) مدافع شماره 5 بوکاجونیورز در آن سال ها اذعان کرد که وقتی با آن ها بازی می کنند ترجیح می دهد در جایگاه تماشاچیان نظاره گر باشد و آن ها را تحسین کند.
آژاکس 72':رینوس میشل (Rinus Michels) توتال فوتبال را در آژاکس بنیان گذاری کرد. اما پس از رفتن او به بارسلونا در سال 1971 بود که این تیم با وجود یوهان کرویف (Johan Cruyff)، یوهان نیسکنس (Johan Neeskens) و پیت کیزر (Piet Keizer) به اوج خود رسید. استفان کوواکس (Stefan Kovacs) سرمربی وقت آژاکس این تیم را به حال خود گذاشت تا در سال 1972 بر مبنای توتال فوتبال پیشین اش و ارائه ی یک فوتبال بی بدیل، دومین جام از سه جام متوالی قهرمانی اروپا را تصاحب کند.
فلامینگو 81':برای هواداران انگلیسی صحنه های مبهوت کننده اندکی به اندازه دیدن در هم شکسته شدن لیورپولی که در انگلیس و اروپا چنان شکست ناپذیر به نظر می رسید، وجود داشته است؛ اما این اتفاقی بود که در فینال جام بین قاره ای 1981 رخ داد و فلامینگو به همراه زیکو، در میانه ی دوره درخشان 5 ساله ای که حامل دو قهرمانی کاریوکا (Carioca)، سه قهرمانی برزیل و کوپا لیبرتادورس بود، با نتیجه 3-0 قرمزها را از پیش رو برداشت.
آ.ث.میلان 89':ایتالیا برای دهه های متوالی سرزمین لیبرو بوده است. اما در سال 1987 آریگو ساکی (Arrigo Sacchi) زمام آ.ث.میلان را بدست گرفت و دفاع چهارنفره و پرس شدید را در دستور کار این تیم قرار داد. بازی کردن در این تیم به شدت خسته کننده اما تماشای بازی آن بسیار انرژی بخش بود. چنین تیمی که احتمالاً از بهترین خط دفاع تاریخ و نیز استعداد های هلندی مانند فرانک رایکارد (Frank Rijkaard)، رود گولیت (Ruud Gullit) و مارکو فان باستن (Marco van Basten) بهره مند بود، توانست قهرمانی سری آ و دو قهرمانی اروپا را از آن خود کند.
حال بازی های مجازی برگزار شده ی این گروه را با یکدیگر بررسی کنیم:
* ریورپلاته 0-1 آژاکس
ریورپلاته در ابتدا دوندگی زیادی داشت، و حتی ناتوانی بازیساز آنها، خوزه مورنو (Jose Moreno)، در یافتن فضا مانع این امر نشد. بزرگترین خطر آنها از جناح چپ از سوی فلیکس لوستائو (Felix Loustau) که نقش هافبکی در عمق کشیده شده را ایفا می کرد، ایجاد شد. اما با وجود اِعمال شیوه پیچیده ریورپلاته، آنها نتوانستند خطوط آژاکس را درهم بشکنند و غالباً در تله آفساید هلندی ها به دام می افتادند. کم کم فشار اولیه ریور از بین رفت و آمادگی بدنی بهتر ِ آژاکس تعیین کننده شد. کمی قبل از سوت پایان نیمه اول یوهان کرویف بازیکن مراقبش - نوربرتو یاکونو (Norberto Yacono) – را به عمق کشاند و توپی در فضای پشت سر او برای سیاک سوآرت (Sjaak Swaart) فرستاد و او نیز سانتری به سمت راست برای پیت کیتزر (Piet Keizer) ارسال کرد و گل اول به ثمر رسید. نیمه دوم تماماً با ناکام ماندن ریورپلاته در بدست آوردن مالکیت توپ و حفاظت آژاکس از تک گلش دنبال شد.
*فلامینگو 1-1 آ.ث.میلان
برای مدتی به نظر می آمد شیوه تهاجمی فلامینگو ممکن است میلان را آزار دهد، و چهار هافبک تهاجمی و پوشش مدافعین کناری باعث باز شدن سیستم 4-4-2 میلان شود. نونز (Nunes) دائماً در آفساید قرار می گرفت اما در میانه های نیمه اول توپی زاویه دار از سوی زیکو تله آفساید را پشت سر گذاشت و جونیور (Junior) را که از دفاع چپ جلو کشیده بود، در موقعیتی مناسب قرار داد. در شرایطی که میلان بیهوده تلاش می کرد به عقب برگردد، جونیور به درون محوطه جریمه وارد شد و توپی عرضی برای نونز فراهم کرد تا اولین گل بازی ساخته و پرداخته شود. اما سرسختی میلان سبب شد تا کمی پس از آغاز نیمه دوم روبرتو دونادونی (Roberto Donadoni) از فضای خالی پشت سر جونیور استفاده کرده و با نفوذ از جناح راست و ارسال سانتر برای مارکو فن باستن، زمینه را برای گل تساوی حاصل از ضربه سر دقیق ِ وی فراهم کند.
*آژاکس 2-0 فلامینگو
مربی فلامینگو، پائولو سزار کارپجیانی (Paulo Cesar Carpegiani) پس از بازی گفت "کسی نمی داند اگر آژاکس گل زودهنگامش را به ثمر نمی رساند، چه اتفاقی می افتاد." اما آنها این کار را کردند. زمانی که آندرید (Andrade) کرویف را دنبال می کرد، یوهان نیسکنس به سمت مرکز زمین حرکت کرد، خود را به توپ ارسالی رساند ، از بین موزر (Mozer) و مارینیو (Marinho) عبور کرد و گل اول را به ثمر رساند این شانس بد فلامینگو بود که باعث شد آنها در مقابل تیم دیگری با قدرت پرس بالا قرار بگیرند و در بدست آوردن مالکیت توپ ناتوان باشند، 5 بازیکن هجومی آنها هیچ فرصتی برای کوچکترین حرکتی نیافتند. آژاکس که به طرز قابل ستایشی بر بازی مسلط شده بود، توپ را به طرز هوشمندانه ای به گردش در می آورد و نهایتاً با پنالتی نیسکنس، پنج دقیقه مانده به انتهای بازی برد خود را قطعی کرد.
*آ.ث.میلان 3-1 ریورپلاته
تیم لاماکوئینا ی ریور در حرکت با توپ فوق العاده بود و به همراه امثال یاکونو و لوستائو برای قهرمانی در این تورنمنت بهتر از بسیاری تیم ها مجهز شده بودند. اما آنها در برابر چیدمان اصولی و قدرتمند میلان از پا افتادند. کارلو آنچلوتی (Carlo Ancelotti) گل اول را از روی شوتی از راه دور به ثمر رساند و بااینکه وقتی آنخل لابرونا (Angel Labruna) از سد الساندرو کاستاکورتا (Alessandro Costacurta) گذشت و گل تساوی را در اواسط نیمه اول به ثمر رساند کمی امید برای آرژانتینی ها دیده میشد، ریور در برابر پرس میلان ناتوان مانده بود. ضربات نهایی وقتی به ریور وارد شد که رود گولیت در میانه های نیمه دوم درون محوطه فضا بدست آورد و از سانتر مائورو تاسوتی (Mauro Tassotti) حداکثر استفاده را کرده گل دوم را درون دروازه جای داد. پس از آن نیز خطای ریکاردو واگی (Ricardo Vaghi) روی فن باستن در اواخر بازی سبب شد تا مهاجم هلندی سومین گل تیمش را از روی نقطه پنالتی به ثمر برساند و به این ترتیب میلان صعودش را به جمع 8 تیم نهایی تسهیل کرد.
*ریورپلاته 1-1 فلامینگو
ریور با توجه به نتایج قبلی اش در برابر دو تیم قدرتمند در تاکتیک پرس، از صعود بازمانده بود و فلامینگو برای صعود به یک برد و باخت میلان به آژاکس احتیاج داشت. دستیابی به این هدف با گل زیکو از روی ضربه آزاد در ابتدای بازی ممکن به نظر می رسید اما با فضا یافتن ِ ریور، آنها نشان دادند که چرا در این تورنمنت حضور دارند. همانطور که لوستائو عقب تر رفته بود تا در برابر سیستم 4-1-4-1 فلامینگو موثرتر عمل کند، آدولفو پدرنرا (Adolfo Pedernera) نهایتاً تاثیر خود را در این تورنمنت نشان داد و توپ ارسالی از مورنو را دریافت کرد تا گل تساوی را به ثمر برساند. اما یک تساوی کمترین فایده را برای هر یک از دوتیم داشت.
*آژاکس 0-0 آ.ث.میلان
آژاکس تا به اینجا صعود خود را قطعی کرده بود و میلان نیز تنها به یک امتیاز احتیاج داشت. و یک برد می توانست بازی خانگی مرحله بعد را برای شاگردان ساکی تضمین کند اما وقتی اخبار گل زیکو به نیمکت میلان رسید، احتیاط بر بازی آنها سایه انداخت. از آنجا که دو تیم در اوایل بازی صرفاً به پرس حریف می پرداختند، نوعی بی شکلی در بازی خصوصاً در میانه های زمین به چشم می خورد. اما با سپری شدن دقایق، حرکات تیم ها شروع به شکل گرفتن کردند. یک تساوی برای هر دوتیم خوب بود و این چیزی بود که آنها بدست آوردند.

گروه B:
بارسلونا 2011: چه می شد اگر فعالیت آتشفشان در سال گذشته نبود و تیم پپ گواردیولا (Pep Guardiola) با اتوبوس به مصاف اینتر نمی رفت؟ شاید این تیم در فتح لیگ قهرمانان اروپا هت تریک می کرد. اما دو قهرمانی از سه فینال لیگ قهرمانان و سه قهرمانی متوالی لالیگا نشان دهنده ی کیفیت تیمی ست که به نظر می رسد حتی نوع ورزشی که به نمایش می گذارد، کاملاً متفاوت از همه تیم های دیگر است.
سانتوس 1962: تیم بزرگ پله (Pele)، پپه (Pepe) و کوتینیو (Coutinho) چقدر خوب بود؟ به اندازه ای که دوبار – یکبار در کونگو و بار دیگر در درگیری بیافران – دو طرف دعوا، جنگ را متوقف کردند تا بازی های دوستانه این تیم را تماشا کنند. اما زمان اوج این تیم کمی زودتر، در سال 1962 رقم خورد که توانستند قهرمانی پائولیستا، تاکا دی برزیل (Taca de Brasil) و اولین قهرمانی از لیبرتادورس های متوالی اش را بدست آورد.
هانود 1954: وقتی گوستاو سبس (Gusztav Sebes) پس از ملی شدن فوتبال در سال 1949، در حال پایه گذاری تیم ملی بزرگ مجارستان بود، نیاز به باشگاهی داشت که در آن بهترین بازیکنان را جمع کرده و در کنار یکدیگر آنها را آموزش دهد. او هانود را که تا آن زمان یک تیم کوچک شهرستانی بود، انتخاب کرده و امثال زلتان زیور(Zoltan Czior) و ساندور کوکسیس(Sandor Kocsis) را به فرانس پوشکاش(Ferenc Puskas) و جوزف بوسیک(Jozsef Bozsik) در این تیم اضافه کرد. نتیجه، پنج قهرمانی لیگ در طول هفت سال بود.
منچستریونایتد 1999: برخی معتقدند تیم 1968 من یونایتد بهتر بوده است، و البته مقایسه دو تیم از دوران زمانی مختلف ،وقتی که استعدادها کمتر متمرکز بودند، مشکل است. اما سه جامی که توسط من یوتایتد ِ پیتر اشمایکل (Peter Schmeichel)، یاپ استام (Jaap Stam)، روی کین (Roy Keane)، پل اسکولز (Paul Scholes)، دیوید بکام (David Beckham) و رایان گیگز (Ryan Giggs) در یک سال بدست آمد، به اندازه رکورد 5 قهرمانی لیگ در طول 6 سال این تیم را به یک مورد قابل بحث تبدیل می کند.
حال بازی های مجازی برگزار شده ی این گروه را با یکدیگر بررسی کنیم:
*بارسلونا 5-0 سانتوس
این بازی تجربه ای سخت اما سازنده برای سانتوسی بود که از دقایق آغازین بازی کاملاً تحت کنترل قرار گرفته بود. بارسا در تمام نقاط پرس را انجام می داد و اولین موج حملاتش را آنقدر زود اغاز کرد که سانتوس برای آن کاملاً ناآماده به نظر می رسید و در همان موقعیت های اندکی که مالکیت توپ را بدست می آورد، براحتی آن را از دست می داد. حرکات رو به جلوی دو دفاع کنار سانتوس، دالمائو (Dalmao) و کالوت (Calvet) که معمولاً منشأ ایجاد خطر برای حریف بودند، به خاطر حضور داوید ویا (David Villa) و پدرو (Pedro) و فضای فراوانی که نصیبشان میشد، غیرقابل اعتماد به نظر می آمدند. هردو این مهاجمان در بیست دقیقه ابتدایی توانستند گلزنی کنند؛ ویا از روی توپ ِ در عمق ِ لیونل مسی (Lionel Messi) و پدرو با استفاده از پاس ژاوی (Xavi). پس از تمام شدن طوفان ابتدایی بارسا سانتوس توانست کمی به خود بیاید اما درست قبل از پایان نیمه اول زیتو (Zito) که از سخت گیری داور شگفت زده شده بود، کارت زرد دوم را برای خطایی سخت روی آندرس اینیستا (Andres Iniesta) دریافت کرد. پس از آن تنها مسئله تعداد گل ها بود: مسی یک پنالتی را در اوایل نیمه دوم به گل تبدیل کرد، و دو گل در اواخر بازی از سوی داوید ویا و اینیستا یک برد بزرگ را تکمیل کرد.
*هانود 2-2 منچستریونایتد
مجارستانی ها به شروع پر انرزی بازی معرفند و یونایتد غالباً با روندی آهسته کار خود را آغاز می کند. پس جای زیادی برای تعجب نبود وقتی که هانود در دقیقه سوم توانست اولین گل بازی را به ثمر برساند. فرانس ماکوس (Ferenc Machos) آغازگر یک حمله شد و توپی را برای فرانس پوشکاش ساخته و پرداخته کرد و او نیز به داخل حرکت کرده، از سد یاپ استام عبور کرد و شوتی با پای چپ در دروازه پیتر اشمایکل قرار داد. از آنجا که جوزف بوسیک بیشتر درگیر خلق موقعیت بود، جوزف بانیای (Jozsef Banyai) در نگهداری میانه میدان ناتوان شد و یک تبادل سریع توپ بین پل اسکولز و دوایت یورک (Dwight Yorke)، اندی کول (Andy Cole) را در موقعیت تک به تک قرار داد و گل تساوی به ثمر رسید.اما قبل از پایان نیمه اول پاس عرضی زلتان زیور از سمت چپ و ضربه سر قدرتمند ساندور کوکسیس باز هانود را پیش انداخت. این تیم یونایتد تیمی بود که تقریباً از عقب افتادن لذت می برد و بازگرداندن نتیجه برایش نوعی امضا محسوب میشد. گل تساوی در میانه های نیمه دوم و با ضربه سر یورک روی سانتر دیوید بکام به ثمر رسید.
*سانتوس 3-2 هانود
بعد از کابوس شهر بارسلون، اوضاع نمی توانست بدتر از این برای سانتوس شروع شود، لاسلو بودای (Laszlo Budai) که پشت سر کالوت فضا یافته بود، توپ را برای ماکوس اماده کرد و گل اول پس از هشت دقیقه از آغاز بازی به ثمر رسید. اما طی یک بازی باز و پر از موقعیت برای دو تیم، مسئله تنها این بود که کدامیک از دوتیم بهتر از موقعیت های خود استفاده می کنند و این سانتوس بود که گل بعدی را به نام خود ثبت کرد: پله، بانیای را پشت سر گذاشت و توپ ارسالی هوشمندانه پپه را به گل تبدیل کرد. تیم میزبان بلافاصله بعد از آغاز نیمه دوم پیش افتاد: کالوت از دفاع راست هانود، ایمر پالیسکو (Imre Palicsko) عبور کرد، شوت او با دفع ناقص لایوس فاراگو (Lajos Farago) همراه بود و ضربه ریباند توسط کوتینیو به گل تبدیل شد. شاید بوسیک به خاطر رها کردن دفاع چپ مقصر اصلی این گل بود اما در گل بعدی تیمش، او بود که با پاس قطری زیبور را در میانه زمین و پشت سر دالمائو صاحب توپ کرد و ارسال او توسط پوشکاش به ثمر نشست. اما سانتوس به برد احتیاج داشت و انگیزه انها در دقایق پایانی بیش از پیش شده بود. نهایتاً در ثانیه های آخر بازی موجی از پاس های متوالی پله را در موقعیت تک به تک برابر لورانت (Lorant) قرار داد. توقف و پاس عرضی ساده او کوتینیو را صاحب توپ کرد و گل پیروزی برابر تیم میزبان به ثمر رسید.
* منچستریونایتد 1-2 بارسلونا
خطوط اصلی مبارزه به زودی تعیین شدند: بارسا مالکیت بیشتر توپ را در دست داشت و حتی با وجود تلاش های دوایت یورک برای مشغول نگاه داشتن سرجیو بوسکتس (Sergio Busquets)،از مزیت مهره اضافی در میانه زمین بهره مند بود، اما زمانیکه یونایتد توپ را در اختیار می گرفت، بسیار تهدید کننده به نظر می رسید. هر زمان که رایان گیگز به فضای دنی آلوز (Dani Alves) هجوم می برد و نیز هروقت که آلوز در محدوده گیگز حرکت می کرد، به نظر موقعیتی در حال خلق شدن بود. همانطور که انتظار میرفت، تنها پس از نیم ساعت مدافع برزیلی به جلو حرکت کرد، به تبادل توپ را داوید ویا پرداخت و پاسی زمینی برای پدرو و گل اول بازی فراهم کرد. گل دوم و ویرانگر بازی بلافاصله پس از آغاز نیمه دوم با فضا یافتن مسی در برابر دفاع چهارنفره من یونایتد و پاس به ویا به ثمر رسید. طبق گفته مشهور کمک مربی تیم استیو مک کلارن (Steve McClaren)، این تیم من یونایتد هیچ گاه شکست نمی خورد، فقط وقت کم می آورد. اما این بار تلاش منچستر برای بازگرداندن نتیجه تنها به یک گل دیرهنگام منجر شد: جرارد پیکه (Gerard Pique) در دفع ارسال بکام اشتباه کرد وبازیکن تعویضی منچستر، اوله گانر سولسشیر (Ole Gunnar Solskjaer)، توانست توپ را در نزدیکی دروازه به گل تبدیل کند.
*بارسلونا 2-0 هانود
زمانیکه ماکوس (مهاجم نوک ی در عمق کشیده ی هانود) به مقابله با بوسکتس مشغول بود، و مسی به فضای مربوط به بانیای وارد می شد و زیبور و بودای برای دنی آلوز و اریک آبیدال (Eric Abidal) کمی خطرناک ظاهر می شدند، به نظر می رسید سیستم 3-1-2-4 هانود، حتی بدون داشتن مالکیت توپ، به طرز عجیبی در محدود کردن بارسا مؤثر است. اگر کوکسیس در دقایق ابتدایی ضربه سرش را از بالای دروازه بیرون نزده بود، هانود می توانست یک برد نامحتمل بدست آورد. اما در پایان باز هم مالکیت توپ تعیین کننده بود. چابی، بانیای را به دنبال خود کشید و پاسی در عمق برای مسی فرستاد تا گل اول بازی در اوسط نیمه دوم به ثمر رسد. و وقتی پنج دقیقه بعد، اینستا آزاد گذاشته شد تا توپ ِ در عمق چابی را تصاحب کند، گل دوم بارسا نیز به ثمر رسید.
*سانتوس 2-2 منچستریونایتد
شاید قرعه کشی برای یونایتد چندان با شانس همراه نبود، دو بازی سخت خارج از خانه و یک بازی خانگی برابر بارسا. سیستم 4-4-2 آنها بیش از حد باز بود و پله به ندرت تحت مراقبت قرار می گرفت و به سادگی می توانست از خط حمله سانتوس در سیستم 4-2-4 جدا شود. یونایتد در ابتدا پیش افتاد: یورک توانست زیکو را از سر باز کند و فضایی بین لیما (Lima) و مائورو (Mauro) بیابد و پاس گل را برای کول ساخته و پرداخته کند. اما پله بازی را کنترل کرد و گل تساوی را پس از آنکه شوت اولیه کوتینیو توسط رونی جانسن (Ronnie Johnsen ) بلوکه شد، درون دروازه قرار داد. یونایتد که به برد احتیاج داشت، گیگز و بکام را هرچه بیشتر و بیشتر به جلو کشید اما ده دقیقه مانده به پایان بازی یک گل تعیین کننده دریافت کرد. روی کین از قوانین داوری ابتدای دهه 60 استفاده کرد تا پله را تحت فشار قرار دهد، اما پله نهایتاً فضا را برای راه انداختن دالمائو از دفاع کنار به سمت جلو فراهم کرد و او نتیجه را 2-1 ساخت. اسکولز گل تساوی را روی کرنر بکام در فاصله دو دقیقه مانده به انتهای بازی به ثمر رساند، اما گل پیروزی بخش آنها هیچ گاه از راه نرسید.
دو قسمت آینده: گروه سوم و چهارم/ مراحل یک چهارم، نیمه نهایی و فینال
ارسالی کاربر طرفداری: Also in Have