در سالهای اخیر، هر ساله بارسلونا به عنوان یکی از جدیترین شانسهای قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا یاد شده و معمولا با عملکرد بسیار خوب در شروع و اواسط فصل و نتایج خوب در مرحله گروهی این را نشان میدهد که میتواند از او به عنوان یکی از شانسهای جدی قهرمانی یاد کرد. اما پس از آخرین قهرمانی بارسلونا در سال ۲۰۱۵، هر ساله در آخرین گامها کم آورده و با لغزیدن در آخرین مراحل حذفی از قهرمانی در این رقابت باز میماند. مشکل کار کجاست؟
آخرین قهرمانی بارسلونا در لیگ قهرمانان اروپا
شاید خیلیها مشکل اصلی را تفکرهای سرمربی بدانند، عدهای دیگر مشکل را در وابستگی تیم به مسی و حتی بعضی فکر کنند مشکل اصلی نبود جایگزینی برای امثال ژاوی و اینیستا باشد. شاید هر فرضیهای به خودی خود قابل بحث باشد ولی مشکل اصلی جای دیگری است. به عنوان مثال در دو سال بعد از آخرین قهرمانی بارسلونا در لیگ قهرمانان، سرمربی عوض نشده و لوییز انریکه که توانسته بود با مثلث آتشین خط حمله خود در فصل ۲۰۱۴/۱۵ به کسب ۵ گانه برسد در دو فصل بعد هربار در مرحلهی ۱/۴ نهایی به مشکل خورده و از لیگ قهرمانان حذف شد. و این در حالی بود که در فصل پس از قهرمانی در لیگ قهرمانان، تیم به طولانی ترین رکورد بدون باخت خود در تاریخ باشگاه رسید. پس مشکل را باید در جای دیگری پیدا کرد.
پس از قهرمانی بارسلونا در سوپرکاپ اروپا و آخرین بازی پدرو به عنوان بازیکن بارسلونا، که اتفاقا وی گل پیروزی بخش بارسلونا را در آن بازی زد، کمتر طرفداری پیدا میشد که احساس کند رفتن پدرو ضربهای بزرگ به حساب بیاید ولی در همان زمان لوییز انریکه با درخواست جذب آردا توران نشان داد که نیازی شدید به جانشین برای وی دارد و یکی از اولویت خود را پیدا کردن و آماده کردن جانشینی برای پدرو کرد. دلیل آن هم بسیار ساده است. شاید پدرو پس از آمدن نیمار و سوارز به نیمکتنشین تبدیل شده بود ولی هماهنگی بینظیر او با تیم و مخصوصا اعضای دیگر خط حمله این امکان را به سرمربی میداد تا هر بازی که بخواهد آن را در کنار دو ضلع از مثلث اصلی خط حمله خود گذاشته و نگرانی راجع به کیفیت عملکرد و هماهنگی وی با تیم نداشته باشد. و به همین دلیل بود که انریکه بر آوردن کسی که به لیگ اسپانیا و جو تیمی بزرگ مثل بارسلونا آشنا باشد اصرار میورزید و در نهایت تلاش کرد تا بتواند با آردا توران این خلا را پر کند. در ابتدا نیز آردا با نمایشهای قابل قبول وعده این را داد تا کسی متوجه رفتن پدرو نشود ولی در مقطع پرفشار و مهم مراحل حذفی نتوانست به مانند پدرو به تیم (مخصوصا از نظر گلزنی) کمک کند و همین نبود فردی که بتوان در صورت نبود هر یک از مثلث MSN روی آن حساب کرد باعث شد تا بارسلونا در دو سال بعد نتواند در لیگ قهرمانان اروپا به موفقیت برسد.
پدرو زننده گل قهرمانی بارسلونا در سوپرکاپ اروپا ۲۰۱۵
تفاوت اصلی موفقیت بارسلونا در اسپانیا و عدم موفقیت این تیم در لیگ قهرمانان در همین موضوع بوده که در لیگ به دلیل بازی های پی در پی و قابلیت جبران یک یا چند نتیجهی بد در طول فصل، به دلیل ثبات خوب تیم باز هم بارسلونا به موفقیت میرسد ولی در لیگ قهرمانان که در مراحل حذفی هر بازی یک فینال محسوب میشود، با یک لغزش همه چیز بهت ریخته و در صورت نبود کسی بر روی نیکت تیم که آمادگی تغییر وضعیت در این فشار بالا را داشته باشد، برای ۴ سال متوالی به موفقیت نرسد.
دقیقا رفتن ژاوی و اینیستا هم همین ضربه را به تیم زد ولی تفاوت کار در نگاه تیم به مساله بود. زمان خداحافظی ژاوی همگی آگاه بودند که تیم نیاز به یک بازیکن کلاس جهانی برای پر کردن خلا وی دارد اما در مورد پدرو این تفکر نبود. ولی جالب اینجاست که مدیریت تیم دقیقا یک نوع عکسالعمل نسبت به جدایی بازیکنهای با سابقهاش داشت. گرفتن بازیکنهای جوان با استعدادهای درخشان اما نیازمند تجربه برای تحمل این فشار در مراحل سخت لیگ قهرمانان. تنها مشکلی که گرفتن بازیکنانی چون آندره گومز که در والنسیا استعداد خود را نشان داده بود این بود که امثال گومز و دمبله نیاز به زمان و تجربه دارند تا بتوانند هماهنگی لازم را بدست آورده و قابلیت یکتنه پیش بردن تیم در زیر فشار بالا را پیدا کنند.
در بازی بارسلونا با اینتر، دیده شد که کارلس پرز و آنسو فاتی به دلیل تمرین مداوم با تیم اصلی هماهنگی خوبی با دیگر بازیکنان دارند. حال آیا اینکه میتوانند در مراحل انتهایی نیز در زیر فشار مراحل حذفی در ورزشگاهی مثل آنفیلد همین عملکرد را تکرار کنند، به عنوان یک طرفدار بارسلونا تنها میتوان امیدوار ماند.
امیدوار اینکه والورده بتواند پس از سالها بتواند با آماده کردن کل تیم، از جمله دمبله و همینطور بازیکنانی که به صورت منظم بازی نمیکنند بتواند پس از ۵ سال دوباره طعم شیرین قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا را برای طرفداران تیم به ارمغان بیاورد.