اختصاصی طرفداری- سیزده بازی در لیگ برتر در فصل جاری و بیست و یک بازی در فصل گذشته، بدون احتساب دیگر رقابت ها، مجموعا سی و چهار بازی را برای اُوله گنار سولسشر رقم زده است. عددی قابل قبول برای اینکه کمی جدی تر عملکرد فنی این سرمربی نروژی در یونایتد را مورد بررسی قرار دهیم.
دو پیروزی مقابل پارتیزان و برایتون باعث شده بود تا مجموعه یونایتد و هوادارانش با خیالی آسوده تر از همیشه رهسپار تعطیلات رقابت های ملی شوند اما با شروع دوباره رقابت ها، یونایتد علی رغم ارائه 10 دقیقه شگفت انگیز مقابل شفیلد، باز هم با نمایشی تکراری در خارج از خانه (با احتساب تمام 90 دقیقه) نتوانست نتیجه دلخواه را کسب کند. سولسشر از همان روز نخستی که هدایت یونایتد را به عنوان سرمربی موقت عهده دار شد تا همین امروز که نقش یک سرمربی دائمی را بازی می کند، تقریبا همیشه درباره فلسفه فوتبالش، آن اصلاحاتی که در یونایتد می خواهد از لحاظ فنی ایجاد کند و همچنین کیفیت بازیکنان و تیم صحبت کرده و ادعاهای مختلفی را درباره این مسائل مطرح کرده است. به طور دقیق و فنی تمامی این وعده ها، آنچه در ذهن سولسشر وجود داشته و آنچه در عمل اتفاق افتاده را مورد بررسی قرار خواهیم داد تا به رویکرد درستی درباره یونایتد و آینده احتمالی آن برسیم.
مطالعه عملکرد فنی یونایتد در فصل جاری، شما را به نتایج هیجان انگیزی می رساند. خیلی سریع وارد اصل مطلب می شویم و با یک حقیقت مهم بحث فنی را آغاز می کنیم. به تصویر زیر دقت کنید که میزان مالکیت توپ یونایتد در دیدارهایی را نشان می دهد که این تیم توانسته نتایج قابل قبولی کسب کند. پنج دیداری که یا یونایتد در آن ها پیروز شده و یا در برابر حریفی قدرتمندتر موفق به کسب نتیجه مساوی شده است. پیروزی در برابر لستر، برایتون، نوریچ و چلسی و تساوی فوق العاده مقابل لیورپول در اُلدترافورد. می بینیم که یونایتد در تمامی این دیدارها مالکیت توپ کمتری را از حریف در طول بازی عهده دار بوده، به غیر از دیدار مقابل نوریچ که در آن هم با 53.9 درصد مالکیت توپ، اختلاف زیادی با حریف نداشته است. در دیدار مقابل لیورپول آن ها نمایش فوق العاده ای داشتند و تنها 32 درصد مالکیت توپ را عهده دار بودند. نکته جالب توجه دیدار مقابل برایتون در اُلدترافورد است. دیداری که یونایتد از لحاظ طراوت، احتمالا بهترین نمایش فصلش را ارائه داد و در این دیدار هم از حریف کمتر توپ را در اختیار داشت: 43 درصد. سولسشر برای ارائه نمایشی با طراوت مقابل برایتون نیز در اُلدترافورد، مجبور شد توپ را به حریف بدهد.

حالا به نقطه مقابل ماجرا نگاه کنید. تصویر زیر وضعیت یونایتد را در پارامتری مشابه اما در دیدارهایی نشان می دهد که آن ها موفق به نتیجه گیری لازم نشده اند. در تمامی این دیدارها یونایتد مالکیت توپ بیشتری از حریف عهده دار بوده و در اکثر آن ها نیز حاکم مطلق توپ و میدان بوده است. آن ها مقابل کریستال پالاس بیش از 71 درصد مالکیت توپ را عهده دار بودند، اما در خانه مغلوب شدند. در برابر نیوکاسل بیش از 68 درصد، مقابل ولوز بیش از 65 درصد و مقابل ساوتهمپتون نیز بیش از 58 درصد. اما سهم یونایتد در تمامی این دیدارها چیزی جز ناکامی نبوده. دیدار مقابل بورنموث، آرسنال و وستهام نیز شرایط مشابه بوده است: مالکیت توپ بیشتر و نتیجه گیری کمتر (آن ها مقابل شفیلد نیز نزدیک به 60 درصد مالکیت توپ را عهده دار بودند که باز هم با پیروزی همراه نشد).

در این یادداشت به طور مفصل درباره پارامتری تحلیلی-آماری تحت عنوان «xG»، نحوه محاسبه آن و نحوه مطالعه اش توضیح داده بودیم. پارامتری که به ما کمک می کند کیفیت موقعیت هایی که منجر به زدن ضربه شده است را مورد بررسی قرار دهیم. تاکتیک نویسان در سراسر دنیا برای بررسی واقعی و دقیق تر این پارامتر، پارامتری جزئی تر تحت عنوان «Non-penalty xG» را مطرح کرده اند و آن را در تحلیل های خود مطالعه می کنند. «Non-penalty xG» ارزش موقعیت های گل را بدون محاسبه ارزش ضربات پنالتی ارائه می کند. با توجه به اینکه مراجع تحلیلی-آماری مختلف ارزش «xG» یک ضربه پنالتی را بین 0.76 (تمامی اعداد بین 0 و 1 است و هر چه عدد بزرگ تر باشد، ارزش کیفی موقعیت بیشتر است) تا 0.80 عنوان می کنند، تیمی که صاحب ضربات پنالتی می شود، ارزش مجموع «xG» هایش به طور کاذب بالا می رود. «Non-penalty xG» به ما کمک می کند تا بدون محاسبه ضربات پنالتی، ارزش واقعی موقعیت هایی که یک تیم در جریان بازی ایجاد کرده را بررسی کنیم. تاکتیک نویسان و مراجع تحلیلی-آماری در سراسر دنیا موقعیت هایی را که میزان «xG» شان 0.35 یا بیشتر باشند، معمولا به عنوان موقعیت های خوب یا شانس گلزنی بالا تلقی می کنند. موقعیت هایی که 35 درصد یا بیشتر احتمال این می رود که تبدیل به گل شوند.
به تصویر زیر دقت کنید که وضعیت بعضی تیم های لیگ برتر انگليس را تا پایان هفته دوازدهم در خصوص تعداد شانس های گلزنی ایجاد شده - به غیر از ضربات پنالتی - با احتمال گلزنی 35 درصد یا بیشتر نشان می دهد (Non-penalty xG). مطابق انتظار منچسترسیتی با ایجاد 40 شانس گلزنی با احتمال 35 درصد یا بیشتر با اختلاف قابل توجهی در لیگ برتر پیشتاز است. چلسی 24 شانس و اورتون 20 شانس بالای 35 درصد ایجاد کرده اند (تمامی اعداد و ارقام از مرجع آماری-تحلیلی Opta استخراج شده). از میان 11 تیمی که در این تصویر مورد بررسی قرار گرفته اند، یونایتد و تاتنهام با 15 شانس در انتها قرار گرفته اند (با اضافه شدن اطلاعات هفته سیزدهم، تاتنهام نیز از منچستریونایتد عبور می کند). قرار گرفتن تیم هایی همچون ولوز، برنلی و بورنموث از این حیث بالاتر از یونایتد، عملکرد ضعیف مجموعه یونایتد از لحاظ ایجاد موقعیت گلزنی با کیفیت بالا را نشان می دهد.

وقتی جزئی تر وارد شویم و بازی به بازی را مورد مطالعه قرار دهیم، می بینیم که در تمامی دیدارهایی که یونایتد مالکیت توپ بالایی عهده دار بوده، کمترین شانس گلزنی با درصد بالا را ایجاد کرده و بالعکس مادامی که مالکیت توپ کمتری عهده دار بوده، توانسته شانس گلزنی با کیفیتِ بهترِ بیشتری ایجاد کند. به عنوان مثال در بازی مقابل برایتون که یونایتد تنها 43 درصد مالکیت توپ را عهده دار بود، توانست چهار شانس گلزنی 35 درصد یا بیشتر روی دروازه برایتون ایجاد کند. یعنی بیش از 26 درصد تمامی موقعیت های گلزنی با کیفیت یونایتد تا پایان هفته دوازدهم، مقابل برایتون ایجاد شده است.
تحلیل داده ها ما را به نتایج مهمی می رساند. نخست اینکه منچستریونایتدِ سولسشر تیمی نیست که برای بازی با مالکیت توپ بالا طراحی شده باشد. اکثر برنامه ها و تاثیرگذاری این تیم مادامی است که مالکیت توپ در اختیار حریف باشد، آن ها با رویکرد «Mid-block» یا «Low Block» (توضیح مفصل فنی پیرامون این رویکرد) عقب بنشینند و به محض بازپس گیری توپ در یک سوم میانی یا یک سوم تدافعی خودی، با استفاده از سلاح بازیکنان سرعتی خط جلو از جمله جیمز، رشفورد و مارسیال، در ضد حملات حریف را تحت تاثیر قرار دهند. اتفاقی که حتی در بازی مقابل برایتون نیز رخ داد.
مسئله اصلی نحوه پیشرفت تیم در بازی حین مالکیت توپ بالا است. بازی مقابل پالاس، نیوکاسل، ساوتهمپتون و یا بورنموث. دیدارهایی که قرار نیست شما گل زودهنگام به ثمر برسانید و حریف را مجبور به شیوه ای کنید که در آن تبحر دارید. اُوله گنار سولسشر نتوانسته در این زمینه پیشرفتی در تیم ایجاد کند. نه تنها نتوانسته پیشرفتی ایجاد کند که حتی رویکرد این مسئله را نیز در تصمیمات خود نشان نداده است. اینکه از تابستان روی داشتن بازیکنانی سرعتی مانور داد، از توانایی های بالای رشفورد و مارسیال در ضد حمله سخن گفت و روملو لوکاکو و الکسیس سانچس را که توانایی های متفاوت داشتند، به راحتی از تیم بیرون گذاشت. اما واضح بود که شما نمی توانید منچستریونایتد باشید و در هر بازی توپ را به حریف بدهید و ضد حمله بزنید.
اما چرا یونایتد حین مالکیت توپ از خلق موقعیت زیاد عاجز است؟ این مسئله دلایل مختلفی دارد. از دلایلی رویکردی گرفته تا دلایل فنی. همان طور که گفتیم سولسشر از همان تابستان رویکردش را روی استفاده از بازیکنان صرفا سرعتی در خط جلو قرار داد و از لحاظ فنی هم نتوانست تیم را حین مالکیت توپ پیشرفت دهد. یکی دیگر از ادعاهای سولسشر که به این بحث نیز مربوط می شود، کیفیت تیم در ارائه پرسینگ است. سولسشر از ابتدا فلسفه فوتبالی اش را روی پرسینگ با شدت بالا معرفی کرد، مسئله ای که البته ما رویکردش را در نمایش های تیم می بینیم، اما کیفیت قابل قبولی در آن وجود ندارد. برای مطالعه نحوه پرسینگ یک تیم پارامترهای مختلفی وجود دارد که توضیح هر یک از این پارامترها خود به یک یا چند یادداشت جداگانه نیاز دارد. با این حال ما پارامتر «PPDA» را به طور خلاصه مورد مطالعه قرار می دهیم (Passes Allowed Per Defensive Action).
پیشتر در این یادداشت «PPDA» را معرفی کرده بودیم، البته معرفی کامل و دقیق این پارامتر به یک یادداشت جداگانه نیاز دارد که همراه با یکی دیگر از پارامترهای مهم مطالعه پرسینگ، در آینده از آن خواهیم نوشت. «PPDA» در واقع با تقسیم تعداد پاس های تیم شماره (1) در زمین خودش بر تعداد کنش تدافعی انجام شده توسط تیم شماره (2)، میانگین پاس های تیم شماره (1) تا پیش از رخ دادن اولین کنش تدافعی توسط تیم شماره (2) را در نیمه زمین تیم شماره (1) به ما ارائه می دهد. این پارامتر هم برای تک بازی ها و هم برای مجموع بازی ها قابل محاسبه و قابل مطالعه است. طبیعتا هر چه عدد به دست آمده کمتر باشد، میزان فشار و پرسینگ تیم شماره (2) با شدت بیشتری در زمین تیم شماره (1) جریان داشته است.
به تصویر زیر دقت کنید که وضعیت بعضی تیم های حاضر در لیگ برتر را در زمینه «PPDA» نشان می دهد. لسترسیتی با برندان راجرز، سورپرایز ویژه لیگ برتر در فصل جدید بوده است. آن ها پرسینگ را با شدت بسیار زیادی در این فصل از رقابت های لیگ برتر ارائه داده اند و تعجبی هم ندارد که اکنون در رتبه دوم رقابت های لیگ برتر انگلیس قرار گرفته اند. البته که حضور لیورپول و منچسترسیتی نیز بالاتر از منچستریونایتد بدیهی است، تیم هایی که یکی از جدی ترین اصول بازیشان، ارائه پرسینگ با شدت زیاد، «High-pressing» و «Middle-pressing» در زمین حریف است. اُوله گنار سولسشر نیز چنین وعده ای در تابستان داده بود با این حال می بینیم که تیم او تا اینجا، وضعیت مطلوبی نداشته است. تیم هایی همچون اورتون، برایتون، آرسنال و حتی ساوتهمپتون نیز از لحاظ ارائه بازی پرفشار در زمین حریف وضعیت بهتری نسبت به سولسشر داشته اند (مجددا تاکید می کنیم که این عدد هر چه بیشتر باشد، شدت پرس کمتر بوده است). بیش از 5 نوع پرس و 4 نوع «Counterpress» (توضیح مفصل فنی پیرامون انواع این روش) وجود دارد که هر سرمربی با توجه به ایده ها و فلسفه اش، مجموعه ای از این روش ها را برای ارائه بازی پرفشار انتخاب می کند. در تیم سولسشر بر خلاف رویکرد بازی حین مالکیت توپ، تلاش و رویکرد پرسینگ در افکار سرمربی و متعاقبا نمایش بازیکنان وجود دارد اما تا اینجا عملکرد بازیکنان در زمین مسابقه در بسیاری از بازی ها تاثیرگذار و با کیفیت نبوده است (دقت کنید که شدت و کیفیت پرس، هر دو كنار هم پارامترهایی کلیدی محسوب مى شوند و PPDA بیشتر پارامتری تخصصی برای تحلیل شدت پرس است).

اما چرا می گوییم که پرسینگ با کیفیت و با شدت بالا تاثیر مستقیمی در ایجاد حملات خطرناک دارد؟ در برابر تیم های ضعیف تر، پرسینگ با شدت بالا و با کیفیت، یکی از ابزارهای سریع و کاربردی خلق موقعیت است. اینکه شما خیلی سریع حریف ضعیف تر را در نیمه زمین خودش تحت فشار قرار دهید و با یک پرسینگ با شدت و با کیفیت، حریف را در همان نیمه زمین خودش خفه کنید. این مسئله بازپس گیری های متعدد توپ را در نیمه زمین حریف به همراه دارد و هر یک از این بازپس گیری ها می تواند به یک موقعیت گل تبدیل شود. یک مثال واضح و روشن را بررسی می کنیم.
به تصویر زیر دقت کنید که عملکرد سه تیم منچستریونایتد، لیورپول و چلسی را مقابل ساوتهمپتون نشان می دهد. تیمی ضعیف تر از سه غول فوتبال انگلیس که در هر سه دیدار مالکیت توپ کمتری از حریفانش عهده دار بوده است. در تصویر زیر می بینید که یونایتد تنها 9 بار توپ را در نیمه زمین ساوتهمپتون از طریق پرسینگ و فشار بر روی حریف پس گرفته. این عدد 16 درصد کل توپ هایی است که یونایتد در این دیدار از حریف در تمامی نقاط زمین پس گرفته است. لیورپول در دیداری مشابه 16 بار توپ را از ساوتهمپتون در نیمه زمین این تیم پس گرفته که بیش از 30 درصد مجموع توپ هایی است که در تمامی زمین از حریف پس گرفته است. چلسی 20 بار در نیمه زمین ساوتهمپتون حریف را به دام انداخته که 28 درصد کل توپ هایی است که در تمامی نقاط زمین از ساوتهمپتون بازپس گیری کرده است. وضعیت روشن است. اما این وضعیت روشن منجر به چه چیزی در طول بازی می شود؟

تصویر زیر پروسه گل دوم لیورپول مقابل ساوتهمپتون را نشان می دهد. لیورپول از طرق پرسینگ با کیفیت توسط سادیو مانه توپ را در سمت چپ از حریف پس می گیرد (نقطه ای که با علامت + سبز رنگ مشخص شده) و او نیز خیلی سریع با یک پاس عرضی فیرمینو را صاحب توپ می کند تا مهاجم برزیلی با یک حرکت برق آسا و ضربه دقیق کار را مقابل ساوتهمپتون تمام کند. این نتیجه بازپس گیری های متعدد توپ در زمین حریف مقابل تیمی ضعیف تر است.

یک نمونه دیگر از دیدار چلسی مقابل ساوتهمپتون. دیداری که این تیم 20 بار در نیمه زمین حریف توپ را پس گرفت. تصویر زیر پروسه گل دوم چلسی را نشان می دهد. چلسی از طریق ویلیان توپ را عقب تر از باکس پس می گیرد (نقطه ای که با علامت + سبز رنگ مشخص شده) و با یک پاس سریع توسط این بازیکن میسون مانت را صاحب توپ می کند و او نیز با حرکت درون باکس ضربه نهایی را وارد می کند. چلسی و لیورپول روی همین دو بازپس گیری توپ در زمین حریف، لحظات کلیدی بازی را رقم زدند و کار را تمام کردند.

برای قضاوت کاملا دقیق اُوله گنار سولسشر البته همچنان زود است. یک بار برای همیشه لازم است که خائن بالفطره (اِد وودوارد) فرصت کافی را در اختیار سرمربی که خودش انتخاب کرده، قرار دهد و به او در وسط راه خیانت نکند اما از طرفی دیگر در دسترس قرار گرفتن مائوریتسیو پوچتینو نیز شرایط را پیچیده کرده است.
با این حال عملکرد فنی اُوله گنار سولسشر در پایان فصل به طور کامل قابل سنجش و ارزیابی خواهد بود. سرمربی نروژی باید راهکاری برای پیشرفت تیم حین مالکیت توپ پیدا کند، در برابر تیم های ضعیف تر با پرسینگ شدید و هدفمند آن ها را در زمین خودشان خفه کند تا در کنار بازپس گیری سریع توپ حمله های پر تعداد ایجاد شود. این ها همه اما تصوراتی است که اِد وودوارد می تواند در یک ثانیه تمامیشان را نقش بر آب کند. هواداران یونایتد همچون روال سالیان اخیر، تیمشان را در یک مسیر پر از ابهام می بینند، مسیری که مشخص نیست اِد وودوارد چه تصمیماتی برای ادامه آن در نظر دارد.