حقیقت ندارد. این تیری بود که اولین بار در تاریخ ۲۰ نوامبر ۱۹۸۰ پرتاپ شد. پس از مقاله یوریس پرمانیر نایب رئیس باشگاه بارسلونا که بنده اعتقاد دارم که یک تحریف در واقعیت این پرونده است.
یک مورد در هم و بر هم با نشان دادن نیمی از واقعیت
به مقاله اصلی پرمانیر مواردی غیر واقعی و فانتزی اضافه شده است که به منظور باور پذیر تر کردن داستان است. مطبوعات بین الملل به انتشار این مقاله به کشورهای خارجی کمک کردند و آن را متناسب با این ایده که فرانکو ظالم کاملا با آرمانهای جدایی طلبانه کاتالان مخالف بوده است، نشان داده اند.
داستان از این قرار است:
دی استفانو در آگوست ۱۹۴۹ از ریور پلاته به منظور بازی برای باشگاه کلمبیایی میوناریوس بوگوتا فرار کرد. تا اینجای داستان را هر دو طرف دعوا قبول دارند. تخلفات لیگ کلمبیا از اینجا آغاز شد. جایی که بازیکنان با ملیتهای مختلف( اکثرا آرژانتینی) بدون پرداخت پول به باشگاههای کلمبیایی میپیوستند.
در واکنش به این کار فیفا اعضای کلمبیایی خود را اخراج کرد. آنها یک دستور ممنوعیت هم برای بازیکنان دیگر صادر کردند که حق حضور و یا بازی دوستانه با تیمهای باشگاهی کلمبیایی را ندارند.
شرایط برای فیفا مطلوب نبود( باشگاههای مختلف میترسیدند که بازیکنانشان بدون پرداخت هیچ پولی به کلمبیا بروند).
شرایط برای کلمبیا هم مطلوب نبود زیرا آنها دیگر نمیتوانستند از بازیهای بین المللی پولی دریافت کنند و در زمانی که حق پخش تلویزیونی معنای نداشت، به معنی یک منبع درامد بزرگ برای باشگاههای کلمبیایی بود.
بنابراین در ۱۹۵۱، توافق نامهای به نام "پیمان لیما" بین فیفا و فدراسیون فوتبال کلمبیا امضا شد. در توافق نامه آمده بود که:"بازیکنان فراری از باشگاههای دیگر به کلمبیا تا اتمام قراردادشان در اختیار باشگاه کلمبیایی خواهند بود و حق آنها در اختیار باشگاه کلمبیایی (در مورد دی استفانو حق وی در اختیار میوناریوس) است."
در همین زمینه، باشگاههای کلمبیایی هم حق خرید بازیکنانی که با باشگاههای اصلی خود به توافق نرسیده بودند را نداشتند. به همین شکل باشگاههای دیگر هم حق به اختیار گرفتن بازیکنانی که تحت قرارداد باشگاههای کلمبیایی بودند را تا پیش از اتمام قرارداد نداشتند.
با این راه حل، باشگاههای کلمبیایی میتوانستند که بازیهای دوستانه خود را از سر بگیرند. این توافق نامه به باشگاه میوناریوس اجازه داد که تور اروپایی خود را برگزار کند که یکی از بازیها مربوط به جشن ۵۰ سالگی باشگاه رئال مادرید بود. یک تورنمنت سه جانبه با حضور رئال مادرید، نورکوپینگ و میوناریوس. این تورنمنت را میوناریوس برد و دی استفانو با بازیاش همه را شگفت زده کرد.
در مارس ۱۹۵۲ اتفاق افتاد
برنابئو(رئیس وقت باشگاه رئال مادرید) از بازی این بازیکن به وجد آمده بود و میخواست که وی را به خدمت بگیرد. با این حال الفونسو سینیور رئیس باشگاه میوناریوس به برنابئو گفت نمیتواند وی را با توجه به پیمان لیما بفروشد. خوزه سامیتیر که مدیر فنی وقت بارسلونا بود و یک فرد فوق العادهای از جهت (دانایی، دوست داشتنی و بسیار ماهر در روابط شخصی) بود هم این بازیکن را زیر نظر داشت.
در همان تابستان رئال مادرید به منظور حضور در تورنمنت جام جهانی کوچک به کاراکاس سفر کرد. در آنجا رئال مادرید و میوناریوس دو بازی دوستانه انجام دادند که اتفاقا با درگیری به اتمام رسید. در همان زمانی که بازیکنان در زمین به دعوا مشغول بودند، مدیران دو باشگاه در قسمت VIP با هم دوست شده بودند.
در اواخر ۱۹۵۲، بعد از بازی دوستانه با شیلی، دی استفانو تصمیم گرفت میوناریوس را ترک کند و در بوینس آیرس بماند. در آن زمان دی استفانو ۲۶ ساله بود و از سفر با هواپیما میترسید. دی استفانو گلهای از حیوانات را از پدرش به ارث برده بود که باید از آنها نگه داری میکرد و با معشوقه دوران کودکیش ازدواج کرد( دی استفانو تا زمان مرگ همسرش با وی زندگی کرد). وی صاحب دو دختر شده بود که باید از آنها هم مراقبت میکرد. دی استفانو از اینکه میوناریوس دائم در حال بازیهای دوستانه برای پر کردن جیب خودش بود، خسته شده بود.
قبل از اینکه تصمیم بگیرد در بوینس آیرس بماند وی ۴ هزار دلار اضافه بر قراردادش با میوناریوس که در سال ۱۹۵۴ به اتمام میرسید، دریافت کرد. با این حال مرغ دی استفانو یک پا داشت زیرا اعتقاد داشت میوناریوس علاوه بر اینکه از حضور وی استفاده کرده، هیچ مبلغی هم به عنوان حق قرارداد نپرداخته است و زندگی را هم برای این بازیکن دشوار کرده است. در کنار اینها، وی برای میوناریوس فوق العاده بازی میکرد و احساس کرده بود که لایق گرفتن پول است.
پس دی استفانو در اوایل ۱۹۵۳ تصمیم گرفته بود که در بوینس آیرس از فوتبال کناره گیری کند. وی هیچ قصد بازگشتی به ریور پلاته نداشت، جایی که تا پیش از رفتن به کلمبیا با آنها به مشکل خورده بود و در واقع دی استفانو یکی از بزرگترین نامهای بود که به خاطر اعتصاب از آرژانتین به کلمبیا گریخته بودند.
در آن زمان وی با دمینگو والس تابرنر وای ریرا از باشگاه بارسلونا ملاقات کرد. بارسلونا دریافته بود که کوبالا( ستاره آن زمان بارسلونا) دچار مشکل تنفسی در ششهای خود شده است که باشگاه را ترسانده بود. انریک مارتی کارتو، رئیس باشگاه بارسلونا خوزه سامیتیر را مسول پیدا کردن ستارهای برای جانشینی کوبالا کرده بود.
(دی استفانو در کنار کوبالا در یکی از بازی های دوستانه بارسلونا)
سامیتیر بلافاصله به دی استفانو فکر کرده بود
پس از ملاقاتهای بسیار با بارسلونا و به توافق رسیدن با پدر وی، دی استفانو تصمیم گرفته بود به اسپانیا برود. در حقیقت اسپانیا را از راه جادهای هم میتوانست طی کند که نکته مثبتی برای وی بود.
بارسلونا ۴ میلیون پزو به ریور پلاته پرداخت و دی استفانو در تاریخ ۲۲ می ۱۹۵۳ برای بارسلونا به میدان رفت. سامیتیر در فرودگاه باراخاس مادرید منتظر دی استفانو بود. دی استفانو اما با خانواده خود از راه جادهای شب را در زاراگوسا گذرانده بودند و روز بعد به بارسلونا رسیدند.
اما در همین هنگام، دو اتفاق افتاد.
۱- کوبالا از مصدومیت خود ریکاوری کرد و بارسلونا بار دیگر لیگ را برد و به بردن جام حذفی هم بسیار نزدیک شده بود.
۲- آلفردو سینیور، رئیس باشگاه میوناریوس، پس از شنیدن این توافقات به فیفا شکایت کرد. سینیور در آن زمان یکی از چهرههای شناخته شده فوتبال بین الملل بود و حق داشت زیرا دی استفنو تا انتهای سال ۱۹۵۴ با میوناریوس قرارداد داشت و تنها در ژانویه سال ۱۹۵۵ به ریور پلاته تعلق میگرفت( بارسلونا پیش از انتهای سال ۱۹۵۴ با ریورپلاته به توافق رسیده بود یعنی زمانی که عملا حق این بازیکن در اختیار میوناریوس بود). پس حقوق بارسلونا در زمینه خرید و توافق با این بازیکن تا آن زمان تاثیری ندارد.
مساله عجیب کوبالا و حمایت فرانکو از حضور وی در بارسلونا
بارسلونا با شنیدن این اخبار پا پس گذاشته بود زیرا آنها همچنان درگیر مساله کوبالا با فیفا بودند. در واقع فدراسیون فوتبال اسپانیا در مورد نام این بازیکن با باشگاه صحبت میکرد.
(کسانی که علاقه مند به دانستن بیشتر این قضیه هستند به کتاب Nacidos para incordiarse مراجعه کنند)
به طور خلاصه، میتوانیم بگوییم که کوبالا یک فراری از مجارستان بود که در اسپانیا به خاطر تبلیغات ضد کمونیستیاش پذیرفته شده بود. سانتیاگو برنابئو رئیس باشگاه رئال مادرید سعی کرده بود وی را به خدمت بگیرد اما ریکاردو کابوت، مدیر فنی بارسلونا که شخصیتی شناخته شده در دنیا فوتبال بود، وی را به بارسلونا کشاند.
( فیلم ضد کمونیستی تک خالها به دنبال صلح)
وی در ابتدا به صورت پنهانی به عنوان یک آماتور بازی میکرد تا زمانی که در جام جهانی ۱۹۵۴ به میدان رفت. در کنگره رسمی فیفا، بارسلونا برگه خرید رسمی وی را به همراه نداشت. وی تا آن زمان دو سال را در بارسلونا بازی کرده بود که بارسلونا با وی یک جام حذفی در سال ۱۹۵۲، یک جام حذفی و لیگ در سال ۱۹۵۳ و یک جام حذفی و لیگ در سال ۱۹۵۴ برده بود.
شاید حالا زمان مناسبی باشد که بگوییم اگر یک بازیکن در تاریخ وجود داشته باشد که رژیم فرانکو برای بازی غیر قانونی وی وساطت کرده است، کوبالا است زیرا وی مستقیما در تبلیغات ضد کمونیستی شرکت کرده بود و حتی از وی مستقیما در فیلم ضد کمونیستی "تک خالها به دنبال صلح" هم استفاده کرده بودند.
بخش بعدی مقاله را در چند روز آینده در طرفداری بخوانید.