مسئله اینجاست که هیچ تیمی کامل نیست هیج تیمی همه بازیکن هاش عالی نیستن این رو در نظر داشته باشیم اول بعد راجع به شرایط الان میلان صحبت کنیم. میلان و اکثر هواداراش به روزی افتادن که یه مدت بوناونتورا، یه مدت سوسو و... تقریبا هر بازه ای یه بازیکن بشدت معمولی برای هوادارا در حد ستاره بزرگ میشد در حالی که اکثر این به اصطلاح ستاره ها بازیکن های بشدت معمولی بیش نبودن و نیستن :)
میلان امروز شامل هیچ ستاره ای نمیشه ولی توش تعداد بسیار محدودی بازیکن هستن که میشه روشون حساب کرد و ارزش نگه داشتن دارن که خب تعدادشون حتی به 11تا هم نمیرسه :) تو این تیم میلان به جز رومانیولی، دوناروما، پاکتا، بن ناصر، پیونتک بقیه هیچ کاری نکردن که بخوای روشون حساب کنی که خب این بازیکن پتانسیل خوبی داره و بهتر میشه یا همین الانشم ستاره نیست ولی بازیکن قابل اتکایی هست، طی این سالها امثال کونتی، کالدارا، هاکان، آندره سیلوا و .. هم بودن که با آمار درخشان و امیدوار کننده ای اومدن میلان ولی حالا یا مصدومیت های طولانی و بدشانسی یا عدم وجود مربی دارای شعور فوتبالی که بتونه این بازیکن ها را، رو به جلو ببره باعث شده اکثرا رو به نابودی برن و امیدی بهشون نباشه.
اوضاع ذهنی هوادارا انقدر خراب شده که الان تو سایت بگردید حتما کسایی پیدا میشن که هنوز از گتوزو که بیشعور ترین و بی مغز ترین مربی تاریخ میلان بوده احتمالا دفاع میشه :) میخوام بگم انقدر سطح انتظارات پایین اومده که گتوزو رو توی سر یسری دیگه دارن میزنن یا درصد غالب هوادار به کل فلسفه باشگاه یادشون رفته و تقریبا حاضرن به هر قیمت و هر شیوه ای باشگاه دوباره برگرده به اوج این بی هویت کردن باشگاه تو مدیریت هم دیده میشه این فشار برگشتن به هر قیمتی حتی روی تصمیمات مالدینی و .. هم مشهوده میلانی که با جوون های مستعد ایتالیایی همیشه اعتماد میکرده میاد پاتریک کوترونه با اون آمار و اون دست آورد های درخشان تو فصل اول فوتبال حرفه ایش رو میفروشه که بره یه بچه دیگه بیاره که احتمال 90% نیانگ شماره 2 میلان میشه :)
اوضاع میلان خرابه همه هم میدونیم، چشم اندازه آینده هم تصویر خوبی رو نشون نمیده واقعا چه تو مدیریت چه بین بازیکن ها چه رو نمیکت و ... اوضاع جوری شده که اخر این فصل اگر رومانیولی درخواست خروج بده دوناروما بره نه تنها ناراحت نمیشم بلکه کاملا بهشون حق میدم که فوتبالشون رو تو باشگاهی که به کل هویت خودش رو فراموش کرده و داستان کلاغی شده که اومد تقلید کنه از یه چیز اشتباه حتی راه خودشم یادش رفته هدر ندن :)
بحث نتیجه گیری خاصی نبود صرفا یه درد و دل کوتاه بود که یکم برگردین عقب نه به منظور مرور خاطرات بلکه برگردین عقب ببینید چرا میلان موفق بود، فلسفه وجودی میلان چی بود که حتی تو روز بدش هم امثال بارسی حاضر بودن برن سری بی بازی کنن؟ هویت تیم چی بوده؟ و اینکه واقعا حاضر هستین تیم هویت و فلسفه اصلیش رو تغییر بده؟ چطور میتونید عاشق یه چیزی بشید و بعدا که اون چیز 180 درجه تغییر میده خودش رو هم همچنان طرفداری کنید ازش؟ انقدر حزب باد شدیم یعنی؟