• ای که می پرسی نشان عشق چیست
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست °
• عشق یعنی مشکلی آسان کنی
دردی از در مانده ای درمان کنی °
☆ در میان این همه غوغا و شر
عشق یعنی کاهش رنج بشر
• عشق یعنی گل به جای خار باش
پل به جای این همه دیوار باش °
☆ عشق یعنی تشنه ای خود نیز اگر
واگذاری آب را، بر تشنه تر
•عشق یعنی دشت گل کاری شده
در کویری چشمه ای جاری شده °
• عشق یعنی ترش را شیرین کنی
عشق یعنی نیش را نوشین کنی °
☆ هر کجا عشق آید و ساکن شود
هر چه نا ممکن بود ، ممکن شود