طرفداری- فینال های وایت هارت لین همیشه معروف و به یاد ماندنی بودند. نه فقط به خاطر تصویر دنیل لوی که همیشه گوشه ضلع شمال شرقی ورزشگاه می نشست و مورد تشویق هوادارن قرار می گرفت. یک دهه از تاریک ترین، نا امیدکننده ترین و عاجزانه ترین روزهای سلطنت ENIC بر تاتنهام می گذرد اما هیچکس همه چیز را به فراموشی نسپرده است. گاهی باید خاطرات تلخ در اعماق ذهنتان حضور داشته باشند تا گه گاه، بدانید از کجا به کجا رسیدهاید.
صحنه، به اکتبر 2007 برمی گردد. اسپرز و جام یوفا. دیدار با تیم میانه جدولی ختافه و شکست 2-1 که در حال رقم خوردن بود. در روزهایی که کمتر کسی به یاد دارد و البته به خاطر فراگیر نبودن تلفن همراه های هوشمند، کمتر کسی لحظه به لحظه آخرین اخبار و تغییرات را دنبال می کرد، مارتین یول به نبرد ادامه می داد. همه می دانستند با به صدا درآمدن سوت داور، اخراج مارتین یول رسمی خواهد شد اما بارقهای از آتش امید هم درون دل ها هنوز شعله ور بود.
مارتین یول اخراج شد و به لیست مربیانی پیوست که در اوج هرج و مرج، کارشان را از دست می دهند. حقیقتش را بخواهید، نشانههای این اتفاق مشاهده شده بود. از لحظهای که مدیران تاتنهام پای به اسپانیا گذاشته بودند تا با خوانده راموس مذاکره کنند، می شد حدس زد یول به پایان راه در لندن رسیده است اما هیچکس نمی دانست این تصمیم لوی و هیئت مدیره، چقدر قرار است اشتباه باشد.
این یک واقعیت غم انگیز و غیرقابل اجتناب است که اخراج یول، از اولین خاطراتی است که هنگام بحث درباره دوران مربیگری او به ذهن می آید. زمانی که تاریخ تاتنهام نگاشته می شد، باید از مارتین یول با احترام بیشتری یاد می شد زیرا او آغازگر راهی پر امید بود که تاتنهام را به قله فوتبال انگلیس می رساند. شخصیتی که دوست داشت زودتر نشست مطبوعاتی خود را به پایان برساند تا بیشتر به کار مهمش یعنی «سیگار کشیدن» وقت جدا کند.
با این همه یول در میان طرفداران بسیار محبوب بود. محبوبیت او به قدری است که فقط مائوریسیو پوچتینو را می توان در این حد به حساب آورد. این احترام بیشتر به توانایی های فنی او مربوط می شد تا شخصیتش. البته بدین معنی نیست که او شخصیت بدی داشت؛ ابدا. وایت هارت لین عاشق مارتین یول شده بود. او پروژهای را در باشگاه شروع کرده بود که بسیار هیجان انگیزه به نظر می آمد. پروژهای با انتظارات و پستی و بلندی های فراوان؛ پروژهای با وقفه های طولانی.
نباید تاثیر مائوریسیو پوچتینو را بیش از حد بزرگ کرد. مردی که در طول سالیان سال به پای اسپرز ماند و با این تیم به یکی از بهترین سرمربیان جهان تبدیل شد اما او هم روزهای بدی در تاتنهام داشته است. بین سال های 2004 تا 2007، تاتنهام، غول خفته فوتبال انگلیس تصمیم گرفت تکانی به خود دهد و با استخدام مارتین یول، انقلابی را آغاز کند. آن ها پنج فصل می شد که به طور میانگین در میانه های جدول به سر می بردند. همه عادت کرده بودند و فکر می کردند درست مثل ناتینگهام فارست و لیدز یونایتد، اسپرز هم به خاطره ها پیوسته است.
بازگرداندن اسپرز به جمع برترین های انگلیس، یک کار مقدس بود. همانطور که بیل نیکولسون یک بار گفته بود «بودن در اروپا حیرت انگیز است. بودن در تاتنهام حیرت انگیز است و بودن تاتنهام در اروپا، خارق العادت تر. باشگاهی مثل تاتنهام همیشه باید در اروپا باشد و اگر آنجا نباشیم، هیچ هستیم.» مارتین یول با استفاده از فریبندگی حضور در لیگ اروپا، توانست بازیکنی در سطح ادگار داویدز را به جمع پسرانش اضافه کند تا در جستجوی تاپ فور، کاملا مجهز شوند. دارن بنت، گرانترین خرید دوران مارتین یول بود. او واقعا ستاره بود. دنیل لوی در فصل 2007-2006 تصمیم گرفت در اقدامی بسیار نادر، 10.9 میلیون پوند برای دیمیتار برباتوف هزینه کند تا او را از بایرلورکوزن به وایت لین بکشاند.
یول یک وظیفه مهم داشت؛ ضعف و سستی و معمولی بودن را از تاتنهام دور کند و اگر بگوییم یکی از معدود افرادی بود که توانست موفق شود، بیراه نگفتهایم. یکی از اولین اقدامات یول در نقل و انتقالات، یورش بردن به جذب اندی رید و مایکل داوسون بود. تاتنهام قرار بود تیمی جوان و متشکل از بازیکنان با استعداد شود. در کنار یونس کابول، گرت بیل دیگر بازیکنی بود که یول ارزش زیادی نشان داد تا پیشرفت کند. بومی های انگلیسی هم توجه ویژهای دریافت کردند. جرمین جناس، آرون لنون و تام هادلستون، همگی خریداری شدند. مارتین یول شخصا با پرداخت 1 میلیون پوند، دنی رز 16 ساله را جذب کرد.
برند فوتبالی اسپرز، روزهای محبوبی را سپری نمی کرد به همین دلیل آن ها می خواستند با ارائه فوتبال زیبا، دوباره در کانون توجهات قرار بگیرند اما این مورد چندان هم ساده نبود. سرسپردگی مقابل آرسنال در نیمه نهایی لیگ کاپ، تنها یک مورد از مشکلاتی بود که در باشگاه مشاهده می شد. مارتین یول هیچوقت نتوانست در جمع تاپ فور قرار بگیرد که یعنی، نتوانست در لیگ قهرمانان اروپا به همراه تاتنهام حضور داشته باشد. این هری ردنپ بود که آن ها را به جمع بزرگان اروپا برد و با آمدن پوچتینو، دیگر این امر برای آن عادی شد. چه می شد اگر آن ها کاربونرا را انتخاب می کردند؟ هیچوقت به یاد ندارد مارتین یول چقدر به هدفش نزدیک شده بود.
یول در راه شکستن طلسم هم کار خوبی داشت. او توانست پس از 16 سال، برای اولین بار در رقابت های لیگ چلسی را شکست دهد. داوسون و لنون، خریدهای او در آن دیدار گلزنی کردند. تاتنهام تیم خوبی شده بود اما در خط دفاعی نشانه های ضعف به وضوح آشکار بود به همین سبب دیگر قادر نبودند برای کسب جام رقابت کنند. این وضعیت بیشتر از 13 دیداری که ژاک سانتینی هدایت تیم را برعهده داشت، به دل مدیران نشسته بود. سانتینی که حتی با مدیر ورزشی باشگاه، فرانک آرنسن هم دیدار نکرده بود، به دلایل شخصی تصمیم گرفت کنار بکشد.
روز جدایی مارتین یول هم فرا رسید. تنها یک برد در 10 بازی، چیزی نبود که لوی با جاه طلبیهایش بپذیرد. باور هیئت مدیره این بود که یول کارش را تا جایی که می توانسته انجام داده و حالا نوبت به فرد دیگری رسیده تا اسپرز را به یک پله بالاتر ببرد. از ردنپ تا پوچتینو، تاتنهام همیشه در حال طی کردن مراحل پیشرفت بوده. البته گاهی در آن پروژه عقب نشینی هایی هم بوده؛ مثل حضور آندره ویاش بوآش، تیم شروود و خوانده راموس.
این روزها تاتنهام با پوچتینو در کنار بزرگان فوتبال اروپا قرار دارد اما نباید همه چیز را به پای این تاکتیسین آرژانتینی نوشت. مارتین یول غیرمستقیم به سرنوشت تاتنهام تاثیر گذاشت. یان فرتونگن که بیشتر هافبک و فولبک بود، توسط یول به دفاع وسط آورده شد. کریستین اریکسن و توبی آلدرویرلد هم زیر نظر این سرمربی پیشرفت کردند. بدون شک پوچتینو شانس اصلی تاتنهام در این سال ها بوده اما کسانی که فوتبال انگلیس را به خوبی دنبال می کنند، باید بدانند این موفقیت اتفاقی نیست. اسپرز از سالیان پیش کلید شروع این موفقیت را توسط مارتین یول زده بود.
مثل استادیوم جدید تاتنهام، همه چیز آنطور که به نظر می رسد ناگهانی نیست. دنیل لوی مدت هاست که وضعیت را تحت کنترل گرفته است. تنها کمبود در این باشگاه، قهرمانی است. وقتی تیمی مثل لسترسیتی مثل داستان شاه و پریان می تواند فاتح جزیره شود، چرا تاتنهام نتواند؟ آن ها از 2004 به این طرف رویای این قهرمانی را در سر دارند و برایش برنامه های بسیار زیادی عملی کردهاند. اگر امروز ناکامی پوچتینو در قهرمان کردن تاتنهام یک شکست تلقی می شود، به لطف مارتین یول است که انتظارات را بالا برد. نباید فراموش کرد تاتنهامِ پیش از او، به رتبه یازدهم عادت کرده بود.
به قلم Katherine Lucas برای وبسایت Thesefootballtimes