طرفداری- در این مقاله به بررسی تاکتیکی عملکرد اریک تن هاگ در آژاکس می پردازیم.
سیستم بازی
چینش آژاکس تحت هدایت اریک تن هاگ 3-3-4 است، اما به جای استفاده از یک هافبک در مرکز زمین، او از دو هافبک مرکزی و یک هافبک تهاجمی استفاده می کند. قوی ترین چینش آن ها در خط هافبک از لاسه شون و فرانکی دی یانگ در مرکز میدان و استفاده از فن ده بیک در نقش پلی میکر تشکیل شده است.
خط حمله آن ها شامل دوشان تادیچ به عنوان مهاجم نوک و حکیم زیاش و دیوید نرس به عنوان وینگر است. زیاش و نرس هر دو چپ پا هستند و سعی می کنند تا در هاف اسپیس ها جایگیری کنند. با این تفاسیر، حملات آژاکس بیشتر در مناطق مرکزی زمین متمرکز است اما اگر حریف مناطق مرکز زمین را ببندد، زیاش به عنوان وینگر راست و با توجه به این که می تواند در هر دو سمت بازی کند، به سمت چپ می رود و دیوید نرس به سمت راست رفته و با توجه به پای چپ قوی خود در آن سمت، اقدام به حمله می کند.
در بعضی مواقع، فن ده بیک که به عنوان بازیساز ایفای نقش می کند، جلوتر رفته و در کنار دوشان تادیچ قرار می گیرد که این کار موجب عمق دادن به بازی و قرار گیری در فضای بین مدافعان حریف برای شکستن خطوط فشرده دفاعی حریف می شود.
فولبک های آن ها یعنی نیکولاس تالیافیکو و نصیر مزراوی یا جوئل ولتمن سعی در عرض دادن به بازی دارند. در حالی که هافبک های آن ها در حال بازیسازی و شکستن خطوط دفاعی حریف هستند، این دو فولبک با نفوذ از جناحین به حملات تیم خود عرض می دهند.
بازیسازی
تحت هدایت تن هاگ، آژاکس از 3 بازیکن در عقب زمین برای بازیسازی استفاده می کند. در این حالت، یکی از دو هافبک مرکزی آژاکس در بین دو مدافع مرکزی قرار می گیرد. این کار دو مزیت دارد: اول اینکه می توان از عقب زمین، فولبک هایی را که از جناحین نفوذ کرده اند با پاس های قطری صاحب توپ کرد. دومین مزیت این است که پشت سر خط پرس حریف که اغلب با دو بازیکن انجام می شود یک فضای بسیار عالی محیا می شود.
در هافبک آژاکس از به عمق زدن و جلو رفتن تا محوطه جریمه حریف برای دریافت توپ خودداری می کنند. در عوض، آن ها سعی می کنند تا توپ را در عقب زمین دریافت کرده و به سمت جلو حرکت کنند. این کار همانطور که گفته شد موجب ایجاد فضا در پشت خط پرس حریف می شود تا 3 بازیکن در عقب زمین بتوانند به راحتی توپ را در فضای ایجاد شده انتقال دهند.
لاسه شون که در بیشتر مواقع بین دو مدافع قرار گرفته تا وظیفه بازیسازی را انجام دهد، در اکثر مواقع توپ را به دی یانگ در سمت چپ می رساند. فرانک دی یانگ در اکثر مواقع در سمت چپ می ایستد تا در صورت دریافت توپ با پاس های قطری یا دریبل زنی توپ را به جلو برده و موقعیت سازی کند.
به طور کلی، آژاکس با پاس های کوتاه سعی می کند تا از خطر از دست رفتن توپ و کانترپرسینگ حریف در امان باشد.
فضا های ایجاد شده و حرکات
دونی فن ده بیک یک بازیکن نادیده گرفته شده در آژاکس است. این هافبک هلندی به خوبی در سیستم تن هاگ هماهنگ شده و به خوبی می تواند برای هم تیمی های خود فضا ایجاد کند همچنین درک خوبی از شناخت فضا های ایجاد شده و استفاده از آن ها دارد.
به خصوص در یک سوم دفاعی حریف، فن ده بیک کار را با حرکات مداوم خود و قرار گیری در موقعیت های ایجاد شده برای مدافعان حریف سخت می کند. در اغلب اوقات، فن ده بیک و مهاجم مرکزی آژاکس یعنی تادیچ برای یکدیگر فضا و گپ های خالی ایجاد می کنند. یکی از این دو نفر به یک سوم دفاعی حریف رفته و سعی می کند یک یا دو مدافع را به طرف خود بکشد. یکی دیگر شروع به دویدن در فضای ایجاد شده میان خطوط دفاعی حریف می کند.
علاوه بر این، این دو بازیکن تهاجمی دوست دارند تا موقعیت های خود را با یکدیگر جا به جا کنند. هر زمان که مهاجم صربستانی بخواهد توپ را از هافبک ها دریافت کند، فن ده بیک به عمق زده و سعی می کند با کشیدن دو مدافع به همراه خود فضا را برای دریافت توپ تادیچ از هافبک ها فراهم سازد.
حملات روان
یکی از نقاط قوت آژاکس تحت نظر تن هاگ حملات روان آن ها است. یک حرکت ساده از بازیکنان خط هجومی آژاکس این است که در فضا های میان خطوط دفاعی حریف نفوذ می کنند. آن ها با حرکات خود مدافعان حریف را به دنبال خود می کشند و در گپ های ایجاد شده در بین خطوط دفاعی حریف یک محل عبوری را ایجاد می کنند. با حرکات منظم رو به جلو، آن ها به بازی عمق داده و به بهترین شکل ممکن از گپ های ایجاد شده در خط دفاعی حریف استفاده می کنند. روان بودن به این معنی است که همیشه بازیکنی که این حرکات را انجام می دهد ثابت نیست. در عوض، تمامی هافبک ها و بازیکنان خط حمله تیم در جا به جایی ها و فضا سازی ها شرکت دارند.
علاوه بر این، بازیکنان آژاکس قادر به تعویض موقعیت های مکانی خود با یکدیگر هستند. هر سه بازیکن خط حمله می توانند در مرکز خط حمله یا هاف اسپیس ها یا یک خط عقب تر به عنوان پلی میکر بازی کنند و این جا به جایی ها و تغییر مواضع موجب اشتباه حریف در خط دفاعی می شود.
سیستم پرسینگ
در هنگام از دست دادن توپ، بازیکنان آژاکس سعی در بازپس گیری توپ دارند. از این رو تن هاگ از نوعی کانترپرس سرعتی و فشاری شدید برای بازپس گیری توپ در سریع ترین زمان ممکن استفاده می کند. در این نوع کانترپرس، بازیکنان آژاکس فضا را برای بازیکن صاحب توپ تنگ می کنند و به سمت او حرکت می کنند. در اکثر اوقات چند بازیکن آژاکس خود را نزدیک به توپ نگه میدارند و هنگام از دست رفتن توپ فاصله را کم می کنند و بازیکن صاحب توپ زمان کمی برای تصمیم گیری در این نوع کانترپرس دارد.
پرسینگ بالای آژاکس بر اساس کاهش فضا برای بازیکن صاحب توپ است. برای بازپس گیری توپ، بازیکنان آژاکس بازیکن صاحب توپ را به یک منطقه ای خاص از زمین هدایت می کنند و تمامی گزینه های پاس را برای آن بازیکن مسدود می کنند.
آژاکس معمولا بازیکنان کافی را در یک سوم دفاعی حریف دارد تا در صورت از دست دادن توپ فشار را آغاز کند. به این ترتیب، بازیکنان تن هاگ حریف را مجبور به استفاده از پاس های بلند می کنند. با وجود 4 مدافع و حضور همیشگی دو هافبک در میانه میدان، آژاکس دست بالا در برتری هوایی بر حریف دارد.
در نتیجه، آژاکس پس پیروزی در نبرد های هوایی می تواند دوباره توپ را در اختیار خود داشته باشد.
نتیجه گیری:
به طور کلی اریک تن هاگ یک سبک بازی جذاب در آژاکس ایجاد کرده است. بازی هجومی روان و پاس کاری های کوتاه و حرکات ترکیبی فوق العاده مشکلات زیادی را برای بسیاری از تیم ها ایجاد کرده است.
در سال گذشته آژاکس با بد شانسی و در حالی که از حریف خود برتر بود، با گل دقایق پایانی لوکاس مورا از صعود به فینال بازماند رویای آن ها برای قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا نابود شد. حال اگر آژاکس همان سبک و سیاق سال گذشته خود را ادامه داده و بتواند از تجربه خود در سال گذشته استفاده کند، می تواند رویای 25 ساله خود برای فتح چمپیونزلیگ را محقق کند.
ارسالی احمدرضا بختیاری؛ برگرفته از وبسایت TotalFootballAnalysis