گردش در بازار با عمو وودوارد
وودوارد:پسرم امروز میریم یه گشتی تو بازار بزنیم تا تو با بازاریا اشنا بشی
(سولشر،وودواردوپسر به طرف بازار میروند)
در راه پسر:عمو اون مغازه کیه؟
وودوارد:اونجا مرغ فروشی عمو پوچه
(به سمت پوچ میروند)
پسر: سلام عمو پوچ شما چرا مغازت خالیه؟
پوچ:سلام پسرم.نه خالی خالی نیست یه مرغ ائودی دارم میخای؟
(وودوارد یه پس گردنی به پسرش میزند)
(در این لحظه هری کفتر باز از داخل مغازه خارج میشود وبا وودوارد روبرو میشود)
وودوارد:تو که یه غاز 200میلیونی داری دیگه چی میخای؟
پسر:عمو من این غاز رو میخام
(وودوارد یه پس گردنی به پسر میزند)
وودوارد:تو بیخود میکنی
(وودوارد از شدت سوزش دمپایی اش را برمیدارد وبه صورت هری کفتر باز میچسباند و فرار میکند)
*درراه جرارد را میبینند*
سولشر:ادی ببین جرارد هوی جرارد!
جرارد:سلام بچ....(در این لحظه جرارد لیز میخورد وداخل چاه می افتد)
وودوارد:خخخخ تاریخ تکرار میشود
(به فست کامبکی ارنست میرسند)
گریزمان جلوی دکان:کامبکبرگر،پیتزا کامبک،ساندویچ کثیف ارنست
(وارد فست کامبک میشوند و مینشنند)
راکیتیچ:به فست کامبکی ارنست خوش امدید چی میل دارین؟
پسر:عمو چرا همه غذاها کامبک دارن؟
راکیتیچ:نمیدونم برو از خود ارنست بپرس
وودوارد:چی میخوری سوشی جون
سولشر:کامبکبرگر
وودوارد:1کامبکبرگر.1هات کامبک و 1سوسیس کامبک
(غذارا نوشخوار میکنند)
*وودوارد برای پرداخت حساب به صندوق میرود*
پسر:عمو چرا غذاهای شما همه کامبکی ان
ارنست:میدونی از کجا شروع شد؟
پسر:از کجا شروع شد؟
ارنست:خواهیم دید که از کجا شروع ش
د
پسر:چرا خواهیم دید از کجا شروع خواهد شد
ارنست:خفه شو الان توضیح میدم
ارنست ادامه میدهد:من اولین کامبکمو چند سال پیش تو المپیکو خوردم و این به من الهام داد تا اینکه در انفیلد دومین کامبکمو خوردم و بعد از ان روزی 3تا کامبک با نون اضافی میخورم
وودوارد:حساب ما چی شد؟
ارنست:خواهیم دید که چی شد
وودوارد:تعارف نکن دیگه بگو
ارنست:خواهیم دید که تعارف میکنم یا نه
وودوارد:پس خداحافظ
*وفرار میکنند*
ارنست:خواهیم دید که خداحافظی میکنم یا نه
ارنست:هوی چاقال کجا پول ندادید این خواهیم دید اخر سر منو ورشکست میکنه
(وبه دنبال ان ها میرود)
(به دکان سیمونه میرسند)
وودوارد:پسرم اینجا هندونه فروشی عمو چولو هست
پسر:اون کیه؟
وودوارد:اون اصغر کاستا شاگرد عمو چولو هست ادم بی اعصابیه.بیا باهاشون اشنا شیم
وودوارد:سلام بر ال چولو
چولو:ها چیه هندونه میخای؟
وودوارد:نه پسرم میخاد با شما اشنا شه
پسر:عمو شما چطور هندونه فروش شدی؟
*اصغر کاستا نگاه چپی به ان ها میکند*
چولو:پسرم من چوب حماقتم رو خوردم با کریس فیتنس شرط بستم بازم باختم و موز نصیبمم شد همیشه یادت باشه گنده تر از دهنت حرف نزنی و گر نه مثل من هندونه فروش میشی
*و یه پس گردنی به اصغر کاستا میزند*
پسر:عمو به نظرم امسال موز بفروش
چولو:چی موز؟
پسر:اره چون امسالم موز نصیبت میشه
چولو:چی منو میگی اصغر اون قمه رو بیار
(وودوارد یک پس گردنی به پسر میزند وبا سرعت موشک فرار میکنند)
*چولو به همراه اصغر کاستا به دنبال انها میروند
عکس: امید مودریچ
دوستان بزودی داستانی پست میکنم که رونالدو مسی ساری زیدان مودریچ نیز خواهند بود داستان بسیار توپی میشه منتظر باشید
اگه بد نوشتم بنده را عفو بفرمایید هنوز درحال تمرین و حرفه ای شدنم🌹
از داستان های قبلیمون هم بازدید کنید👇👇👇
https://www.tarafdari.com/node/1454204
https://www.tarafdari.com/node/1455138