ترجمه نسخه اصلی
1.
چشمان سیاه و نافذ، سیاه مانند آسمان نیمه شب
پر از شعله عشق، پر از بازیهای عاشقانه
وای که چقدر عاشق توام، وای که چقدر از تو بیمناکم
روزهای دیدن تو مرا غمین می کرد.
2.
هان! تو بی جهت اینقدر سیاه نیستی
من سوگواری روح خودم را در تو می بینم
من در تو یک شعله پیروز می بینم
که قلبی ضعیف در آن قربانی شده است.
3.
ولی من محزون نیستم، سوگواری نمیکنم
سرنوشتم تسلی بخش من است:
و بهترین هدیه ی زندگی است که خدا به ما داده است،
و فداکاری من به چشمان آتشین ات بازخواهد گشت!
منبع: ویکی پدیا