طرفداری- 24 اکتبر، بهترین گلزن تاریخ شیاطین سرخ چشم به جهان گشوده و روزی خاص برای منچستریها به شمار میرود.
فردی مرکوری، خواننده فقید انگلیسی، همیشه معتقد بود که سرنوشت آدمها از روز تولد آنها نوشته میشود. شاید حق با او بود. وقتی داستان رسیدن اسطورهها و قهرمانها به قله موفقیت را مرور میکنیم گویا در کنار تلاش و انتخابهای درست، همه چیز دست به دست هم داده تا آنها تبدیل به یک نماد شوند.
سرنوشت اما برای پسر انگلیسی متولد شهر لیورپول داستان عجیبی زیر سر داشت. وین مارک رونی، متولد کروکسدس شهر لیورپول است. فوتبالش را از تیمهای پایه قسمت آبی رنگ شهر لیورپول شروع کرد و با پیوستن به اورتون اولین گامهای مسیر حرفه ای خود را برداشت. رونی از همان اول هم یک استعداد خاص به نظر میرسید. زدن 114 گل در 29 بازی برای تیمهای پایه که به نوعی رکورد عجیبی محسوب میشد، وی را بیش از پیش در مرکز توجهات قرار داد. خیلی زود و در 17 سالگی اولین بازی خود را برای تیم بزرگسالان اورتون انجام داد تا تبدیل به دومین بازیکن جوان تاریخ این باشگاه شود. اولین گل وی خیلی زود و در بازی برابر رکسهام زده شد تا وی را تبدیل به جوان ترین گلزن تاریخ این باشگاه نیز بکند.
در تاریخ بشریت هزاران بار نه بزرگترین موشکها و سلاحها بلکه تصمیمات غلط در اوج قدرت باعث سقوطهایی بزرگ به جایگاههایی کوچک شده اند. روزهایی که احساس میکنید به اندازه رویاهای خود بزرگ شده اید و میخواهید آن ها را لمس کنید، همه چیز عوض میشود. درست مثل پیوستن کاکا در اوج فوتبالش به لوس بلانکوس یا حتی در فصول اخیر حضور نا فرجام کوتینیو در نیوکمپ و خرید نا امید کننده سانچز توسط منچستریونایتد. پسرک قصه ما اما در 19 سالگی صبرش به اتمام رسید و در ساعات پایانی نقل و انتقالات به شیاطین سرخ اضافه شد. تصمیمی که خیلی زود اتفاق افتاد و هم میتوانست رونی را به سطحی دیگر از فوتبالش ببرد و یا آنکه با نیمکت نشین شدن در برابر نامهای بزرگ، فوتبالش را به روندی نزولی برساند. وین درحال تطبیق پذیری با قرمزها بود تا زمانی که در نهمین بازی خود و با گل دقایق پایانی اش نشان داد او هم یک شیطان از ارتش بزرگ الکس فرگوسن است. ادامه روند خوبش باعث شد تا با دعوت شدن به تیم ملی انگلستان به جوان ترین بازیکن تاریخ این کشور تبدیل شود. همه جا صحبت از استعدادی بود که هنوز به صورت کامل شکوفا نشده بود.
این سربازها هستند که همیشه فرماندههای معمولی را با پیروزی در جنگهای بزرگ به اسمهایی ماندگار در تاریخ یک کشور تبدیل میکنند. کسی از سربازها نخواهد گفت و حتی شاید کسی آنها را به یاد نیاورد. اوضاع بعد از چند فصل در اولدترافورد همین گونه بود. شکل گیری مثلث فوق العاده رونالدو-توز-رونی هرچند پایانی خوش را با یک بار فتح لیگ قهرمانان اروپا و در فصل آخر نیز رسیدن به فینال این رقابت ها را تداعی کرد ولی سایه رونالدو به حدی بزرگ شده بود که درخشش رونی وتوز کمتر به چشم میآمد. در این مواقع معمولا ستارهها برای اثبات خودشان به تیمی دیگر منتقل میشوند اما رفتن رونالدو و توس در پایان فصل 2009/10 همه چیز را برای درخشش وازا فراهم کرده بود. رونی در اولین فصل بعد از جدایی ستاره پرتغالی موفق شد 40 گل در تمامی رقابتها به ثمر برساند. این درحالی بود که فصل قبل وی 15 گل کمتر به ثمر رسانده بود. دو فصل بعد و این بار زدن 36 گل ولی حالا رونی ستاره اصلی نمایش فرگی شده بود. مرد انگلیسی خیلی زود تبدیل به رهبر کشور و تیمش شده بود. بازوبندی که زمانی قهرمانهای دوران بچگیاش به بازو میبستند، این بار در دستان شخصی بسته شده بود که به اندازه قهرمانهایش بزرگ شده بود.
قهرمانها اما همیشه به دنبال جاه طلبی سیری نا پذیر خود هستند. تبدیل شدن به ستاره اول شهر منچستر و تیم ملی انگلیس برای رونی کافی به نظر نمیرسید. رونی چیزی فراتر و بزرگتر میخواست. شاید چیزی به بزرگی تبدیل شدن به بهترین گلزن تاریخ باشگاه و تیم ملی کشورش را طلب میکرد. برای رسیدن به این مهم اما 3 فصل صبر کرد تا در نهایت تاج و تخت سه شیرها را از آن خود کند. اما قبل از بازگو کردن سکانس پایانی بهتر است دوباره همیشه چیز را مرور کنیم. وقتی چنین قصههایی را میخوانیم انگار همه چیز آسان است. با خود میگوییم زدن تعداد ثابتی گل در هر فصل و عبور از رکوردها آنقدرها هم سخت نیست. اما خواندن همیشه آسان است حتی یک معادله سخت ریاضی را نیز به آسانی میتوان خواند ولی حل کردن آن دیگر به آسانی بازگو کردن کلمات از روی نوشته ای نیست. چه کسی فکرش را میکرد پسری از بندر لیورپول فاتح میراث بزرگان شیاطین سرخ در قلب شهر منچستر باشد؟ سکانس پایانی تئاتر رویاها اما رویایی بود. در ردیف اول تئاتر تلخی که مربوط به تساوی یک بر یک برابر استوک سیتی بود، سر بابی چارلتون، دنیس لاو، جک راولی و جورج بست در کنار یکدیگر نشسته و نظاره گر چیزی بودند که روزی ماورای باورهایشان بود. دیدن آنکه چگونه شیطان، کاپیتان شیاطین سرخ را به مناسبت تبدیل شدن به بهترین گلزن تاریخ این باشگاه به آغوش میکشد. زمانی که نمایش به پایان رسید همه چیز آرام بود. شاید به آرامی پسری که شیطان را نیز به تعظیم در برابر خود در آورد. وین مارک رونی