طرفداری- میراث ما غالباً به وسیله چشم کسی که آن را بهتصویر میکشد، تعریف میشود. اینکه ما از خودمان چه چیزی برجا میگذاریم جاودانه خواهد شد یا اینکه از ذهنها خواهد رفت. و به شکل جالبی، پیشبینی این موضوع هم چندان آسان نیست، چراکه با احساسات در رابطه مستقیم است. یک بخشش بزرگ از طرف شخصی به شخصی دیگر، میتواند به یک نفر دیگر آسیب بزند. واکنشهای ما شاید بزرگترین ابزار برای رسیدن به نتیجه باشند، چیزهایی که میتواند میراث یک انسان را با آن سنجید. این به سادگی یک حقیقت پذیرفته شده در زندگی است و فوتبال هم از این قاعده مستثنی نیست. هواداران هر بهانهای را پیدا خواهند کرد تا اشک بازیکن حریف را در بیاورند چراکه تیم باید به هدفی که دارد برسد و اگر نرسد، این موضوع با بدبختی آنها مصادف است. آنها گاهی همهچیزهای زیباییشناسانه را کنار میگذارند تا تیم عملکردی که باید را داشته باشد. این پدیدهای پیشبینیپذیر است، اما اینکه از طرفی زمانی که دستاوردهای کسب شدند، آنها را با ارزشهای اخلاقی گره بزنیم، طعنهآمیز و متناقض است.
JUSTIN SHERMAN | برای 31 سال پیاپی، سیلویو برلوسکونی رئیس باشگاه آ.ث میلان ایتالیا بود. کار به جایی رسیده است که دیدن دندانهای مرواریدی او و موهای کمپشتش که به عقب خوابانده شدهاند، مصادف با دیدن پیراهن قرمز و مشکی میلان است. او مانند یک قهرمان با هلیکوپتر به باشگاه آمد، با پولی که داشت، باشگاه را تجهیز کرد و یک امپراطوری ساخت. اگرچه تازهکار بود، اما بسیار مجرب و علاقهمند نشان میداد. او بدون محدودیت، تمام چیزهایی که اعتماد به نفس را از باشگاه میگرفتند را کنار زد، بیست و نه عنوان قهرمانی برای میلان به ارمغان آورد تا راه خود را به موزه موندوی میلان باز کند. اما این همهچیز نیست. در کنار میلان، او بهخاطر تعرضهای جنسی، مسائل درونحزبی، فساد گسترده، حرکات نژادپرستانه، صحبتهای ضد اقلیتهای جنسی، فرار مالیاتی و ارتباط با مافیا هم شناخته میشود.
از نقطه نظر یک هوادار، بیشتر کارهایی که برلوسکونی در زمان زمامداری باشگاه انجام داد، بهخاطر پتانسیل و بزرگی خود باشگاه بوده است. تمام گافها و اشتباههای دهه نود نیز پشت خاطرات خوب مخفی شدهاند. دوران موخر او، درونگرایی بیشتری هم دارد. چیزی که باعث شد باشگاه حالا در وضعیت نامناسبی قرار گیرد و دچار یک وخامت مزمن شود. با این اوصاف، روی دیوار اساطیر سن سیرو، نام برلوسکونی همچنان وجود دارد و عموماً هم از نام او به نیکی یاد میشود. زمانی که شما به سراغ نوستالژیها برودی، نام او میتواند نفرتانگیز باشد، اما او کاری را انجام داد که از تاریخ پاک نمیشود و خود را به بخشی از فوتبال ایتالیا و میلان تبدیل کرد.
پسر یک بانکدار و یک زن خانهدار در میلان، سیلیو برلوسکونی در سپتامبر 1936 به دنیا آمد. او در دانشگاه حقوق خواند و با درجه بالا فارغالتحصیل شد، اما عشق اصلی او همیشه موسیقی بود. برای یک مدت، در باشگاههای شبانه به نوازندگی مشغول بود و میخواند. شادی و هیجان این کار اما هیچوقت او را راضی نکرد، بهخاطر همین در اواخر دهه 60، به سراغ معامله املاک رفت و بسیار هم موفق بود. در همانجا بود که سیلویو متوجه استعداد خدا-دادی خود در فریب دادن مردم شد. تجارتش را گسترش داد. با آن لبخند فریبندهاش زمینها را میخرید و خیلی زود پیشرفت کرد، تا جایی که در سال 1973 پایش به رسانهها باز شد و شبکه «تلهمیلانو» به سراغش آمد تا در مورد تجارتش صحبت کند. تلهمیلانو اولین کانال بود، اما خیلی سریع نام او در تمام شبکههای سراسری هم طنین انداز شد. برلوسکونی جوان در آن زمان با حضور مداوم خود در تلویزیون، به یک ستاره برای زنان تبدیل شده بود، اما این تازه اول راه بود.
نخست وزیر و رئیس حزب سوسیالیست، بتینو کراکسی خیلی زود دوست نزدیک او شد. در سال 1984، زمانی که قاضی تورین، پسکارا و رم تصمیم گرفتند کانال تلویزیونی برلوسکونی را ببندند، کراسکی خیلی راحت رای آنها را با قانونی که تصویب کرد، بیاثر کرد و کاری کرد که برلوسکونی به مالاندوزی و مافیای رسانهای خود ادامه دهد. و در اواخیر همان سال بود مشخص شد تشکیلات برلوسکونی به صورت مخفیانه 21 میلیارد لیر (معادل 17 میلیون دلار) به دفتر کراکسی کمک کرده است. اما دخالت نخست وزیر ایتالیا، باعث شد برلوسکونی نفسی راحت بکشد و بعدتر چیزی در حدود 58 میلیون یورو از محل درآمدهای تلویزیونش به دست آورد. حضور برلوسکونی در این سطح باعث شد دوستان قدرتمندی پیدا کند تا برابر هر خطری مقاوم شود و به فکر گسترش امپراطوری خود بیفتد، دومین بازار بزرگ ایتالیا، کالچو.
دهه 1980 برای فوتبال ایتالیا، دهه رسوایی و فساد بود. دو مغازهدار رمی، آلوارو ترینکا و ماسیمو کروچیانی بهخاطر چیزهایی که میدانستند توسط گارد دارایی ایتالیا دستگیر شدند و دمار از روزگارشان درآورده شد. یک تحقیق جامع، میتوانست یک طرح فساد را افشا کند. فسادی که با محوریت اتحادیه شرطبندی بازیکنان و مسئولان بود، چیزی که تمام فوتبال ایتالیا را درگیر میکرد. در دهه 80 به آن توتونرو گفتند و باعث شد بزرگترین باشگاههای کشور درگیر آن شوند. آ.ث میلان، مدافع عنوان قهرمانی و یکی از بزرگترین برندهای سری آ، سختترین مجازات را متحمل شد و برای اولین بار در تاریخ خود، تحت عنوان باشگاه متقلب به سری بی فرستاده شد. آنها در اولین تلاش خود، موفق شدند در فصل 1980/81 به سری آ بازگردند، اما دوباره به سری بی سقوط کردند و فصل بعد از آن، دوباره به سری آ بازگشتند. ترکیب میلان به شکل فوقالعادهای کامل بود. با اینحال آشوبی که در حول باشگاه شکل گرفته بود در کنار بدهیها و ورشکستگیها آنها را تا مرز غرق شدن برد و میلانیها میتوانستند از دست دادن تخت پادشاهی شبهجزیره به یوونتوس را احساس کنند.
شکست برابر یوونتوس اما برای اهالی لومباردی آسان نیست. آنها خیلی سریع دست به کار شدند و در سال 1985 با برافراشتن بنری بزرگ در سن سیرو، از سیلویو برلوسکونی خواهش کردند مالکیت میلان را خریداری کند تا باشگاه را نجات دهد. او هم با کمال میل و با صبر و حوصله کارها را پیش برد و پس از آنکه قراردادی تلویزیونی با سری آ بست، در 24 مارس 1986 رسماً به بیستمین رئیس تاریخ میلان تبدیل شد. در کنفرانس مطبوعاتی که چند روز بعد برگزار شد، او گفت که میلان در کنار تیم بودن، یک محصول برای فروش است، چیزی که در بازار عرضه خواهد شد.
دورنمای برلوسکونی، فراتر از تبدیل باشگاه به یک تیم برنده بود که قهرمان میشد. او میخواست میلان به یک سبک زندگی تبدیل شود. چیزی که در ذهن او بود، با باز شدن نخستین فروشگاه باشگاه متبلور شد و در همان زمان، مجلهای تحت عنوان فورزا میلان منتشر شد که باشگاه را به یک باشگاه بسیار مترقی بدل میکرد و باعث میشد این باشگاه در ایتالیا سرآمد باشد. همین کارها باعث شد هر فصل، 60 هزار صندلی سن سیرو برای تماشای بازیهای میلان به فروش رود و باشگاه در مرکز توجهات قرار گیرد، چیزی که میلان را برای مقطعی به بزرگترین باشگاه جهان تبدیل کرد.
پایان قسمت اول |