طرفداری- بله، درست است. نام روی کین، مترادف نام منچستریونایتد شد اما این مرد ایرلندی یک فصل قبل از امضای قرارداد با شیاطین سرخ، درخششی خیره کننده داشت. نگاهی می اندازیم به دوران این بازیکن در ناتینگهام فارست.
چیزی که اکثر مردم درباره دوباره بازیگری برایان کلاف فراموش می کنند، سقوط و افت ناگهانی او بود. البته، این افت و سقوط گاهی مشهود بود. مثلا عدم قاطعیت در تصمیم گیری، رفتار نامنظم و غیرحرفهای، مستی و برخی رفتارهای دیگر. برخی می دانستند کلاف درگیر چه چیزی شده اما بسیاری هم نمی دانستند.
یک فصل قبل از سقوط ناتینگهام فارست و پایان برایان کلاف افسانهای، آن ها در جدول لیگ برتر هشتم شدند، به فینال لیگ کاپ راه یافتند و در جام «Zenith Data Systems» قهرمان شدند که خب چندان جام باپرستیژی نبود اما خب جام محسوب می شد. سال قبلتر هم، به فینال جام حذفی راه یافته بودند. با این حال از همان اولِ فصل 1992/93، چیزی به نظر اشتباه می آمد. تدی شرینگهام و دس واکر، از بهترین بازیکنان ناتینگهام فارست، فروخته شدند. استورات پیرس دچار مصدومیت شد. در حالی که نایجل کلاف، به خاطر عدم اطمینان از آینده پدرش، سردرگم و کلافه شده بود. در واقع این پسر، یکی از مهم ترین افراد زندگی پدرش بود که در تصمیمش برای کنار گذاشتن فوتبال، نقش مهمی ایفا کرد.
نوری تابان
با این وجود، داستان غالب در مورد آن فصلِ فارست این بود که برایان کلاف بزرگ، شخصی نبود که تیم را به سقوط بکشاند. اصلا مگر امکانش وجود دارد چنین فردی که در تاریخ فوتبال ماندگار شده، طعم شکست را بچشد؟ بعدها مشخص شد این جمله فقط برای یک بازیکن صدق می کند. وقتی روی کین 14 ساله در کورک فوتبال بازی می کرد، نامهای به باشگاه های انگلیسی ارسال و درخواست کرد اجازه دهند با حضور در تمریناتشان، تست دهد.
تعداد کمی جواب نامه او را دادند که ناتینگهام فارست، یکی از آن ها بود. روی کین در تمرینات رد شد اما به او قول داده شد اگر در 18 سالگی به اندازه کافی خوب باشد، جذبش کنند. بنابراین در سال 1990، استعدادیابی به نام نوئل مککیب، وقتی روی کین را دید که برای باشگاه کوب رامبلرز بازی های خوبی انجام می دهد، با مبلغ 47 هزار پوند برای ناتینگهام به خدمت گرفت. کین مدتی کوتاه پس از امضای قرارداد، مقابل لیورپول بازی نه چندان معروفش را انجام داد. او که عصر روز قبل، کلی مست شده بود و در حالت خماری خودش را به بازی رسانده بود، حتی به اصرار کلاف که به او شیر تعارف کرده بود تا بنوشد، به حالت عادی برنگشت. به هرحال این فقط قرار بود یک تجربه جالب برای کین باشد اما کلاف آن روز تصمیم گرفت از مهاجم جوان تیمش در پست وینگ راست بازی بگیرد.
در طول بازی، جان بارنز بسیار با این جوان 19 ساله درگیر شد. این جوان خوش چهره ایرلندی، اعصاب بارنز را بهم ریخته بود. در طول یک درگیری لفظی، بارنز از او پرسید «فکر می کنی کی هستی؟» جواب مختصر و مفید بود: «گورتو گم کن.» تقریبا می شود گفت این رفتار از روی کین عادی بود. لیام اوکین، مربی تیم اول ناتینگهام در یک دهه سلطنت برایان کلاف، به FFT گفته است: «روی از برخی جهات متفاوت بود. شما انتظار دارید جوانانی که تازه به تیم اصلی راه یافتهاند، در برخی مقاطع به مشکل بخورند و آنجا وظیفه دارید آن ها را از این وضعیت نجات دهید اما روی رفته رفته قویتر می شد. او به طرز چشم گیری با تیم هماهنگ شد. دوست داشت خودش را به آتش بیندازد.»
برای چند سال آینده، روی کین خودش را به عنوان یکی از بهترین هافبک های انگلیس مطرح کرد. گاهی هم وقتش را به رفتن بار در ناتینگهام و کورک سپری می کرد. شب ها بیرون بود، چند پیـــک میزد و دوباره در دل سیاه شب، ناپدید می شد. کین با یک کلاب شبانه در یک شهرک صنعتی در حاشیه ناتینگهام آشنا شد که جای مرموزی بود و بعدها این مکان، نامش را به «داعش» تغییر داد. برای کسانی که نگرانند، خوشبختانه این کلاب قبل از اینکه این نام فراگیر شود و خب... سمبل زشتی و ضد انسانیت شود، در سال 2009 بسته شد. کین که در میخانه های شهر، شهرت زیادی داشت، بیشتر به مکانی به نام «Stage Door» می رفت که صاحبش لری لوید نام داشت. در حالی که عیش و نوش کاملا از سرش نیفتاده بود، در 1992 به اسکارینگتون، حومه شهر رفت و با ترزا، زنی که قرار بود همسرش شود، آشنا شد. در سن 22 سالگی هم یکی از ارکان اصلی تیم ناتینگهام فارست شد. همه چیز به یکبار شیب صعودی به خود گرفته بود و روی باید با این تغییرات خودش را وفق می داد. با رفتن شرینگهام و واکر که نه تنها جای خالیشان احساس شد، بلکه جایگزینششان هم جذب نشد، ناتینگهام فارست باید به دو ستاره جوان اتکا می کرد. کلافِ جوان و روی کین، دو بازیکن اصلی تیم بودند.
رویِ تنها
از همان هفته های ابتدایی مشخص بود که کین بازیکنی جالب و باکیفیت است. کم کم رگه هایی از چیزی که قرار بود به آن تبدیل شود، از خود نشان می داد. آن ها اولین بازی خود را که برابر لیورپول برگزار شد، با پیروزی پشت سر گذاشتند. شرینگهام به عنوان وداعی در خور، گلزنی کرد و رفت. با این حال اوضاع برای ناتینگهام قرار بود بدتر شود زیرا تا قبل از کریسمس، تعداد بردهای آن ها عدد سه را نشان می داد که یکی برابر لیدز یونایتد و با بریس روی کین به دست آمد.
اگر روزنامه های همان سال را مرور کنید، به یک چیز برخورد خواهید کرد. تیتر اکثر نشریات، این متن بود: «روی کین، به تنهایی فارست را بالا می کشد». برایان کلاف در کتاب هجده سال راه رفتن روی آب، به خاطرات آن دوران اشاره کرده است. «روی کین به مانند چراغی در تاریکی مطلق آن فصل، می درخشید. اعتماد به نفس بازیکنان به نیستی گراییده بود، از گل های اسکات گمیل خبری نبود و پسرم نایجل، زمان کمی داشت. فقط روی کین کارها را به بهترین نحو پیش می برد.»
«من فقط می خواهم از کانون توجهات دور باشم. نمی خواهم تبدیل به گازا شوم. اصلا به ایتالیا یا جای دیگری فکر نمی کنم. فعلا به بازی بعدی فارست فکر می کنم نه میلان. می خواهم در تیم اصلی باشم، بازی خوبی انجام دهم و برنده شوم.» این ها حرف های روی کین در مصاحبه با Observer بود. کین نه تنها بهترین بازیکن فارست بود، بلکه بهترین بازیکن آن ها در سه پست مختلف به حساب می آمد. در خط میانی، یک هافبک باکس بی نظیر بود و رسما کار دو هافبک را تنهایی انجام می داد. او آزاد بود همه کار کند و البته هیچکس مخالف آن نبود. کلاف که سعی داشت جای خالی دس واکر را پر کند، ناچار از روی کین در تمامی پست ها استفاده می کرد. البته این تفکر کلاف هم جواب داد و کین شکوفا شد. در اکتبر همان فصل، طی پنج بازی، فارست فقط دو گل دریافت کرد. با این حال کین آنقدر خوب بود که بازی در عقب زمین، استعدادش را هدر می داد.
آن فصل نایجل، برترین گلزن فارست با 13 گل بود. روی کین با وجود آنکه اکثر فصل را در سمت عقب زمین سپری کرد، هشت گل به ثمر رساند. می توانستید بدون تردید بگویید روی کین بهترین مدافع فارست، موثرترین هافبک و برترین مهاجم تیم بود. گل های او برای فارست را تماشا کنید و به یک الگوی ساده در تمامی آن ها خواهید رسید؛ جدایی از خط دفاعی، بردن توپ به سمت جلو و شوتزنی. کین در طول دوران بازیگری خود گل های زیادی از مسافت دور به ثمر رساند. استورات پیرس اخیرا گفته بود «هر پستی که او را بازی می دادید، بهترین بود. مدافع، هافبک و مهاجم؛ او مثل بهترین دانش آموز مدرسه بود. می توانست هرجا که بخواهید، بازی کند.»
کلاف معتقد بود «می دانستم بقیه باشگاه ها کم کم از مهارت های آگاهی پیدا خواهند کرد. آن ها باید کور می بودند تا این استعداد را نبینند.» کنی دالگیش یکی از این افراد بود که سعی داشت کین را به بلکبرن ببرد. صحبت از آرسنال و میلان هم بود. روی اتکینسون، سرمربی وقت آستون ویلا، باور داشت «او بازیکنی است که می تواند ما را به مدعی تبدیل کند.»
تمدید قرارداد کین، به موضوع اصلی باشگاه و رسانه ها تبدیل شده بود. ران فنتون، دستیار کلاف، مسئول مذاکره با روی کین شد. بالاخره پیرس مسئول شد تا به بازیکنان بگوید کین لایق بهترین قراردادی است که باشگاه به خود دیده. در نهایت هیچکس مخالفتی نشان نداد. کین در جام حذفی مقابل ساوتهمپتون گلزنی کرد و بر لوگوی باشگاه بوسه زد. برای افرادی که آینده ای برای او در باشگاه متصور نمی شدند، این یک حرکت غلط بود که به بسیاری امید واهی می داد. کین پیش خود فکر می کرد این حرکت، نشانه بسیار خوبی از تعهدش به باشگاه است. به هرحال برایان کلاف باید در دید عموم، حرکتی انجام می داد. «کین مثل بچهای است که صبح روز کریسمس از خواب بیدار شده است. پسری که یک سیب، یک پرتقال و یک جعبه شکلات پیدا می کند و به آن قانع نمی شود تا اینکه بیشتر و بیشترش را می خواهد.» به هرحال کلاف هم از موضع خود کوتاه آمد و در نهایت رضایت داد برای ماندن کین، همه کار کنند. کین در قراردادش بندی می خواست که در صورت سقوط فارست، بتواند به صورت آزاد جدا شود و مورد قبول هم قرار گرفت.
«دوستت دارم مرد ایرلندی»
کین در جریان کمک به خیریه حراجی فروش لباس های زیر جریمه شد. تمام این اتفاقات باعث نشدند ذرهای از محبت کلاف به کین کم کند. یک روز که کلاف در حالتی عصبانی قرار داشت، تصمیم گرفت در رختکن دوری بزند و با بازیکنان صحبت کند. او به هر بازیکن که می رسید، صفتی در موردش استفاده می کرد. به یکی «تنبل»، به دیگری چیز متفاوتی می گفت. به مارک کراسلی، سنگربان تیم که که اهل یورکشایر بود و آنجا می ماند، گفت «یه خونه ناتینگهام بخر یا گورت رو گم کن و برو برای بارنزلی بازی کن!» دقایقی بعد به روی کین که رسید، ناگهان لحنش عوض شد «دوستت دارم مرد ایرلندی.» به روایت از اوکِین، آن ها پس از این مکالمه همدیگر را در آغوش گرفتند.
پایان نزدیک بود. یک ژانویه و فوریه خوب که ناتینگهام پنج بازی را با برد و تنها دو بازی را با باخت سپری کرد- کین آن روزها بیشتر در خط هافبک بازی می کرد- باعث شد امیدها بالاتر روند. با این حال این امید، سراسر دروغ بود. در پایان آوریل، آن ها سه بازی در پیش رو داشتند که یکی از آن ها با آرسنال بود. اگر به آرسنال بازی را واگذار می کردند، سقوطشان قطعی می شد. کین در آن بازی گلزنی کرد و با کسب یک مساوی، وقوع این اتفاق را به تعویق انداخت. در دیدار بعد مقابل شفیلد یونایتد، حتی بازیکنی مثل روی کین هم نتوانست از این اتفاق تلخ پیشگیری کند. یکی از سمبل های قدرت یک مربی، تبدیل استعدادی گمنام به ستارهای درخشان است که برایان کلاف بدون تردیدی بارها این را انجام داده بود. می توان گفت، روی کین، آخرین جواهر برایان کلاف بود.
در پایان فصل کنی دالگیش برای امضای قراردادی 4 میلیون پوندی، با ناتینگهام و کین به توافق رسید. کین قول داده بود به بلکبرن برود اما ورود سر الکس فرگوسن به ماجرا، باعث تغییر همه چیز شد و اینگونه دوران 13 ساله روی کین در اولدترافورد آغاز شد. روی کین در آنجا به عظمت و شکوهی دست یافت که تابحال تجربه نکرده بود اما سال آخرش در ناتینگهام فارست، طعم دیگری داشت. یک نمایش عالی از یک جواهر خالص بود.
به قلم Nick Miller برای وبسایت FourFourTwo
▬ برای خواندن سایر قسمتهای مجموعه سال صفر روی برچسب این مجموعه یادداشتها کلیک کنید. در این مجموعه، روایتی از اولین فصل درخشش بازیکنانی نظیر رونالدو نازاریو، زلاتان ابراهیموویچ، فرناندو تورس و سایر بزرگان فوتبال آمده است.