طرفداری- وقتی روبرتو باجو، آن ضربه پنالتی معروف را از دست داد، دریایی از موج زرد در ورزشگاه «رز باول» پاسادنا به سوی کلودیو تافارل روانه شد. سکانس بعدی، بالا رفتن تافارل بر روی دستان بازیکنان برزیل بود. سلسائو به درد بیست و چهار ساله پایان داده و برای چهارمین بار، بر بام دنیا ایستاده بود.
ببتو، دونگا و روماریو همگی دستشان به آن جام زیبا و طلایی رسید اما در کنار این اسامی، پسرک نحیف 17 ساله هم بود که نتوانست در آن جام بازی کند اما آن جام را لمس کرد. به هرحال در بازه چهار ساله، قرار بود دنیای فوتبال بیشتر با نام رونالدو لوئیس نازاریو ده لیما آشنا شود اما هیچکس حضور رونالدو را در جام جهانی نمی تواند دست کم بگیرد زیرا او یک سال قبل از جام جهانی 1994، در کروزیرو خودش را نشان داده و در 47 بازی، 44 گل به ثبت رسانده بود. در واقع دقیقتر بخواهیم بحث کنیم، قهرمان جوانِ جام جهانی، تنها سه ماه قبل از این تورنمنت به تیم ملی راه یافته بود.
رونالدو در حالی به جام جهانی رفت که در اروپا طرفداران بسیاری داشت. غول هایی مانند میلان، آژاکس و یوونتوس، همگی برای جذب این ستاره جوان آماده بودند. با توصیه ایجنت ها و روماریو، مهاجم سابق آیندهوون، رونالدو راضی شد با این باشگاه هلندی قرارداد امضا کند.
«روماریو به من گفت آیندهوون یکی از منظم ترین و حرفهای ترین باشگاه های اروپاست. او گفت آنجا می توانی همه چیز را سریع یاد بگیری و با فوتبال اروپا هماهنگ شوی. به نظرم حق با اوست.» بدین ترتیب پدیده، پیشنهاد غول های اروپایی را رد کرد. رونالدو نمی خواست مثل سایر استعدادهای برزیلی، هدر رود. این تصمیم واقعا هوشمندانه بود و آینده نگری فراوانی داشت.
یک زندگی نو، در آن سوی اقیانوس آرام، چالش سختی برای رونالدو بود. در یک شرایط کمی عجیب، رونالدو مجبور شد در یک خانه هم با مادرش زندگی کند هم با نامزدش. این ها مشکلات مربوط به خارج از زمین بودند چون داخل زمین، به مانند آب زلال، رونالدو استعدادش را به معرض نمایش می گذاشت. فقط ده دقیقه نیاز بود تا مقابل ویتسه، همه را متقاعد کند که با بقیه فرق می کند. یک پاس چیپ از وسط زمین، فرار عالی از دست مدافعان، حرکت با توپ و یک ضربه نهایی شیک که ریموند فن در گوو را مغلوب کرد.
اولین فراری که این مهاجم برزیلی در فلیپس اشتادیون انجام داد، تاثیرگذار بود اما به نه تاثیرگذاری بریس مقابل گو هد ایگلز در جریان پیروزی 4-1. آن روز، روز مهمی بود. روزی که هلندی را متقاعد شدند جانشین روماریو-بازیکنی که در سال 1993 بالاخره توسط بارسلونا وسوسه شده و به کاتالونیا رفت- پیدا شده است. هفت بریس دیگر، یک هتریک مقابل اوترخت و آمار شگفت انگیز و وحشتناکی که رونالدو از خود برجای گذاشت: 33 گل در 35 بازی! پدیده، ورودش را به فوتبال اروپا به باشکوهترین شکل ممکن اعلام کرده بود.
هر بازی که می گذشت، رونالدو با حرکات زیبای تکنیکی خود، قلب فوتبالدوستان را تسخیر می کرد. گاهی دهان همه را از تعجب باز می کرد. اگر کسی می خواهد گوشهای از هنرمندی های او را در آیندهوون تماشا کند، بازی 5-4 مقابل بایرلورکوزن، بهترین مثال خواهد بود. دیداری که اولف کرستن هتریک کرد اما در مصاحبه ها و کارشناسی های پس از بازی، فقط موضوع اصلی رونالدو بود. آن شب او بی نظیر بود. با سرعت و تکنیک خود، بهترین مدافعان را از پیش رو برمی داشت. انگار چندین سال بالاتر از سن واقعی خود بازی می کند. از گوشه محوطه جریمه، از داخل محوطه جریمه و با هوشمندی و حتی از روی نقطه پنالتی، از هرجایی که فکرش را کنید رونالدو گلزنی کرد. هتریک ستاره برزیلی تکمیل شده بود.
پی اس وی در برابر لورکوزن شکست خورد اما برنده واقعی آن بازی، رونالدو از آیندهوون بود. هوادارانی که از هلند به آلمان سفر کرده بودند، با درخشش ستاره خود غرق در شادی بودند. پس از بازی، هلندی ها با فریاد زدن نام ستاره تیم، شادی می کردند. بزرگترین اتفاق به یاد مانده از آن بازی، صدای گزارشگر بازی بود که با تعجب و تن خاصی، فریاد می زد «این پسر فقط 17 سال داره!»
پس از دیدار برگشت بود که رودی فولر، اسطوره فوتبال آلمان با شگفتی تمام، در مورد رونالدو گفت: «هرگز در عمرم چنین 18 سالهای ندیده بودم که اینگونه بازی کند.» رونالدو تازه 18 ساله شده بود و علاوه بر تحسین تمام بزرگان، یک جام جهانی هم انتظارش را می کشید. قبل از این، هیچ بازیکنی با چنین فیزیک و سرعت و تکنیکی دیده نشده بود. از تمام جهات، رونالدو یک مهاجم کامل بود.
برخلاف تصورات، رونالدو برای یک فصل دیگر در آیندهوون ماند. متاسفانه در فصل دومین مصدومیت به سراغش آمد و اجازه نداد او خودش را نشان دهد. البته رونالدو نمی دانست اما این مصدومیت ها قرار بود دوران بازیگریاش را بسیار تحت تاثیر قرار دهد. آن فصل آیندهوون تا زمان بازگشت رونالدو از مصدومیت در صدر جدول بود اما بالاخره آژاکس لوئیس فن خال، آن ها را به زیر کشید. پایان فصل برای رونالدو دردناک بود اما بدترین فصل برای او، آرزوی باقی بازیکنان بود. به ثمر رساندن 18 گل در 19 بازی، کار هرکسی نبود و مریخی هم ثابت کرده بود یک انسان ساده نیست.
این مشکلات فیزیکی مانعی برای مشتریان بزرگ اروپایی نبود. آن ها رونالدو را می خواستند، به هر قیمتی شده خواستار جذبش بودند. برای آیندهوون غیرممکن بود که ستارهاش را نگه دارد. یک مزایده و جنگ میان باشگاه ها شکل گرفت و بارسلونا و اینتر، سخت در حال نبرد با یکدیگر بودند. اینتر قیمت این بازیکن را زیاد دانست و از این رقابت بیرون رفت. رونالدو که جوان بود و خام، ادعا کرده بود برای تیم کاتالونیایی «رایگان» بازی می کند. او به قدری وسوسه شده بود که دیک ادووکات، سرمربی وقت پی اس وی را «احمق» خطاب کرد و در حالی که یاد و خاطراتش در آیندهوون را به گرد و غباری تبدیل می کرد، راهی بارسلونا شد.
با انتقالی رکوردشکن به مبلغ 12.5 میلیون پوند، رونالدو به بارسلونا پیوست. گرچه رابطه او با باشگاه خراب شده بود اما گفته می شد پس از فسخ قراردادش با آث میلان در سال 2008، پی اس وی آماده بود دوباره رونالدو را برگرداند. این انتقال هیچوقت عملی نشد و رونالدو به فلامینگو برگشت. شاید اصلا این اتفاق مثبتی بود. رونالدو به عنوان یک پادشاه هلند را ترک کرد و اکنون به عنوان مردی خسته از سرنوشت بد، نمی توانست دوباره در چشمان هواداران نگاه کند.
کسانی که بازی رونالدو را در بارسلونا و اینتر و سپس رئال مادرید دیدهاند، می توانند شهادت دهند این حرف که «مریخی یکی از بهترین بازیکنان تاریخ است» صحت دارد. تلاش برای کسب توپ طلاها، دو بار قهرمانی در جام جهانی و بسیاری افتخارات از دستاوردهای مریخی محسوب می شود. هنوز هم چهره جوان و ساده رونالدو در هلند، از یادها نمی رود. او پسرکی نحیف و ساده لوح بود. رونالدو می تواند تا سالیان سال به دوران خود در آیندهوون افتخار کند زیرا از آنجا بود که فوتبال اروپا مسحور خود کرد.
به قلم جیمز کلی برای وب سایت Thesefootballtimes