مطلب ارسالی کاربران
میخواهم خوابِ اقاقیـاها را بمیـرم _ شاملو
میخواهم خوابِ اقاقیـاها را بمیـرم.
خیـالگونه
در نسیمی کوتاه
که به تردید میگذرد
خوابِ اقاقیـاها را
بمیرم.
□
میخواهم نفسِ سنگینِ اطلسیها را پرواز گیرم.
در باغچههای تابستان،
خیس و گرم
به نخستین ساعاتِ عصر
نفسِ اطلسیها را
پرواز گیرم.
□
حتا اگر
زنبقِ کبــودِ کارد
بر سینهام
گُل دهد ــ
میخواهم خوابِ اقاقیاها را بمیرم در آخرین فرصتِ گُل،
و عبورِ سنگینِ اطلسیها باشم
بر تالارِ ارسی
به ساعتِ هفتِ عصر.