آدریانو گالیانی و تولیو تینتی، مدیر برنامه های من هر دو یک احساس داشتند و ما بدون هیچ پشیمانی و ناراحتی از هم جدا شدیم و باید بگویم که جدایی من از میلان حتی نیم ساعت هم به طول نکشید. وقتی شما عاشق جایی باشید برای ماندن هر کاری می کنید اما هنگامی که این احساس از بین برود، هر بهانه کوچکی برای جدایی کافی است.
" آندرهآ، سرمربی تیم، ماسیمیلیانو آلگری تاکید کرده که اگر تو بخواهی با ما بمانی دیگر نمی توانی در خط هافبک و جلوی مدافعان بازی کنی. او فکر دیگری برای تو کرده و می خواهد که در سمت چپ خط میانی به میدان بروی!"
یک نکته کوچک: من هنوز اعتقاد داشتم که بهترین بازی هایم را می توانم در جلوی مدافعان انجام دهم. اگر دریا عمیق باشد یک ماهی به راحتی در آن تنفس می کند اما هنگامی که به سطح می آید، دیگر به سختی زنده خواهد آمد و این اتفاقی است که تقریبا برای من در میلان در حال انجام بود.
" تو اگر بر روی نیمکت هم بنشینی یا حتی به روی سکوها بروی، باز هم ما قهرمان سری آ خواهیم شد و این را هم به یاد داشته باش که سیاست های جدید باشگاه این است که قرارداد بازیکنان بالای 30 سال تنها برای یک سال تمدید خواهد شد."
یک نکته کوچک دیگر: در آن زمان من هرگز احساس پیری نمی کردم، اما صحبت های بسیاری از مردم در اطراف باشگاه مبنی بر اینکه پیرلو دیگر تمام شده است، بر من اثر گذاشته بود. هر چند حالا نیز هر چه فکر می کنم نمی توان علت آن حرف ها را دریابم.
"ممنون، ولی من نمی توانم این ها را قبول کنم و باید بگویم همین الان یک پیشنهاد سه ساله از یوونتوس بر روی میز من است."
گمان می کنم این یک 'نه' مودبانه به میلان بود. بدون اینکه بحثی از پول و مسائل مالی در آن جلسه عصرگاهی بهار سال 2011 به میان بیاد. حتی یک بار نیز در آن زمان کمتر از 30 دقیقه بحث به آن جا ها نکشید. من تنها می خواستم که برایم در تیم اهمیت قائل شوند و یک بازیکن کلیدی در ترکیب تیم به حساب آیم نه بازیکن پیری که به سطل زباله انداخته می شود.
آن جا بود که فهمیدم زنگ ها برای جدایی من به صدا در آمده و عصرحضورم در میلان پایان یافته است. من پس از یک فصل پر از ناکامی و مصدومیت هنگامی که به زمین تمرین تیم در میلانیو بازگشتم ،احساس کردم که دیگر نمی خواهم وارد رختکن تیم شوم و انگیزه ای برای کار ندارم و این در حالی بود که رابطه ام همچنان با همه اعضای تیم قابل قبول بود. من با آلگری رابطه کاملا طبیعی داشتم اما فهمیدم که دیواری که در این سال ها از من و نقش من در میلان محافظت می کرده است، شروع به ترک خوردن کرده و این اتفاقی بود که بیش از همه چیز مرا آزار می داد.
هرگز نمی توانید آندره آ پیرلو باشید