Aragorn Elessarشاید خیلی ها تصور می کنن که تیم مدیریتی خوب می تونه یک تیم خوب رو بسازه، چون تیم مدیریتی توان انتخاب سرمربی رو هم داره، ولی به نظرم چند تا چیزی هست که در اینجا باید در کنار هم دیگه قرار بگیرند تا تیم خوب ساخته بشه:
.
.
1- مهم ترین عامل ساختار مدیریتی درست و سیاست کاری مشخص هست که اینو همه اتفاق نظر دارن.
.
.
2- مرحله بعد انتخاب سرمربیه مطابق با تفکرات هیئت مدیره است.
حالا این انطباق چقدر در انتخاب سرمربی محقق می شه بستگی به مدیران داره. که منچستر برای فصل بعد انتخابش رو کرده.
.
.
3- در مرحله بعد خرید بازیکن های مورد نیاز با نظر مربی و مطابق با سیاست های باشگاهه.
که منچستر ظاهرا رو آورده به خرید بازیکن های خوب بریتانیایی. البته باید به این نکته هم اشاره کرد که به دلیل عدم حضور د جام باشگاه های اروپا خرید بازیکن به نسبت سایر تیم ها براشون سخت تر هم هست، و اینکه بازیکن های مطرح باید اطمینان داشته باشن به پروژه ای که منچستر می خواد در بلند مدت اجرا کنه. که به نظر شرایط و سخت کرده واسه جذب بازیکن های مطرح.
.
.
حالا سوالی که باقی می مونه اینه با احتساب تمام موارد بالا که همه اشون هم کاملا نسبی هستن و بستگی به انتخاب درست مدیرها و مربی داره، چقدر فرصت باید به این تفکر جدید داد؟ و تماشاگرها چقدرن صبر دارن؟
به ظور مثال گاردیولا تو فصل اولش چیزی نبرد، ولی همه می تونستن تغییر تفکر و رویکرد تیم رو ببینن، پس صبر کردن. یا در مورد کلوپ که سه سال هیچ چیزی نبرد،ولی تیمش یه جوری بازی می کرد که طرفدارها و مدیرا پاش وای میستادن. در حالی که در زمان مویس، فن خال و مورینیو هم طرفدارها و هم مدیراها و هم بازیکن های قدیم منچستر بیشتر به نحوه ی بازی و شکل گردش توپ ایراد می گرفتن و می گفتن تیم زیبا بازی نمی کنه و مربی ها یکی یکی اخراج می شدن.