دوستانی که از طریق فضای مجازی یا حقیقی مرا می شناسند می دانند که نه اهل کری خواندن هستم نه کلکل با هواداران تیم های رقیب . علاقهم به فوتبال ایران هم در حد دل بستن به پرسپولیس و این سالهای اخیر برانکو ایوانکوویچ بوده و آدمهایی با شخصیت در فوتبال ما ، از حجازی و پورحیدری فقید گرفته تا فرکی و بهزادی و کلانی و برخی آدم های دیگر فوتبالی ، بعضی ها هم اصلا دوستشان نداشتم به دلایلی . حتی اگر در تیم مطبوعم بازی کرده باشند . هر چند برای هر ورزشکاری فارغ از رنگ و نام احترام قائل هستم . حتی اگر رقیب باشد . احترام قائل شدن هم به معنای دوست داشتن یا نداشتن نیست . اما ، این یادداشت دربارهی چیز دیگریست که این روزها بدجور روی اعصاب و روانم رژه می رود و آن فسادیست که در گستره ورزش کشور سایه افکنده و متاسفانه تمامیت ورزش ما و همین طور فوتبال ما را درگیر خودش کرده . ( همیشه هم مدافعِ و علاقمند به هر مربی خارجی هستم که پا در فوتبال ما گذاشته ، از ایویچ دوست داشتنی گرفته تا کی روش و لیکنز و شفر و برانکو و کرانچار و همین آخری جناب ویلموتس که امیدوارم در کارش موفق باشد و دیگر خارجیهای فوتبال ما . اجنبیپرست هم نیستم و این علاقهام به مربیان خارجی به دلیل دانش و نظمی ست که ریشه در فرهنگ فوتبالیشان دارد و متاسفانه ما فاقد آن هستیم . ) .
این درگیریهای اخیر درون باشگاه و تیم استقلال که بین چند بازیکن و عوامل داخلی باشگاه و احتمالا برخی خبرنگاران اتفاق افتاده بیش از اینکه مرا خشنود از تضعیف تیمِ رقیب کند متاسف و متاثرم می کند . قبلا هم گفته بودم انتساب واژهی "باشگاه" به تیم های ایرانی موید این نکته ست که نه هنوز باشگاه را می شناسیم نه حتی فوتبال را . تیمهای مثلا باشگاهی ما هر سال آبستن اتفاقاتیست که تمامیت معنی فوتبال را به زیر سوال برده و روز به روز به نابودی فوتبال در ایران کمک می کند . ساختار بیمار و فاسد باشگاهها ( همهی باشگاهها را منظورم هست و نه باشگاهی خاص . ) هر سال موجب شده که تیمها حاشیههایش بیش از افتخاراتش به چشم بیاید . هوادارِ بیچاره هم هر سال باید بیش از آنکه به تیمش بنازد و از موفقیتهایش لذت ببرد به دفاع از چیزی بپردازد که هرگز پشت پرده هایش را نمی داند . یا به موفقیت های تیم دیگر حمله کند و محصول یک سال رنج و تلاش دیگران را به هیچ انگارد . اینجا تنها هوادار مغبون است و زیان دیده . و پیروز میدان کسانی که در پسِ پرده و پشت صحنه های فوتبالی به ثروتشان می افزایند و به ریش من و تو می خندند .
واژه های ناجوانمردانه ای که این سال ها واردِ فرهنگنامهی فوتبالی ما شد و القابِ کژداری که بر روی موفقیتها و تیمها گذاشته شد را معتقدم نه محصولِ روایت صحیح فوتبالی ، که برگرفته از اتاقهای فکری پلیدِ کسانی ست که تنها به منافع شخصی یا تفکری خویش می اندیشند و هرگز به دنبال فوتبال پاک ! یا لیگِ منصفانه نبوده و نخواهند بود . واژهی حکومتی ! چه واژهی عجیب و مسخره ای !پرسپولیس حکومتیست ! مگر استقلال یا سپاهان یا تراکتور یا پدیده یا هر تیم دیگری در ایران واقعا ساختار خصوصی دارند ؟ افراد و اشخاص مستقر در هیئت مدیرههای باشگاههای ایرانی چگونه انتخاب می شوند ؟ یا انتساب ؟ اینکه به فرض شخصی به نام زنوزی تراکتور را می خرد و از قید و بند یک ارگان نظامی آزادش می کند واقعا تبدیل به باشگاهی خصوصی شده ؟ یا احتمالا ( حقیقتی ناممکن ) با واگذاری تیم های پرسپولیس و استقلال به بخش خصوصی از طریق سهام ، این باشگاهها رستگار می شوند ؟ سپاهان که سال ها پیش از دست یک کارخانه سیمان سازی به دست یک کارخانه فولادسازی رسید واقعا دارای چارت و ساختار خصوصیست ؟ هر هواداری که که در دفاع از ساختار خصوصی باشگاه مطبوعش یقه بدراند به نظر یا هنوز به بلوغ فکری و آگاهی نرسیده یا تعصب کورکورانه ، منطق و عقلش را زایل کرده . سال ها پیش و در دههی هفتاد با قاضی معروفی ( که منتقد سینما هم هست ) که پروندهی حقوقی یکی از همین باشگاههای ایرانی را به سرانجام رساند درباره همین پرونده و کلا فوتبال ایران به گفتگو نشستم و از ماجراهایی که در پسِ پردههای فوتبال ایران می گذرد ماجراها گفت . مغزم سوت کشید و نهایت گفتههایش این بود : برای فوتبال ایران هرگز یقه درانی نکن حتی اگر از سمت باشگاه و تیم مورد علاقهت باشد .
امروز وینفرد شفر در آخرین پستی که در اینستاگرامش گذاشت و در آن دربارهی شکایتش از باشگاه استقلال به فیفا مفصل نوشته در یکی از کامنتهایش در جواب یکی از هواداران باشگاه آبی تنها یک جمله نوشت
not in the team
همین یک جمله را می توان بسط داد به همهی فوتبال ایران : این فوتبال نیست .
پ،ن
دربارهی فوتبال ایران باز هم خواهم نوشت ، به امید آنکه هوادار ایرانی بفهمد و بداند فوتبال خصوصی در ایران وجود خارجی ندارد . فوتبال کثیف یا پاک هم وجود ندارد . اگر پرسپولیس حکومتیست ( که هست ) استقلال و تراکتور و سپاهان و باقی تیمها هم حکومتی هستند . اگر جامی کثیف بوده همهی جام های اخیر و این چهل ساله کثیف بوده اند و هیچ کدام از تیمها جام پاک نبردهاند . پس هوادار تنها باید از تیمش لذت ببرد و پای موفقیتها و شکستهایش بماند و عقدههایش را در استفاده از واژههای نابجایی که در اتاقهای فکر مافیای فوتبال ساخته شدهاند وارد نکند و حرص نخورد. باز هم بمبها خواهد ترکید و مدیران بی لیاقت باشگاههای بیمار فوتبال ایران سرمستانه عربده خواهند زد و منتش بر سر هوادار خواهد ماند و روز از نو و روزی از نو .
چیزهایی بیشتر هم هست ، از آدم هایی که تا در باشگاهها هستند از تلاش گروهی و فردی داد سخن سر خواهند داد و تا از باشگاه جدا میشوند از روند فسادها در باشگاهها پرده برداری می کنند و یادشان می رود که خودشان هم بخشی از همین جریان فساد بودهاند و دلیل سکوتشان را تنها ، قرارداد حرفهای با باشگاه ذکر می کنند بی آنکه بخواهند بفهمند استعفا شرفتمندانه ترین روشی ست که هر انسان سالم در برخورد با فساد می تواند در پیش گیرد .
از دیدن دختران سوری در بازی ایران _ سوریه دلم به درد می آید که هنوز ورزشگاههای ما خالی از این جنسیت نازنین ایرانی ست که هم حکومت ، هم هوادار فوتبال ( با آن هجمه دشنامهای بیمارگونهی ناموسی ) فضای ورزشگاه را ناامن برای خواهران و مادران و همسران ما کرده اند و فوتبال ما را از داشتن چنین نعمتی محروم .
نامها در نوشته هایم ( آنجا که اتهامی را به شخص وارد می کنم ) به صورت مخفف خواهد بود تا در این جریان مافیا و کثیف فوتبالی در امنیت قضایی بمانم .
کامنت نوشته هایم را چون همیشه باز می گذارم تا با هواداران تیم های مختلف ، بدون جانبداری خاص یا توهین ، درباره ی این موضوع به گفتگو بنشینیم .