طرفداری- آنالیز تاکتیکی پیش رو از آمار و تحلیل [بازی] استفاده میکند تا عناصر کلیدی نمایش ویرجیل فندایک را نشان دهد؛ همانگونه که او نقش حیاتیاش را هم در حمله و هم در دفاع اثبات کرد.
پیشبینی
ویرجیل فندایک کاملاً آرام و راحت به نظر میرسد، اما لحظهای بود که به طور خاص، این آرامش تا حدودی در یک لحظه برجسته اثبات شد. زمان زیادی به پایان بازی نمانده بود و تاتنهام برای به تساوی کشیدن بازی تلاش میکرد و نشانههایی از خستگی در ساقهای بازیکنان لیورپول نیز نمایان شد. ترنت الکساندر-آرنولد توپ را به سمت جلو حمل کرد و به دنبال از دست دادن توپ، پستش خالی شد. این بدان معنی بود که جوئل ماتیپ مجبور بود تا از او پشتیبانی کند، درحالیکه هری کین از فضای سمت راست استفاده کرده بود، متعاقباً زوج دفاعی [ماتیپ] یعنی فندایک از پستش بیرون کشیده شد؛ همزمان سون از فابینیو عبور کرد و تقریباً با شماره 4 لیورپول در موقعیت یک در مقابل یک قرار گرفت.
نبوغ فندایک زمانی نمود یافت که در دل هواداران وحشت ایجاد شد. همانطور که سون به مرد هلندی نزدیکتر میشد، مدافع سرعت دویدنش را آهستهتر کرد. زمانی که فندایک عملاً با جلوگیری از برش سون به سمت راست تهدید واقعی سون را خنثی کرد، در یک لحظه اینگونه به نظر میرسید که سون دارد با سرعت از فندایک عبور میکند. بلافاصله همه چیز طبق میل فندایک پیش میرود، که به او اجازه میدهد به سون به جای ارسال پاس به سمت پایین، عرض زیادی را نشان بدهد [تا به سمت دروازه لیورپول حرکت کند]
با راندن سون به سمت چپ همزمان میداند که سون باید به عقب برگردد، از طرف دیگر میداند سون درصدد است تلاش نهاییاش برای نزدیک شدن به دروازه آلیسون بکر را شروع کند. این بدین معنا بود که باید از فندایک، کسی که همپای او میدوید، عبور میکرد؛ و او با خونسردی پایش را دراز و توپ را دفع و به کرنر تبدیل کرد و به سرعت بزرگترین خطر اسپرز تا آن لحظه را خاتمه داد.
آرامش فندایک در عقب زمین برای نقشه بازی لیورپول حیاتی بود. همراه با آلیسون تیم توانست از هرگونه ترس و تنش ناشی از تکرار فاجعه کیف جلوگیری کند. این امر به کلوپ اجازه داد تا تیمش را تشویق کند تا عقب بنشیند و بدون ترس از پیامدهای آن، دفاع کند. این تاکتیکی بود که این فصل در تعدادی از بازیهای بزرگ قرمزها مشاهده شده بود؛ اما این [نقشه] در مواردی، مانند آنچه که شنبه شب رخ داد، بیشتر به چشم آمد.
پخش کردن توپ
در حقیقت [در فینال] فندایک اثرگذاری همیشگیاش در کار با توپ را نداشت. درواقع، از زمان مواجهه با تاتنهام در ومبلی در سپتامبر، فینال بازیای بود که او کمترین پاس بلند را در آن ارسال کرد. برخلاف دیگر بازیهای نزدیک اروپایی که دید و پاسهای بلند فندایک حیاتی بودند، مانند بازی با بایرن مونیخ، این بار هدف تیم متفاوت بود. در عوض، لیورپول با تیزهوشی به دنبال حرکت از عمق بود، که به فندایک اجازه میداد با پاسهای ساده و کوتاه، نقش بیشتری داشته باشد.
درواقع او فقط دو پاس به یکسوم پایانی ارسال کرد و ذات محافظهکارانهاش برای موفقیت، کلیدی بود. آن هم زمانی که پاسهای بلند ارسال کرد. یک بار دیگر برای استفاده از فضای پشت سر کیرن تریپیر از همان پاسهای موّاجش برای سادیو مانه ارسال کرد. در این مورد، زمانی که توپ ارسال شد، مدافع تیم ملی انگلیس منتظر دریافت توپ بود و نسبت به دریافت توپ توسط مانه دچار لغزش شد؛ اما پاس فوراً همه عناصر دفاعی تاتنهام را پشت سر گذاشت و به کرنری زودهنگام برای لیورپول تبدیل شد.
توانایی و آرامش فندایک در ارسال پاسهای بلند نقشی مهم و کلیدی به عهده دارند. در مراحل قبل او پاسهای بلند بسیاری ارسال میکرد؛ اما در بازی با اسپرز که لیورپول عقب نشست، به جای اینکه به دنبال به هم ریختن خطوط و یافتن راهی برای عبور از خط دفاع تاتنهام باشد، به ارسال پاسهای کوتاه به کنار و عقب روی آورد. این روشی بود که فندایک به جای بازی دفاعی و منفعلانه برای کنترل بازی و دیکته کردن سرعت بازی به کار برد.
تواناییاش در پخش کردن توپ به لیورپول اجازه میدهد سرعت بازی را کم کند و در بیشتر لحظاتی که عصبی هستند، خونسردیشان را به دست آورند. فندایک به جای اینکه فوراً به دنبال ارسال پاس باشد، بارها و بارها با توپ بازی، از زمانهای کوتاه استفاده و سپس پاسهای آسان را ارسال میکند. این میتواند الگویی برای امثال الکساندر آرنولد باشد که پیش از این بیشتر عصبی به نظر میرسید، به دنبال بازپسگیری توپ بود و دوست داشت یکباره به جلو هجوم ببرد یا فوراً یک پاس ارسال کند. با نگاهی به توانایی ارسال پاس فندایک میتوان او را در این زمینه الگو دانست.
جنگندگی
از زمان بازی مقابل منچسترسیتی در یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان در آپریل 2018 کمترین تعداد پاسی که دریافت کرد از 11 توپی که شنبهشب گرفت، کمتر بود. این امر بدین معناست که مدافع اسبق سلتیک برای بازی در حالت فشرده، تلاش زیادی کرده است و این همان کاری است که او حتی در مرحله پایانی هم انجام میدهد و با بازپسگیری مالکیت، دیووک اوریگی را در موقعیت گلزنی قرار داد تا خیال تیم را راحت کند.
پس از اینکه توپ توسط بازیکنان تاتنهام دور شد، فندایک که پیشاپیش داشت به پست بازیاش بازمیگشت، از تصمیمش منصرف شد و دریافت که باید به گوشه قوس محوطه برود و توپ را برای ماتیپ بفرستد که او هم توپ را برای اوریگی آماده کرد تا توپ را به سمت گوشه پایینی دروازه شلیک کند. زمانی که توپ داشت به سمت دروازه شلیک میشد، فندایک تقریباً در وسط زمین بود.
فندایک فقط در 15 دقیقه پایانی، یکسوم دوئلها، دور کردن توپ و نیمی از نبردهای هواییاش را انجام داد. اما نه خسته و نه تسلیم شد، بلکه به پاسکاری و نیز مشارکتش در بازی فشرده برای رسیدن به موفقیت ادامه داد. فندایک بهعنوان یکی از رهبران درون زمین ثابت کرد که چرا از زمان پیوستن به لیورپول در چنین سطح بالایی قرار دارد.
فندایک از لحاظ تاکتیکی به یک بلوک در اطراف واحد دفاعی قبلاً ساختهشده تبدیل شده است. حتی در زمان مصدومیت، همان زمانی هم که جو گومز جایگزین شد، فندایک همراه با فابینیو ستون پنج نفر عقب زمین بود. این شماره چهار بود که زمانی که تاتنهام تماماً حمله شده بود و چیزی برای از دست دادن نداشت، از قلب دفاع، هماهنگی و آرامش تیمش را حفظ کرد.
سخن پایانی
این فینال از آن فینالهایی بود که نه به خاطر سرگرمکننده بودنش و نه به خاطر ظهور یک فوقستاره در یادها میماند؛ بلکه تماماً درباره کارایی و ثبات بود. این همان چیزی بود که فندایک از ابتدا تا انتها نشان داد. آلیسون نیز به به خاطر تلاشهایش شایسته تمجید است، اما نقش فندایک در این کلاس سطح بالای دفاعی فراموشنشدنی است. مدافعی که همه چیز را تحمیل میکند، از دفاع به حمله، کنترل بازی، جلوگیری از ضدحملات، و حتی ضربه سری میزند که به گل دوم منجر میشود. شاید او در خط دفاعی بازی کند، اما فقط چند بازی اهمیت نقش فندایک در سرتاسر زمین در لیورپول کلوپ را به خوبی نمایان میسازد.