مطلب ارسالی کاربران
250 فیلم برتر تاریخ به انتخاب Sight & Sound - شمارهی 234 : Floating Clouds
دوشنبه 06 خرداد 1398 - 17:37
مجله «سایت اند ساوند» (Sight & Sound) که از مجلههای معتبر سینمایی جهان به حساب میآید هر ده سال یکبار از منتقدان و کارگردانان صاحبنام سراسر جهان میخواهد لیستی از فیلمهای برتر تمام تاریخ سینما ارایه کنند. سایت اند ساوند نهایتا هر دهه دو لیست از بهترین فیلمهای تاریخ سینما معرفی میکند، یک لیست از بهترینهای تاریخ سینما از نظر منتقدین و یک لیست از برترین فیلمهای تاریخ به انتخاب کارگردانها. آخرین باری که این مجله دست به انتخاب این دو لیست زد سال ۲۰۱۲ بود؛ ۸۴۶ نفر از منتقدین، اساتید دانشگاه، پخشکنندگان و توزیعکنندگان، نویسندهها و افراد مطرح حوزه سینما از ۷۳ کشور جهان در بخش منتقدین دست به انتخاب زدند و نتیجه آرای این افراد در قالب یک لیست ۲۵۰ فیلمه که با عنوان ۲۵۰ فیلم برتر سایت اند ساوند مشهور است منتشر شد. همچنین ۳۵۸ کارگردان هم فیلمهای محبوبشان را در قالب ۱۰ فیلم برتر معرفی کردند که از این رایها هم لیستی تحت عنوان ۱۰۰ فیلم برتر تاریخ سینما بیرون آمد. در میان کارگردانها چندین کارگردان ایرانی هم حضور داشتند که از آنها میتوان به اصغر فرهادی و مانی حقیقی اشاره کرد. در حال حاضر چند سالی است که هر دو لیست منتشر شده و از اعتباری ویژه و جهانی در میان اهالی سینما بهرهمند است. در این مطالب فقط لیست مربوط به منتقدان را مدنظر قرار داده ایم. |
چطور جنگ بر عواطف آدمها تاثیر میگذارد و چطور از سر گیری آنچه گذشته است به کاری دشوار بدل میشود.

ژانر : درام ، عاشقانه
سال انتشار : 1955
محصول کشور : ژاپن
کارگردان : Mikio Naruse
خلاصهی داستان : جنگلبان متاهلی در دوران جنگ جهانی دوم به هند و چین فرستاده می شود تا جنگلها را مدیریت کند. او با یک تایپیست جوان ژاپنی آشنا شده و به او قول می دهد همسرش را ترک کند اما به قولش عمل نمی کند. پس از پایان جنگ او دوباره پیدا شده و رابطهی مخفیانه آنها ادامه پیدا می کند و...
.
سینمای ژاپن چنان در سلطهی نام آکیرا کوروساوا و تا حدودی زیادی کنجی میزوگوچی بوده که بزرگان دیگرش مثل همین میکیو ناروسه در زمان خودشان آنطور که باید قدر ندیدند و همیشه فیلمسازهایی زیر سایه بودند، این در حالی است که ناروسه در زمان خودش نقش و حضوری مثل میکل آنجلو آنتونیونی در سینمای ژاپن داشت، هم به دلیل علاقهاش به قاب عریض، استفاده از فیلم سیاه و سفید و موضوع زنان.
ناروسه، سینماگری بدبین بود و پایان تلخ فیلمهایش هم فقط یک ترفند غافلگیری نبود، ناشی از نگاهش سیاهش به جامعه و آینده آن بود. در سینمایش دلیلی نداشت که شخصیتها در انتهای فیلم به نوعی آشتی یا آرامش برسند و این بدبینی همان چیزی است که «ابرهای شناور» را از بدل شدن به یک فیلم رمانتیک که دریغ و حسرت لحظه لحظهاش را پر کرده باز میدارد و آن را به فیلمی چندلایه دربارهی تاثیرات جنگ، تقابل گذشته و حال، سنت و مدرنیته و تراژیک بودن روابط عاطفی بدل میسازد و در این کار اصرارش بر استفاده از نورهای طبیعی یا نورپردازی واقعگرایانه و قابهایی تخت که بر خفقان و خفگی زندگی شخصیتهایش تاکید میکند، به کمکش میآیند.
برای همین «ابرهای شناور» یکی از بهترین فیلمهای ناروسه است که شاید خیلی ساده زیر سایه کارهای درخشانش در دهه 1960 قرار میگیرد و فقط بازبینی دوبارهاش است که آدم را متوجه میسازد ناروسه چقدر زود و همپا با دیگر بزرگان سینمای ژاپن راه سینمای مدرن را پیش گرفت، سینمایی که ابهام و عدم قطعیتش، سرگشتی شخصیتهایش و تاکیدش بر زنان اصلا مجال و محملی مناسب بودند برای قصههای ناروسه، این پیشگام سینمای زنانهی مدرن.