مطلب ارسالی کاربران
مارک رابرت ویلموتس (قسمت اول)
به نوعی چهل و چهارمین نفری است که سکان هدایت تیم ملی ایران را بعهده می گیرد. البته چهار نفر (محمود بیاتی، حسین فکری، جلال طالبی و برانکو ایوانکویچ) دو مقطع هدایت تیم ملی را بر عهده داشتند و پنج نفر دیگر (جلال چراغپور، همایون شاهرخی، منصور ابراهیم زاده، اریش روته مولر و علیرضا منصوریان) سر مربی تیم ملی نبوده اند. بنابر این ویلموتس سی و پنجمین نفری است که به عنوان سرمربی عهده دار تیم ملی ایران شده است. همچنین او چهاردهمین سرمربی خارجی تیم ملی فوتبال ایران به شمار می رود. ابتدا دو نفر از مجارستان، سپس یکنفر از یوگسلاوی، یکنفر از شوروی، یکنفر از اسکاتلند، یکنفر از ایرلند، یکنفر کروات، یک برزیلی، یک کروات دیگر، مجدد یک برزیلی دیگر، دو کروات دیگر، یک پرتغالی و حالا یک بلژیکی. هموطن هرکول پوآرو. در مجموع از 8 نفر از بلوک شرق، دو نفر بریتانیایی، دو برزیلی، یک پرتغالی و یک بلژیکی.
ویلموتس پنجاه ساله بجایی پا نهاده که قبلا نه تنها هیچیک از هموطنانش که وارد نشده اند، هیچ کس از کشورهایی که سبکی مشابه او دارند نیز سرمربی تیم ملی ایران نشده اند. تجربه آری هان هلندی و یورگن گده و راینر زوبل آلمانی در پرسپولیس و رابرت کوخ و وینفرد شفر آلمانی در استقلال نیز نشان میدهد مربیانی از این دست که بیشتر روی نظم و دیسیپلین تکیه دارند تا شناخت فرهنگ ایرانی و بلد بودن بازیهای پشت پرده ایرانیها، احتمالا کمی که رنگ دلار برایشان کمرنگ شد و با واقعیتها روبرو شدند تازه انگار از خواب بیدار می شوند. ایرانیها به لحاظ فرهنگی با کرواتها و شرقیها هماهنگی بیشتری دارند. لذا امثال رایکوف و برانکو در ایران شانس موفقیت بیشتری دارند تا یکی مانند شفر. موفقترین مربیان خارجی پرسپولیس بیشتر از مکتب شرق بودند تا غرب. یا یکی مانند مصطفی دنیزلی ترک که خب بهتر از ویلموتس ایرانیها را می شناسد. موفقترین مربی خارجی استقلال نیز رایکوف، باز هم از مکتب شرق اروپا بود. البته ملیت به تنهایی بیانگر میزان شانس مربی برای موفقیت نیست. ولی اگر کی روش را تا حدودی موفق یافتیم، بیش از اینکه به خاطر مسائل فنی باشد، بیشتر نقش عوامل روحی روانی و بلد بودن بازیهای رسانه ای به چشم می آمد. کی روش برخی مواقع از ما بهتر در نقش یک ایرانی فرو می رفت.
ویلموتس که مدتی وارد بازی سیاست هم شده بود (هر چند عطش او زود فرو نشست) آیا می تواند مثل کی روش رسانه ها را رصد کند و به جنگ منتقدان خود برود و با کمک تیم رسانه ای گسترده اش، مخالفان را در نطفه خفه کند و به نوعی دفع خطر مقدر نماید یا خیر؟ آیا صرفا با تکیه بر مسائل فنی می تواند پاسخ عطش میلیونها ایرانی را بدهد؟ آیا می تواند مهلتی را که کی روش دریافت نمود را دریافت کند یا با فدراسیون عجیب و غریب ایران به چالش می خورد و پیش از اینکه نتایجش حکم به اخراجش بدهد، عطای کار با فدراسیون (بخوانید وزارت ورزش و مجلس و ...) را به لقایش خواهد بخشید؟ هر چند برای سرمربی ایران آرزوی موفقیت دارم ولی بنظرم ویلموتس هنوز نمی داند به کجا قدم نهاده و باید دید این سرمربی جوان و خوشتیپ که با بلژیک در جام جهانی 2014 و یورو 2016 به یکچهارم نهایی رسیده در ایران چه سرنوشتی پیدا می کند؟