عاشق این سریال بودم اما همونطور که خوبی ها گفته میشه باید نقاط ضعف هم بیان بشه.
قبل از گفتن بدی ها باید بگم این قسمت یکی از بهترین کارگردانی هایی رو داشت که تو کل سریال دیدم. مخصوصا صحنه های مربوط به آتیش گرفتن مردم که واقعا ترس و سیاهی جنگ رو به تصویر کشیده بود و صد البته بازی فوق العاده امیلیا کلارک و پیتر دینکلیج که چشم نواز بودن و سلطان معظم رامین جوادی عزیز که هرچقدر سریال بد شده این لامصب خوب و خوب تر.
حالا بریم سراغ نقاط ضعف:
شاید شما هم با خودتون گفتید ((چه به سر سریال محبوبمون اومده؟)) جوابش تا حدی آسونه. سریال هفت فصل آزگار روی شخصیت هاش کار کرد. روی کوچکترین جزئیات رفتاریشون. تا جایی که هر بیننده ای با هر کاراکتری میتونست همزاد پنداری کنه. اصلا یکی از جذابیت های سریال همین شخصیت پردازی موشکافانه بود. نکته بعدی بی رحم بودن دنیای سریال بود. بی رحم از این لحاظ که هرکسی کوچکترین اشتباهی میکرد سریع تاوانش رو پس میداد. خلاصه سریال گات سریالی بود بیش از هرچیزی به خاطر فیلم نامش مورد تحسین بود.
اما داستان فصل ۸ کلا به طرز عجیبی متفاوته، انگار برای خودش یه سریال جداست. قشنگ هرچی کاشته شده بود باید برداشت میشد ولی به جاش تمامش رو نابود کردن! نه اثری از ظرافت کاراکترا میبینیم نه هوشمندی و هوشیاریشون. بزرگترین ایراد این قسمت که خیلی از مردم و منتقدان رو به معنی واقعی دیوونه کرده تغییر شخصیت دنریس هست؛ همه ما میدونستیم که احتمال داره مَد کویین بشه ولی مشکل اینجاست که تو هفت فصل گذشته به ندرت اثری از این قضیه دیدیم و تو فصل ۸ یک دفعه و با سرعت این اتفاق افتاد. بزارید اینطوری بهتون بگم که شخصیت والتر وایت وقتی هایزنبرگ شد و دست به هر جنایتی زد قبولش کردیم چون آروم آروم نویسنده ها تغییر کاراکتر رو برای ما باورپذیر کردن نه اینکه توی دو سه قسمت یک دفعه کاراکتری که هفت فصل به عنوان قهرمان روش کار شده بود رو تبدیل به چنین شخصیت منفوری کنی! خالقین سریال میخواستن یه چرخش داستانی خیلی خیلی خفن ایجاد کنن طوری که هیچکس نتونه حدس بزنع و به همین دلیل سعی کردن تو هفت فصل قبل خیلی کم روی جنون دنریس کار کنن ولی همین باعث سقوطشون شد متاسفانه.
هر جنگی تو فصل های قبل با هوش و ذکاوت یک نفر خاتمه پیدا کرد(چیزی که از این سریال انتظار میره دقیقا همینه) بلک واتر با ذکاوت تیریون، حرامزاده ها توسط سانسا و نابودی های اسپارو توسط سرسی. اما به دو جنگ این فصل نگاه کنید! انگار که داریم بلاک باستر بی مغزُ می بینیم یه چیزی مثل ترانسفورمرز! حداقل انتظار داشتیم که با یه نقشه حساب شده دنریس بتونه کماندارها رو آتیش بزنه نه با ویراژ دادن بینشون(: اگر قرار به لایی کشیدن بود چرا تو قسمت قبلی انجامش ندادن!؟! جان اسنو تو عین پنج قسمت نقش هویج رو بازی کرده اگه منصف باشیم همون هویج هم نبوده تا الان. تیریون که نماد زرنگی و کیاست بود تبدیل شده به یه آدم خنگ و احساسی که مدام اشتباه میکنه و عذرخواهی. آریا یه فصل تمام دهن خودش رو سرویس کرد که بتونه no one بشه ولی فقط برای کشتن والدر فری استفاده ازش برد و بس. تو این قسمت هم که بی نهایت اضافه بود و بی دلیل.
جیمی که میتونست یکی از خفن ترین کاراکترهای کل سریال باشه به لطف نویسنده های محترم به یکی از مسخره ترین ها تبدیل شد. خب عزیزم این برادر ما فازش چی بود که سرسی رو ول کرد رفت جنگ وایت واکرها بعد دوبار که با لیدی برین خوابید فهمید که نه سرسی خیلی بهتر بود! واقعا اگه منطقی تو رفتارای جیمی پیدا کردید هرچی دوس داشتین اسممو بزارین. طرف دوتا خنجر خورده تو پهلوهاش، لیتر لیتر خون داره میره ازش ولی مثل فیلم هندیا زنده است و کلی هم راه میره. نبرد هاند و مانتین که شاید خیلی از شماها مثل من مدت ها منتظرش بودین قشنگ مثل این فیلم های کمدی با محوریت زامبی بود. بیشتر خنده دار بود تا چیز دیگه ای! و در نهایت هم به نظر میرسید که تو اون هیاهو آریا زنگ زده بود اسنپ واسش بیاد😂😂😂
در نهایت یادمون نره که وقتی از مارتین پرسیدن به نظرتون چند فصل نیازه تا این داستان جمع و جور بشه گفت حدود ۱۳ فصل. قطعا مارتین بهتر از همه ما میدونه که تحول و تغییر رویه کاراکترها چقدر پروسه ی زمان بری هست.