مطلب ارسالی کاربران
جهنم ، پشت بهشت است.
《فوتبال ، یک جنگ بدون تیراندازی است.》 با این جمله کوتاه از جورج اورول میخواهیم به میدان نبرد برویم. در این مطلب میخواهیم به هوادارانی بپردازیم که از مرز هواداری خارج شده اند، خیلی ساده بگوییم آن ها هواداران افراطی هستند و مجازات عبور از مرز تیر باران است. از هولیگان تا بالکان همه گروه هایی از هواداران افراطی بودند که اسیر تیرباران شدند. اما بحث، بحث کهکشان است؛ همان هوادارانی که از مرز کهکشان خارج شدند.
درست در اوایل دهه هشتاد بود که تیفوسی های رئال مادرید (اولتراسورها) ،پشت دروازه در بخش جنوبیِ سانتیاگو برنابئو جا خشک کردند. جایگاه اولتراسورها نه خریدنی بود نه فروشی . آن جا جای هوادارانی متفاوت با پیراهن سفید بود. فریاد های آن ها باعث میشد که تیم از فرط انرژی منفجر شود. مورینیو در حمایت از اولتراسور ها گفت:《 بدون آن ها برنابئو شبیه یک ورزشگاه خالی است.》این ها زیباییِ بهشت بودند اما باز مثل همیشه ، پشت زیباییِ بهشت ، زشتیِ جهنم بود. آن ها آنقدر به رئال نزدیک شدند که اصلا آن را نمیدیدند. شعار هواداران رادیکال ، عموما تند بود و اشاره به نئونازیسم داشت. فلورنتینو پرز (مدیرعامل رئال مادرید) به خاطر چاقو کشی های آن ها ، فریب دادن نوجوان ها ، ایجاد نا آرامی و مهم ترین مسئله شعار هایی با محوریت نئونازیسم یکی از مخالفان جدیِ آنها بود. آن ها بی تحمل بودند و با بهانه های ریز و درشت ، رئالی ها را با سوت ها و _هو ها_ کر میکردند. آن ها رونالدو را به خاطر از دست دادن موقعیت های زیاد در ال کلاسیکو ، گرت بیل را به خاطر خودخواهی و پاس ندادن به رونالدو ، زیدان را به بهانه بی تحرکی و دی استفانو را بخاطر از دست دادن تنها یک موقعیت هو کردند. حتی ایکر کاسیاس را هم به خاطر روابط دوستانه با بارسلونا جاسوس خواندند.
همه این اتفاقات به خاطر این بود که جهنم آن ها ، پشت بهشتشان مخفی بود.