طرفداری- دیزربی همانند مارکو جیامپائولو پیرو مکتب ساری نیست. درحالیکه ساری یا جیامپائولو در اجرای بازی پوزسیونی وسواس ندارند، دیزربی به اجرای بی کم و کاست آن متعهد است. با این حال دیزربی صرفاً تحت تأثیر پپ گواردیولا نیست؛ بلکه برخی از مفاهیم ساری را بهروز کرده است. در تحلیل پیشرو قصد دارم گوشههایی از فلسفه دیزربی و طرحهای سرراستش را بررسی کنم.
موفق؟ هنوز نه
روبرتو دیزربی همانند مربیان الگوی ایتالیایی است. همانند ساری یا ساکی مجبور بود قدم به قدم به سری آ برسد. به عنوان یک مربی، کارش را در دارفو بواریو (Darfo Boario) آغاز کرد. سپس مربیگری تیمهای فوجیا (Foggia)، پالرمو (U.S. Città di Palermo)، بنونتو (Benevento) و در حال حاضر ساسولو (U.S. Sassuolo) را به عهده گرفته است. همراه فوجیا توانست جام قهرمانی سری C را کسب کند. اما فارغ از آن تاکنون عنوان درخوری کسب نکرده است.
درواقع ساسولو بعد از فوجیا اولین باشگاهی است که او توانسته است با آن به ازای هر بازی بیشتر از 1 امتیاز کسب کند. پس تاکنون مشکل دیزربی چه بوده است؟ او تیمهایی با توانایی فنی عالی نداشته است. در بنونتو واضح بود که زمانی که تیمی با بازیکنان مستعد به دیزربی تحویل دهید، موفق خواهد شد.
او در ساسولو چنین تیمی دارد، و در شروع فصل امیدوارکننده به نظر میرسید. آنها به شیوهای که دیزربی میخواست بازی میکردند: بازیهای برتر، ایجاد موقعیتهای زیاد؛ و اغلب تماشای نمایشهاش آنها لذتبخش است. اما مشکلات دفاعی، مسائلی به وجود آورد و نتایج را بدتر کرد. ساسولو فعلاً در رده یازدهم است و شانسی برای مبارزه در راه رسیدن به لیگ اروپا ندارد. از طرف دیگر آنها امتیازات لازم برای سقوط نکردن را کسب کردهاند. اکنون زمان بررسی فلسفه دیزربی و بعضی جنبههای جذاب ساسولوی اوست.
ساختار به هم پیوسته
دیزربی همانند تجربههای محدود مربیگری قبلیاش، یا از 3-3-4 استفاده میکند یا از نوعی 3-4-3 متغیّر. آن آرایشهایی که بیشترین مثلثها و پخش شدن بازیکنها در زمین را برای تسلط و روشهای گوناگون مانند روش یار سوم (third-man) فراهم میآورد.
زمانی که از 3-3-4 استفاده میکند، در هنگام مالکیت، هافبک دفاعی مهمترین بازیکن است. هافبک دفاعی همراه با مدافعین کناری عمقدهنده و مدافعین مرکزی، تلاش میکند تا بازیسازی کند. او مسئول جذب بازیکنان رقیب، برقراری ارتباط بین همتیمیها و گشودن مسیر ارسال پاس یا پیش بردن توپ توسط خودش است.
دیزربی پست بازیکنانش را براساس اصول بازی پوزسیونی انتخاب میکند. در این سیستم نباید بیشتر از دو بازیکن بر روی یک خط عمودی باشند، درحالیکه بیشتر از سه بازیکن نیز نباید روی خط افقی همان [خط عمودی] باشند.
در ساسولو معمولاً در زمان بازیسازی، کنارهها توسط دو بازیکن تصرف میشود که عادی نیست، اما به تیم کمک میکند با استفاده از فضای ایجادشده ناشی از بازشدن رقیب، شانسهای بیشتری خلق کند. از این گذشته، درحالیکه مهاجم نقشی فعال دارد و باید در بازی ترکیبی مشارکت کند، هافبکهای مرکزی در نیمفضا قرار میگیرند. با کوین پرینس بواتنگ تا پیش از انتقالش به بارسلونا مهاجم ایدهآلشان را داشتند.
مشاهده ساختار تیم در زمان بازیسازی، جنبهای جذاب از دیزربی است و تأثیر ساری را نشان میدهد. مدافعین کناری بالا بازی نمیکنند، بلکه عمیقتر و بهعنوان هافبک مرکزی باقی میمانند. پیامد این کار این است که تیمها باید فشارشان را تنظیم کنند. بهویژه در هفتههای ابتدایی فصل، مدافعین کناری عمقدهنده در زمان مالکیت به آنها برتری میدادند.
مزایای مدافعین کناری عمقدهنده
علاوه بر روبرتو دیزربی، مائوریتزیو ساری هم در زمان مالکیت از مدافعین کناری عمقدهنده استفاده میکند. با داشتن مدافعین کناری صرفاً جلوزن و عریض به رقیب این شانس را میدهید تا به سادگی نیمفضا و مرکز را ببندد. به دنبال آن به ندرت میتوانید به صورت موفقیتآمیزی بازیسازی کنید. با مدافعین کناری عمقدهنده، مدافعین مرکزی گزینه پاس دیگری دارند و تیم حریف باید به آن واکنش نشان دهد.
ساسولو به خاطر جاگیری عمیقتر بازیکنانش فشار رقبا را میشکند. وینگر نمیتواند نیمفضا را ببندد و مدافع کناری آنجاست. بنابراین وینگر را وادار میکنید بالاتر بازی کند و ارتباطش با بقیه ساختار قطع شود.
درنتیجه مدافعین کناری ساسولو فضای پشت سر آنها را مییابند. آنها با پیشروی آرام به مدافعین مرکزی گزینه ارسال پاس مورب را میدهند و ساسولو فشار حریف را از بین میبرد.
علاوه بر این، زمانی که ساسولو در مناطق بالاتر به پیش میرود، مدافعین کناری عمقدهنده به بازیکنان بین خطوط گزینه ارسال پاس میدهند؛ چراکه وینگرها نمیتوانند تمام مسیرهای ارسال پاس را ببندند.
مفهوم یار سوم و بازی کردن از عقب
علاوه بر مدافعین کناری عمیق، تیم دیزربی مثلثهای زیادی خلق میکند و برای شکستن خط فشار نخست رقیب از مفهوم یار سوم استفاده میکند. با گردش توپ بین چهار نفر عقب، رقبا را به سمت خود میکشند و پس از آن تلاش میکنند هافبک دفاعی را بیابند.
ارسال پاس بهویژه برای هافبکهای مرکزی مهم است؛ زیرا آنها میتوانند با یک پاس وینگرها یا هافبک دفاعی را از جریان بازی خارج کنند. بنابراین ساسولو گزینههای مختلفی برای پیشروی دارد.
همچنین دیزربی تیمش را تشویق میکند تا از عقب بازی را شروع کنند و خطر از دست دادن توپ را بپذیرند. در ابتدا در برابر رقبای قویتر چندین گل به خاطر از دست دادن زودهنگام توپ در زمان بازیسازی دریافت کردند. اما در بلندمدت این شجاعت به ایجاد شانسهایی به مراتب بیشتر از گلهای دریافتی منجر شد.
در حال حاضر، بیثباتی دفاعی آنها و این واقعیت که خیلی به مالکیت علاقه دارند، مشکلاتی دفاعی را برای آنها به وجود آورده است. اگر خیلی در عرض جاگیری کرده باشید، یک ضدحمله مفید به راحتی قابل اجرا خواهد بود. ساسولو در برابر ضدحملات آسیبپذیر نشان داده است.
نتیجهگیری
روبرتو دیزربی میتواند بهعنوان یکی از مربیان امیدوارکننده دوران ما مطرح شود، زیرا تیمش با هویت مشخصی بازی میکند. اما او باید سیستمش را بسط و گسترش دهد. بازی پوزسیونی ناقص و مشکلات دفاعی باید مرتفع شوند تا به موفقیت برسد. با این حال او میتواند مربی بعدی باشد که شانس هدایت یک باشگاه بزرگتر را دارد.
نوشته توبیاس هان برای وبسایت TotalFootballAnalysis