به عنوان یک هلندی این بر خلاف اصولم است، ولی به تاتنهام توصیه میکنم فرنکی دیانگ را مهار کنند. تا حالا نظیر چنین بازیکنی دیده نشده. دیانگ در پاس دادن عملا به پای یوهان کرویف رسیده، البته با پستی عقبتر نسبت به او. اگر دیانگ موفق نشود زاویه مناسب برای پاساش را پیدا کند، بازیکن مقابلش را با سرعت از پیش رو بر میدارد. دلیل اینکه او با ۷۵ میلیون یورو در تابستان راهی بارسلونا میشود همین است.
از وقتی دیانگ وارد تیم ملی شده هلند پیشرفت زیادی کرده. ما قبل از این نه به جام جهانی رسیده بودیم و نه به یورو. اما حالا آلمان و فرانسه را شکست دادهایم و دوباره به تیم خوبی بدل شدیم و همه اینها به خاطر دیانگ است. اگر دیانگ مهار نشود حریف را نابود میکند.
آژاکس کرویف با سیستم ۳-۳-۴ بازی میکرد، با یک شماره ۶ در مرکز خط میانی و دو شماره ۸ دو سویش. اما نوع بازی این آژاکس اندکی متفاوت است و باز هم دلیلش دیانگ است. دیانگ وقتی به قلب خط میانی و زمین خودشان اضافه میشود و از عقب بازیسازی را شروع میکند بهترین عملکرد را برای تیمش دارد. برای همین این آژاکس عملا با دو شماره 6، دیانگ و لسی شونه، بازی میکند و یک شماره ۱۰، یعنی دانی ون دبیک. در نتیجه سیستم تیم ۱-۳-۲-۴ میشود. حواستان به ون دبیک باشد. وقتی من مربی آژاکس بودم او نوجوانی ۱۳ ساله بود و حالا پیشرفت بسیار زیادی کرده و با اینکه عملا پستش شماره ۱۰ است، اما عملا در زمین نقش یک ۹ و نیم را بازی میکند.
حکیم زیاش بال راست این ترکیب است، اما او هم بیشتر نقش یک هافبک را بازی میکند و مدام به خط میانی اضافه میشود تا بازیکنان کناریاش از فضایی که پشتاش پدید میآورد استفاده کنند. در بال چپ دوید نرسِ برزیلی قرار دارد. او هم بازیکن بسیار مستعدی است. در مرکز خط حمله هم دوزان تادیچ است، بازیکنی که مهاجم کلاسیک نیست و به همین خاطر نوع بازیاش دردسرهای زیادی برای توبی آلدروایرلد و یان ورتونگن ایجاد خواهد کرد.
اگر من جای اسپرز بودم زیاش را میخریدم. او در حال بدل شدن به بازیکنی بسیار خوب است، با اینکه شاید به لحاظ فیزیکی چندان قدرتمند نباشد، اما پاسوری عالی است. یک نکته مهم: به تادیچ نگاه کنید. او در ساوتهمپتون بازیکنی معمولی در لیگ برتر به حساب میآمد، اما در آژاکس به یکی از بهترین بازیکنان لیگ هلند تبدیل شده. بازی در هلند آنقدری هم که مردم فکر میکنند سخت نیست.
سبک بازی آژاکس با پرس اول است، پرفشار و در زمین حریف. اما کاری که ژوزه مورینیو دو سال پیش در فینال یوروپا لیگ با آنها کرد را به یاد بیاورید. منچستر یونایتد در این فینال بازیسازی را از زمین خودش شروع نمیکرد، چون این سبک بازی دقیقا مطلوب آژاکس است. سرعت و فشار بالای پرس آنها فوقالعاده است. اما اگر اسپرز موفق شود از پرس اول جان سالم به در ببرد، پاس بعدی در مرحله دوم میتواند برای آژاکس کشنده باشد.
آژاکس در مرکز خط دفاعی متایاس دلخیت را دارد، که به نظرم بهترین مدافع جوان حال حاضر فوتبال اروپاست و برای همین در تابستان با مبلغی حدود ۸۰ میلیون یورو راهی بارسلونا یا منچستر یونایتد یا تیم دیگری خواهد شد. دفاع چپ آژاکس هم، نیکولاس تالیافیکو، در بعد هجومی بسیار مستعد است. اما در نفوذها فضای پشت سر او خیلی وقتها خالی میماند. این فضایی است که کریستین اریکسن میتواند برای طراحی ضدحمله ازش استفاده کند. اما مسئله اینجاست که نه سون هیونگ-مین در بازی رفت حاضر است و نه هری کین. پس چه اریکسن باید برای چه کسی این توپها را ارسال کند. فرناندو یورنته بازیکنی نیست که به درد این کار بخورد. یورنته مناسب بازیایست که تیمش مدام مالکیت توپ را در اختیار داشته باشد و توپهای زیادی روی باکس حریف ارسال کند. شاید لوکاس مورا امشب بتواند این نقش را برای اسپرز بازی کند.
اسپرز هم در پرس اول تیمی بسیار قدرتمند است، اما مسئله اینجاست که آژاکس با داشتن دیانگ میتواند این پرس را دور بزند و ضدحملهای خطرناک طراحی کند. به عنوان مربی سابق اسپرز نگرانی اصلی من اینجاست. اگر موسا سیسوکو به بازی نرسد این نگرانی بسیار بیشتر هم خواهد شد. دوست دارم هری وینکس هم به بازی برسد. غیبت او غمگینم خواهد کرد. اسپرز نیاز به بازیکنی در مرکز زمین دارد که بازی انتقالی آژاکس را خراب کند. شاید اریک دایر از پس این وظیفه بر بیاید. من دوست دارم اسپرز را در بازی امشب با سیستم ۳-۴-۳ ببینم. اگر آنها مثل آژاکس ۱-۳-۲-۴ بازی کنند، با توجه به اضافه شدن زیاش به مرکز زمین به مشکلات زیادی خواهند خورد.
مهمترین نکته درباره آژاکس این است که اصلا برایشان اهمیتی ندارد مقابل چه تیمی بازی میکنند، چه اسپرز باشد، چه یوونتوس، چه رئال مادرید؛ دو تیمی که آژاکس در هر دو بازی رفت و برگشت نسبت بهشان سر بود و هر دو را خارج از خانه شکست داد. این روحیه مثل هلند ۲۵ سال پیش است: اعتماد و اطمینان به کیفیت خودشان، حالا حریف هر تیم بزرگی که میخواهد باشد. من انتظار بازی بسیار جذابی را دارم.
نوشته:
مارتین یول