طرفداری- خب، برگردیم به ورزش واقعی که فوتبال نام دارد. توپ عمقی، توانایی ارسال پاس به جایی است که بازیکن میرود؛ بازی پشت دفاع. درواقع اینکه بیشتر بازیکنان هرگز نمیتوانند به آسانی در ارسال پاس عمقی خبره شوند، دیوانگی است؛ زیرا آنها نمیتوانند با مغزشان اطراف آن را پوشش دهند. آنها معمولاً به پاسی روی پای بازیکن یا به زحمت در جلوی او ختم میشوند که ممکن است در نهایت توپ عمقی را خراب کنند.
معمولاً زیباتر از اینکه توپ کجا بازی شده است، این نکته مدنظر است که توپ عمقی کجا ارسال شده است. اساساً اینکه «پاسدهنده میتواند آینده را ببیند» از خود پاس چشمگیرتر است. همچنین نکته ارزشمندتر این است که بهعنوان یک بازی ساز واقعی شناخته میشود. یکی از بزرگترین ورزشکاران تمام ادوار (به هیچ وجه بزرگنمایی نیست) گرتزکی بزرگ (برای نادانهای لودهای که فقط به فوتبال اهمیت میدهند و هاکی را نادیده میگیرند) این ایده را در سبک بازیاش به منصه ظهور گذاشته است: «من به سمتی اسکیت میکردم که قرار بود پوک (توپ هاکی) آنجا باشد، نه جایی که پوک، آنجا بود.» آه! قبلاً این جمله رو شنیدید؟ بله، این جمله قبلاً 57 میلیارد بار نقل شده است.
پاس عمقی در این ایده خلاصه شده است. خلاصه اینکه پاس عمقی ورای ارسال پاس جلوی بازیکن است. اساساً پاس عمقی، یعنی ارسال پاس به فضای پشت دفاع (در زیر توضیح داده شده است) و فضایی که مهاجم آنجا خواهد بود. پس بیایید جزئیات عملی، اسّ و اساس، و مسائل مهم آن یا هرآنچه شما مینامید را که دقیقاً باعث شکلگیری یک پاس عمقی میشود بررسی کنیم. (چون این کار نوعی هنر است و توضیح کیفیت هنر سخت است) با وجود بعضی پیچیدگیها میتوانیم؟
ایده ارسال پاس به نقطه مناسب
میبینید که سیلوا در حال ارسال پاس به جایی است که مهاجم آنجا خواهد بود؟ ساده است؟ ساده به نظر میرسد و زمانی که این کار را توضیح میدهید، بازیکنان تصور میکنند که ساده است؛ اما یافتن یک استاد واقعی که عملاً این ایده را اجرا کند از تصویرسازیاش سختتر است
معمولاً زمانی پاسور را میبینید که نیاز است توپ به جایی برود که مهاجم آنجا خواهد بود، نه جایی که هست، لذا آنها میتوانند طوری زمانبندی کنند که توپ به جای 10، 15 یا حتی 20 متر، 2 متر جلوتر از مهاجم قرار بگیرد.
در مورد مسافتها فکر کنید. ارسال پاس یک متر جلوتر از مهاجم، از لحاظ فنی یعنی ارسال یک پاس رو به جلو که هرکسی میتواند انجامش دهد. شما میتوانید پاس را سه متر جلوتر از بعضی بازیکنان ارسال کنید و آنهایی که تا حدودی سریع هستند، میتوانند آن را دریافت کنند. اما آیا میتوانید پاس را 10 متر جلوتر از بازیکن ارسال کنید؟ 15؟ 20؟ موضوع این است که تلاش برای ارسال پاس در فضای پیش روی بازیکن مهاجم، از آنچه که اتفاق میافتد [و ما میبینیم] سختتر است. این امر مستلزم تصور جایی است که بازیکن مهاجم میتواند و باید برود و نیز درک این موضوع که چگونه پاس را در مسیری ارسال کرد که مهاجم پیش از مدافع به آنجا میرسد. با این حال، میتوانید پاسی در فضای پیش رو ارسال کنید که به احتمال زیاد مهاجم را در موقعیت ممتازی قرار میدهد.
این همان چیزی است که پاس عمقی را بسیار زیبا میکند. به جایی پاس میدهید که مهاجم آنجا حضور ندارد. آنچه را که میتواند رخ دهد، میبینید؛ نه آنچه را که هست. بازیکنان خیلی سخت این امر را درک میکنند. چند روش برای آموزش این نوع پاس به آنها (بازیکنان) وجود دارد، از قبیل نمایش برای آن دسته از بازیکنان که هیچ ایدهای (تصور) از نحوه ارسال پاس برای مهاجم، ندارند. البته این امر مستلزم این است که شما برای آموزش آن، کاملا این گونه پاسها را درک کرده باشید. روش دیگر این است که به بازیکن پاسور بگوییم تلاش کند توپ را 3-5 ثانیه جلوتر از مهاجم ارسال کند. (بدین معنی که این فرآیند تا دویدن و رسیدن به توپ 3-4 ثانیه طول میکشد). معمولاً (در بیشتر مواقع) حدوداً یک ثانیه پیش از استارت بازیکن دونده پاس میدهند، با در نظر گرفتن اینکه یک پاس عمقی خوب معمولاً در یک بازه زمانی 3-5 ثانیهای رخ میدهد.
ارسال پاس از میان فضاهای خالی گوناگون پس از استارت مهاجم
بیشتر پاسهای عمقی، حدود 90%، (کاملاً توسط آمار تأیید نشده، اما به احتمال زیاد، درست است) از میان یک شکاف ارسال میشوند، در حالی که مهاجم از شکافی متفاوت به سوی آن میدود. فقط ببینید که چگونه مسی شکاف مسیر ارسال پاس و مسیر دویدن مهاجم را به یکدیگر متصل میکند.
بزرگترین دلیل برای انجام چنین حرکتی، پیشبینی ناپذیر بودن آن است. مدافعین ذاتاً جلوی پاس مستقیم را میگیرند (پاسی که در همان مسیری ارسال میشود که مهاجم در آن شروع به دویدن کرده است)، و بنابراین دفاع کردن در مقابل پاسی که به شکاف متفاوتی ارسال میشود، سختتر است. ارسال پاس در همان فضایی که مهاجم در آن در حال حرکت است، برای مدافع گزینهای دمدستی به منظور متوقف کردن، فراهم میکند.
این عملی است که باعث میشود بیشتر پاسورها و مهاجمین به مشکل بخورند. آنها به سادگی در چارچوب پاسهای ساده بازی میکنند- یعنی فقط با پاهایشان پاس را ارسال میکنند. بازیکنان بزرگ گزینههای ارسال پاس را ورای نزدیکترین شکاف پیش روی خودشان میبینند. آنها میدانند در حالی که خود به سمت فضایی میدوند و پاسی از شکافی دیگر دریافت میکنند، میتوانند به صورت بالقوه در موقعیتی کشنده باشند. اگر توپ در اختیار شماست و بازیکن A در حال دویدن به سمت شکاف 1 است، ببینید اگر میتوانید، با دیگر شکاف پیش روی وی مثلاً B بازی کنید، نه شکاف A.
پاس طولی مستلزم دویدن مورّب و معکوس است
یک پاس مورب برای بازیکنی که مورب میدود، هرگز کارساز نیست. دویدن قطری مستلزم ارسال پاس طولی است، اما دویدن مستقیم به پاس قطری نیاز دارد. اگر بازیکنی مستقیم بدود و پاسی مستقیم برایش ارسال شود، چه اتفاقی رخ میدهد؟ در بیشتر مواقع دروازهبان آنجا خواهد بود. دویدن و پاس طولی، سریعاً به دروازه تیم رقیب ختم میشود؛ که رسیدن به آن را تقریباً غیرممکن میسازد.
اگر بازیکن صاحب توپ در حال دریبل زدن مورب باشد، معمولاً بهترین پاس، پاس مستقیم پشت خط دفاع است، در حالی که بازیکن مهاجم با دویدن قطری به سمت نقطه کور، در موقعیتی عالی قرار میگیرد. به عبارتی دیگر، اگر دریبلزننده طولی میدود، مهاجم دونده باید با علم به اینکه پاس به صورت مستقیم ارسال میشود، مورب به سمت شکاف مورد نظر بدود. البته به یاد داشته باشید که اصل ارسال پاس در یک شکاف و دویدن به سمت شکافی دیگر در اینجا پذیرفته شده است. در تصویر زیر دویدن مورب و پاسور (نیمار) را مشاهده کنید که به بازیکنی که از قبل به صورت قطری شروع به دویدن کرده است، پاسی طولی میدهد، نه پاسی مورب.
نیمار برای بازیکنی که در قطر میدود، پاس مستقیمی میفرستد...
بازیکن دونده باید شروع کند
در اینجا نمونههای شکستخورده را میبینیم که به دو دلیل چنین میشود:
1- دونده، بازیکنی واکنشگر است، در حالی که در ابتدا به نظر میرسد، پس از پاس شروع به دویدن کرده است... (در حالی که در نمونههای موفق، [دونده] پیشتاز است).
2- دونده تنبل است، و میخواهد فقط زمانی که قطعا با او بازی میشود، بدود، و تن به کار نمیدهد... مگر مطمئن باشد که شانس خوبی برای دریافت توپ خواهد داشت.
یا گاهی اوقات هر دو مورد. به یاد داشته باشید همیشه بازیکن دونده حرکت را شروع میکند؛ نه طرف دیگر حرکت ]پاسور[. دونده باید همیشه آماده دویدن با نهایت سرعت باشد.
این اشتباهی بزرگ است که توسط همه بازیکنان شکل گرفته است. آنها قبل از دویدن منتظر پاس هستند. در اینجا سانه قبل از اینکه پاس ارسال شود با نهایت سرعت در حال حرکت است.
میبینید که سانه قبل از اینکه پاس ارسال شود، با نهایت سرعت در حال حرکت است؟ اگر سانه در این صحنه در موقعیت آفساید قرار گیرد، تقصیر او نیست (مگر اینکه زمانبندیاش اشتباه باشد).
بازیکنان باید همیشه آماده دویدن با تمام توان باشند که این امر باعث برتری آنها بر مدافعین است. اگر آنها فقط یک بار به دنبال توپی که پاس داده شد، دویدند، حدس بزنید چه شخص دیگری به سوی نقطه مورد نظر میدود؟ درست حدس زدید. مدافع. و مدافع (به خاطر نقش خط آفساید) معمولاً از مهاجم دونده به توپ نزدیکتر است؛ بنابراین برتری دارد. اما اگر بازیکن مهاجم درست قبل از ارسال پاس به حداکثر سرعت برسد، به این معنی است که قبل از دریافت توپ در اوج سرعت خواهد بود، درحالی که مدافع، [همزمان] در ابتدای سرعت گرفتن است که این امر به مهاجم یک برتری عالی میدهد.
و نهایتاً با دویدن با نهایت سرعت، نهتنها در موقعیتی بهتر برای دریافت پاس قرار میگیرد، بلکه فضای بیشتری در اختیار بازیکن صاحب توپ قرار میدهد. بعضی گمان میکنند که بازیکن دونده همیشه باید صاحب توپ شود. این دیدگاهی است مطلقاً بیارزش. دویدنها باعث میشوند برای دیگر بازیکنان فضا ایجاد شود، مدافعین سردرگم شوند، و برای دونده اصلی فضا ایجاد شود. دویدن فقط برای این نیست که شما صاحب موقعیت شوید. میتوانید به بازیکنانی که اینطور فکر میکنند، بگویید جک گنجشکه. این بازیکن صاحب توپ است که تصمیم میگیرد بهتر است دریبل بزند یا پاس بدهد. اما دویدن دونده با تمام توان یا به ایجاد فضا کمک میکند یا به ایجاد موقعیت ارسال یک پاس عمقی عالی میانجامد.
ضرب مناسب (اغلب مورد غفلت واقع میشود)
یک پاس با ضرب مناسب توسط دیبروین. اگر پاس خیلی آرام باشد، مدافع زودتر آن را دریافت خواهد کرد. اگر خیلی سریع باشد، دروازهبان زودتر آن را خواهد گرفت.
ما در نقدهایمان راجعبه بیشتر بازیکنان بسیار خشن هستیم؛ در حالی که بیشتر بازیکنان ایده یا تصوری از ارسال یک پاس عمقی خوب ندارند. بازیکنان میتوانند برای سالها بدون ارسال یک پاس عمقی خوب، پیش بروند؛ زیرا آنها تصوری از آن ندارند. اما بازیکنانی هستند که پاس عمقی را به خوبی میشناسند، اما تکنیک و ضرب توپ لازم آن را ندارند. و بزرگترین مشکلی که بازیکنان با این نوع پاس دارند، ضرب آن است.
این همان مرحلهای است که پاسور شکاف را میبیند و تلاش میکند یک پاس عمقی زیبا بیندازد، اما توپ حدود یک مایل! پشت سر مهاجم میاندازد. دست یافتن به بهترین ضرب پیچیده است. بهترین راهکاری که ما میتوانیم ارائه کنیم، این است که با شدت زیاد به توپ ضربه نزنید. منظور ما چیست؟ یعنی اینکه بیشتر بازیکنان با چنان شدتی توپ را ارسال میکنند که به مهاجم نسبت به مدافع و دروازهبان شانس کمتری برای دریافت توپ میدهد. زمانی که به کسی آموزش میدهید، آنچه که اغلب اتفاق میافتد، این است که [عملاً] به بازیکن میگویید با شدت کمتری به توپ ضربه بزند، که آنها به طرز فاحشی اشتباه به توپ ضربه میزنند.
به منظور یادگیری، خیلی مهم است که با کاهش زیاد شدت ضربه، شانس رسیدن توپ به مقصد را از بین ببریم. با این کار، شما ارسال توپ با شدت زیاد و کم را تجربه خواهید کرد که به شما درک بهتری از ضرب مناسب میدهد. در پایان خواهم گفت که بیشتر بازیکنان (99%) که تلاش میکنند این پاس ]پاس عمقی[ را ارسال کنند، با شدت زیاد به توپ ضربه میزنند، نه شدت کم. شدت ضربه کم روش بهتری است که نشان میدهد شما درباره شدت ضربه فکر کردهاید...
سطح دیگری از ارسال پاس
حالت پاهای بوسکتس که به سمت بیرون است، این تصور را ایجاد میکند که با کنار خط بازی کند، در حالی که با این کار قصد دارد تا شکافهایی برای بازی بین خطوط ایجاد کند... همچنین شما میتوانید برای باز کردن شکافها به منظور ارسال پاس عمقی استفاده کنید.
این نوع وانمود کردن، سطح دیگری از ارسال پاس است. اجرای این کار چندان آسان نیست (البته نه به سخت یک ضربه قیچی) اما برای بازیکنانی که میخواهند آن را برای فهمیدن چگونگی باز کردن شکافها به کار بگیرند، سخت است...
بوسکتس به طرز شرمآوری هافبک کوچک شمردهشدهای است (حداقل از نظر توده نادانی که قدرت دید را مدنظر قرار نمیدهد)، از این حرکت به صورتهای مختلفی استفاده میکند. حرکت غالب وی این است که پاهایش را به این قدص باز میکند که خط دفاعی رقیب تصور کند که وی میخواهد در عرض بازی کند... او معمولاً از این حرکت صرفاً برای پیدا کردن مسی استفاده میکند.
همچنین از این حرکت میتوانید برای ارسال یک پاس عمقی از طریق شکافی که به خاطر حالت پاهایتان ایجاد شده است، استفاده کنید.
بیشتر بازیکنان خوب، براساس آنچه که سودمند میدانند، بازی میکنند. اگر دفاع به خاطر پاس عمقی، شکافها را درک نکند، یک بازیکن خوب به سادگی نمیتواند پاس عمقی ارسال کند، مگر اینکه فضا ایجاد شود (اگر انجامش دهند). اما بازیکنان بزرگ، میتوانند مدافعین را وادار کنند تا مطابق میل آنها عمل کنند. همان طور که یک کوارتربک [در فوتبال آمریکایی] میتواند با نگاه کردن به سمت راست زمین، فضای سمت چپ را باز کند، یک بازیکن بزرگ در فوتبال هم میتواند با فریفتن حریف از طریق حالت پاهایش با ارسال یک پاس عمقی شکافهایی در دفاع رقیب ایجاد کند.
شوت/پاس ساختگی، حرکتی کشنده است (بهترین حرکت تمام دوران) که میتواند به منظور باز کردن شکافها، خریدن زمان، و ایجاد فضا پشت دفاع به کار برده شود. از آن استفاده کنید.
نتیجهگیری
پاس عمقی از نظر من، مهارت شماره 1 برجستهترین بازیکنان جهان (که به شماره 10 معروفند) است. مانند رونالدینو، زیدان، روبرتو باجو و ... , فوتبال بازی شطرنج است، حداقل برای آنهایی که پیچیدگیها را درک میکنند. برای عدهای دیگر گونهای از بازی چکرز (game of checker) است. فهم چگونگی، زمان، دلیل و مکان ارسال پاس عمقی، برای استفاده از پاس عمقی، یکی از آن مهارتهایی است که بازیکنان شطرنج را از بازیکنان چکرز جدا میکند.
نوشته جویی پاسی برای TotalFootballAnalysis