طرفداری- بنا بر اعتراضاتی که برخی عزیزان داشتند نسبت به یک طرفه به قاضی رفتن طرفداری، قصد دارم آنچه خود به چشم دیدهام را به رشته تحریر در بیاورم.
ساعت 7:27 دقیقه در صندلی خود نشستم. تا حدود یک ربع پس از آن لحظه، اتفاق خاصی رخ نداد. مسئله این بود که هزاران هوادار پرسپولیس بیرون از ورزشگاه مانده بودند، آنهم در شرایطی که برخی از آنها به صورت آنلاین بلیت خریداری کرده بودند. یک ردیف در دو سمت جایگاه سپاهانیها و بهفراخور، چندین ردیف بالای آنها خالی گذاشته شده بود. درجهداری که در کنار ما ایستاده بود میگفت سردار نیامده، جانشین آمده و جرات نمیکند اجازه ورود تماشاگران بیرون مانده را به داخل بدهد.
به هر ترتیب، سرانجام درِ طبقه بالا، در قسمتی که زیر آن هواداران سپاهان نشسته بودند، باز شد. برخی هواداران (که ساعتها بیرون ورزشگاه مانده بودند و به نیروهای انتظامی اعتراض کرده بودند) دوان دوان از دست پلیسهایی که قصد داشتند آنها را به صندلیهای بالایی محدود کنند، به سمت پایین سکو آمدند و با اشاره دست و انگشت، به هواداران سپاهان بی احترامی کردند و البته به همان کیفیت جواب گرفتند. پلیس توانست مردم را از چند ردیف پایینی طبقه دوم دور کند و مرزی به وجود بیاورد. جایگاه به جایگاه، طبقه دوم از پرسپولیسیها پر شد و در هر جایگاه، هواداران نمیتوانستند در 5 تا 10 صندلی پایینی بنشینند.
این بین هواداران سپاهانی که بی احترامی پرسپولیسیهایی معدود از بالا را دیده بودند، به سمت پایین جایگاه خود هجوم آوردند تا از نیروی امنیتی گلایه کنند. تنش بالا رفت. برخی از هواداران سپاهان انگار منتظر بهانه بودند، شعار و پرتاب اشیا را آغاز کردند. این بین تک و توک، چیزهایی از سمت پرسپولیسیها به پایین پرتاب شد اما از آنجایی که صندلیای از جا در نیامد، سنگی هم نبود. بیشتر چیزهایی مانند آب یا بطری و از این دست بود. سپاهانیها به اعتراضات شدت دادند. طوری به سربازان پایین جایگاه فشار تا مرز خفگیِ بین جمعیت و پرتگاه میآوردند که وضعیت خطرناک شد. داخل پرانتز باید بگویم سربازی که در جایگاه ما بود میگفت: ما از 7 صبح اینجا آماده باش هستیم و باتوم یا هیچ وسیله دیگری برای کنترل جمعیت نداریم. برخی از سربازها به پایین پرت شدند. نیروی حرفهای تری دور زمین نبود. در حالی که بازیکنان سپاهان در آخرین لحظات گرم کردن در زمین بودند، سربازها به پایین پرت شدند و ما نگران جانِ آنها بودیم. هواداران سپاهان کندن صندلیها را شروع کردند. بعد تیرِ بلندگو را هم از جا در آوردند! برخی از هواداران حدود 20 ساله سپاهان که صورت خود را با شال زرد مخفی کرده بودند، سنگها را نه بیهدف که کاملا با هدف به درجهدارهایی که چند ده متر آنسو تر ایستاده بودند پرت میکردند. چندین نفر مجروح شدند. همچنان هیچکس از باشگاه سپاهان برای آرام کردن آنها پیش نمیآمد. پرسپولیسیها جز شعارهای معمول (جنسی و توهین آمیز که از سوی طرفداران هر دو تیم بود)، شعار میدادند سپاهان وحشی شده. جدا از آن دسته جنجالساز چند ده نفره (این جماعت به نظر دنبال ایجاد درگیری بودند و تنها به انتظار گزک نشسته بودند)، بسیاری دیگر از هواداران سپاهان دنبال جنجال نبودند و میخواستند فوتبال تماشا کنند. آنها گاهاً حتی از پرسپولیسیهایی که اشیا پرت میکردند، خواهش میکردند که این کار را نکنند. ماموران انتظامی یا برگزار کننده، در فاصلهای زیاد ایستاده بودند و صندلیهای شکسته را به عنوان سپر در دست داشتند اما بازهم گاها سنگها به پای آنها برخورد میکرد. یکی از صحنههای عجیب این بود که برخی سنگها از بالای جایگاه سپاهانیها پرت میشد و به سپاهانیهایی برخورد میکرد که در صندلیهای پایینتر نشسته بودند و آنها گمان میکردند پرسپولیسیها سنگ را پرت کردهاند.
بازیکنان به زمین بازگشتند و حتی پیش از شروع بازی با وجود شعارهای: سپاهان بیا اینجا؛ هیچکس از بازیکنان یا کادر سپاهان برای آرام کردن هواداران پیش نرفت. این بین گاهاً برخی از پرسپولیسیهای ردیف بالا اشیایی به پایین پرت میکردند اما مسئله این بود که پرتاب کننده در مدار دیدِ لنز عکاسان نبود و فاصله زیادی با جایی داشت که آنها از ترس جان خود پناه گرفته بودند. بازی شروع شده بود که نیروهای مجهز در حوالی دقیقه دهم نیمه اول به سمت یک جایگاه از هواداران سپاهان یورش بردند و آنها را به عقب راندند و برخی را مجروح یا بازداشت کردند. پرسپولیسیها در این لحظه با شعاری از نیروی انتظامی تشکر کردند. مسئلهای که واضح بود، این بود که جایگاه سمت راست هواداران سپاهان عمده درگیری را داشتند اما نیروهای مجهز به سمت چپ یورش بردند. برای دقایق زیادی هواداران سپاهانِ مورد یورش قرار گرفته، در راهروی بین دو طبقه حاضر بودند و جلوتر نمیآمدند. سربازی که کنار ما بود میگفت اگر آنها را از ورزشگاه بیرون کنند، شیشه تمام ماشینها را میشکنند. بعد یکی از لیدرها یا ریش سفیدهای اصفهانی را بیرون آوردند و به او میکروفون دادند. بعد از صحبتهای این بزرگوار که در میانههای نیمه اول بود تا انتهای بازی، درگیری دیگری پیش نیامد.
در کل نمیتوان هواداران پرسپولیس را بیتقصیر در نظر گرفت، آنها هم در برخی مواقع به هواداران حریف گزک دادند اما باید گفت واکنش سپاهانیها عجیب و غیرقابل قیاس به عمل اولیه بود. این بین باید از نیروی انتظامی هم درخواست کرد که بازیهای اینچنین دقیقا جایی است که باید از سربازان زبده و مجهز خود استفاده کند و پس از پایان واقعه آنها را به سکوها نفرستد. پیش از همه اینها، باید از بلیت فروشی و فرم اجرای آن گلایه کرد. به عنوان کسی که بلیت را به صورت آنلاین خریداری کرده بودم، برای یک ساعت به همراه هزاران نفر دیگر در صفهایی قرار داده شدم که باید کارت ملی را ارائه میکردید و بلیت کاغذی دریافت میکردید. سوال اینجاست: در حالی که امکانات لازم برای بلیت فروشی آنلاین فراهم نیست (که خرید آنلاین کافی باشد)، چرا باید چنین سیستمی به کار گرفته شود و عملیات خرید بلیت دو مرحلهای باشد؟ چنین چیزهایی به عصبی شدن هوادار پیش از رسیدن به سکوها، کمک فراوان میکند. مهمترین چیز در این بین اینکه پس کی قرار است بلیتها شماره صندلی داشته باشد؛ چون در آن شرایط هواداری که میداند دیده میشود و مشخصاتش ثبت شده، طبیعتا به خود اجازه چنین کارهایی را نمیدهد. آیا اولویت این موضوع، هزاران برابر بیشتر از VAR نیست که مسئولان مدتها ویترینوار دم از خرید تکنولوژی آن را میزنند و طلب پولهای کلان میکنند؟
در پایان باید بگویم بازیهای زیادی را به عنوان عکاس و خبرنگار دور زمین یا تماشاگر روی سکوها تماشا کردهام و این یکی، زشتترین چیزی بود که تاکنون دیدهام. جایی که فوتبال، به کناری رفت و حواشی برنده شدند. در مجموع همان تیتر بازی: هیاهو برای هیچ!