مطلب ارسالی کاربران
به بهانه 37 سالگی کاکا، ستاره آخرین میلان مدعی و آماده؛ سنگی که کوه شد
سنگهای کوچکی در زندگی هستند که وقتی از یک قله بلند پرتاب میشوند تا پای کوه تبدیل به یک بهمن و حادثهای عظیم خواهند شد؛ اتفاقاتی که ما رویشان حساب نمیکنیم و زمان آنها را بزرگترین اتفاق سرنوشتمان میکنند. شاید روزهایی که برادر کوچکتر «ریکاردو ایساکسون دوس سانتوس لیته» بخاطر ناتوانی در صدا زدن اسم برادرشبه او میگفت کاکا، ستاره سابق برزیل فکرش را نمیکرد اسمی که برادر کوچکترش برایش انتخاب کرده قرار است در مراسم توپ طلای 2007 توسط سپ بلاتر به عنوان برنده جایزه بهترین بازیکن سال فیفا خوانده شود. پسر با استعداد سائوپائولو از زمانی که مطرح شد در تیم ملی برزیل زیر سایه ریوالدوی بزرگ قرار داشت. کسی که از رفتن به تمرینات تیم سائوپائولو با اتومبیل لوکس پدر در قبال دوستان فقیرش ابراز شرمندگی میکرد در رقابت با ریوالدویی که از میان همان فقرا برخاسته بود از شرمندگی فوتبال برزیل درآمد و استعدادش باعث شد مورد توجه کارلو آنچلوتی قرار بگیرد و باز هم به تیمی برود که هافبک هجومیاش ریوالدو بود.
درخشش مطلق
ریکاردوی جوان یا وجود زندگی در خانواده متمول با تلاش و ممارست بیگانه نبود و در اتفاقی تاریخی ریوالدو را در تیم جدیدش نیمکتنشین کرد. سنگ کوچکی که در تیم ملی به چشم برنده توپ طلای سال 99 و زوج رونالدو نمیآمد رفته رفته چرخید و چرخید تا مثل بهمنی بزرگ بر سر دوران حرفهای ریوالدو فرود آمد و آنقدر بزرگ شد که کسی از افت و گوشهگیری ستاره سابق نگران نباشد. سنگ نسبتا کوچک هشت و نیم میلیون یورویی میلان آنقدر در مسیرش چرخید و بزرگ شد و درخشید و افتخار کسب کرد که فقط یک بهمن 80 میلیون یورویی از سوی کهکشانیها میتوانست از شماره22 میلان تبدیلش کند به شماره 8 رئال مادرید. 8 برزیل استوانه خط میانی تیمی بود که رونالدو، آدریانو و رونالدینیو را در ترکیبش میدید. کارگردانها عموما انسانهایی هنرمند و فرهیخته هستند. آنها همه کاره یک مجموعه هستند. اگر برای توصیف دوران حرفهای بازیکن فرهیختهای که از دیار یاغیهای آمریکای جنوبی در تناقضی آشکار با فرهنگ سایر هم تیمیهایش برخاسته بود دنبال واژه باشیم، میتوان هنرمند خط میانی میلان را کارگردان خطاب کنیم؛ کارگردانی که همه کاره تیمش بود، هم گل میزد، هم پاس گل میداد، هم بازیسازی میکرد و هم بازی حریف را به نابودی میکشاند.
روزهای مادریدی
او در مجموع همه کار برای مجموعه موفق میلان 07-2006 انجام میداد. هافبک باهوش میلان در انتخاب مقصد بعدی فوتبالیاش بعد از میلان هم باهوش بود و انتقال خبرسازش به رئال مادرید نوید حضور یک زیدان را میداد؛ اما کاکا کمی بدشانس بود که رئالیها این بار به جای کارگردان و زینالدین زیدان به دنبال سوپراستار و کریستیانو رونالدو بودند. هر چند با لباس قوهای سپید در 85 بازی 23 گل زد و 26 پاس گل داد اما این اعداد و ارقام برای رقابت با اعداد نجومی منسوب به رونالدو کافی نبود و کاکا با درخشش در لباس رئال دیده نشد. توپ طلا را به رونالدو و مسی تحویل داد و فوتبال بعد از کارگردان فرهیختهاش تبدیل به دوقطبی مسی و رونالدو شد. او که در زمان فوتبالش هم اهل حاشیه و فرار مالیاتی نبود و خبرسازیهایش بیشتر در رابطه با انسش با کتب آسمانی و مطالعه شکل میگرفت احتمالا این روزها هم با فراغت بیشتری در گوشهای انجیلش را میخواند. شاید هم فرمول یک مورد علاقهاش را تماشا میکند و شکستهای فراری محبوبش را میبیند. رونالدینیو در مورد همبازیاش در تیم ملی برزیل گفته بود؛ میتواند با یک لحظه جرقه زدن کار را به سود تیمش تمام کند. کاری که ریکاردو کاکا آن را بیشتر در لباس روسونری به انجام رساند و میلان عرصه جرقهها و تمام کنندگیهای هافبکی بود که شعارش همچنان در فوتبال کمیاب است؛ وقتی میگفت: « من به خدا و خدا به من وفادار است.»