طرفداری - تاکتیک نویسان بریتانیایی اصطلاحی را پیرامون تاتنهام تحت عنوان "ویروس اسپرزی" استفاده می کنند که مربوط به لغزش های فراوان این تیم طی سالیان اخیر در بزنگاه های مهم می شود. دقیقا جایی که تاتنهام باید محصول یک فصل عملکرد خودش را با یک نمایش خوبِ دیگر بگیرد، جایی است که آن ها معمولا خراب می کنند. با این حال سه شنبه شب در استادیوم جدید، آن ها موقتا از این ویروس خلاص شدند و با ارائه یک نمایش منسجم و پر از جزئیاتِ دیگر نشان دادند تا چه اندازه لایق احترام و بهترین ها هستند. تاتنهام به خوبی طی سالیان اخیر زیر نظر سرمربی توانایش نشان داده که موفقیت در فوتبال مدرن چقدر می تواند معنای متفاوتی داشته باشد. معنای متفاوتی که در یادداشت های آینده از آن بیشتر صحبت خواهیم کرد.
تجربه های تاکتیکی طی سالیان اخیر نشان داده که شما برای مقابله با منچسترسیتیِ پپ گواردیولا دو راه بیشتر پیش رو ندارید: یک- ارائه یک بازی پرفشار و مبتنی بر پرسینگ از بالا (هر سرمربی با توجه به رویکرد خاص خودش از معنای پرسینگ). دو- ارائه بازی مبتنی بر «Defending deep» و تجمع در زمین خودی با تعداد نفرات بالا پشت توپ و تمرکز بالا در «Half space» (توضیح مفصل فنی پیرامون این نقطه از زمین) و همچنین درون باکس و دل بستن به ضد حملات سریع و استفاده از اشتباهات سیتی. هر یک از این دو راه طی سه سال اخیر به طور متناوب توسط تیم های مختلفی امتحان شده و جواب های مختلفی نیز حاصل شده است. مائوریسیو پوچتینو اما سه شنبه شب در لندن تصمیم گرفت تا روشی تلفیقی را در هر یک از دو نیمه به اجرا بگذارد. مشابه آن چیزی که یورگن کلوپ با رویکرد خاص خودش سال گذشته در همین مرحله از لیگ قهرمانان به اجرا گذاشت (آنالیز فنی دیدار رفت لیورپول مقابل سیتی در فصل گذشته لیگ قهرمانان).
نیمکت نشینی کوین دی بروین در کنار مصدومیت برناردو سیلوا مهم ترین نکات ترکیب گواردیولا بود. نکاتی که سرمربی اسپانیایی در نشست خبری پس از بازی نیز به آن ها پرداخت و علت نیمکت نشینی دی بروین را نیز کاملا تاکتیکی دانست و البته باز هم از لروی سانه به عنوان بازیکن اصلی استفاده نکرد. مصدومیت برناردو و نیمکت نشینی دی بروین باعث شد تا گواردیولا بدون دو بازیکن مهم خود در نقش «Free 8» (توضیح مفصل فنی پیرامون این نقش) وارد میدان شود. پوچتینو نیز مطابق انتظار تاکتیک نویسان بریتانیایی آرایش پایه 1-3-2-4 را انتخاب کرد تا با فشار به سیتی از کناره های زمین، یکی از مهم ترین اهرم های گواردیولا در فاز هجومی یعنی فول بک هایش را تحت کنترل داشته باشد.
در نیمه اول پوچتینو نمایشی تاثیرگذار از راه اول را در پیش گرفت. یعنی ارائه بازی پرفشار و مبتنی بر «High-pressing» برای تحت فشار قرار دادن خط دفاعی سیتی حتی روی هر ضربه دروازه. نسخه ای که مشابه آن را لیون در همین فصل به اجرا گذاشت و توانست مقابل سیتی موفق باشد. معنای «Pressing» برای پوچتینو بسیار خاص است و این سرمربی پارامتر «مکان» را نسبت به «زمان» در «Pressing» ترجیح می دهد. یعنی بازپس گیری توپ و تحت فشار قرار دادن حریف در نقاطی خاص از زمین نسبت به زمان باز پس گیری توپ برای او از اهمیت بیشتری برخوردار است. پوچتینو فصل گذشته در اتحاد با همین روش بازی کرد و ادرسون را مجبور کرد تا از 19 پاس بلند استفاده کند (میانگین او در فصل گذشته 4 پاس بود). البته تاتنهام در نهایت بازی را 4-1 واگذار کرد. اما سه شنبه شب اجرای او در نیمه اول به جز دقایق ابتدایی بازی، بی نقص بود.
به تصویر زیر دقت کنید که پاس های ارسالی بازیکنان سیتی به یک سوم تدافعی شان در نیمه اول را نشان می دهد. آن ها در کل بازی 119 پاس به یک سوم تدافعی ارسال کردند اما در نیمه اول و مطابق آن چه می بینید، 84 پاس میان یکدیگر در یک سوم تدافعی رد و بدل کردند. یعنی بیش از 70 درصد پاس های بازیکنان سیتی در یک سوم تدافعی خودشان مربوط به نیمه اول بوده است. این معنای واقعی «High-pressing» در ذهن مائوریسیو پوچتینو است. جایی که او با تحت فشار قرار دادن خط دفاعی سیتی حتی در هر ضربه دروازه، آن ها را حبس می کند و در شرایطی پارادوکس وار حریف را مجبور می کند تا علی رغم در اختیار داشتن مالکیت توپ، دفاع کند. به این ترتیب سیتی دور از زمین حریف بازی می کند و همین می شود که گواردیولا یکی از کم خطرترین نیمه های فصلش را تجربه می کند. آن ها یا از دروازه دور بودند و یا اینکه رو به پاس های بلند برای بازیسازی از عقب می آوردند که مشخصا کیفیت آن ها در یک سوم تهاجمی را تحت تاثیر قرار می دهد. به جز اتفاق پنالتی که دو اقدام به ضربه را برای سیتی به سمت دروازه تاتنهام در نیمه اول به همراه داشت، آن ها تنها دو ضربه دیگر به سمت دروازه لوریس زدند. دو ضربه در شرایط سخت و بسیار بعید.
برای اینکه بهتر معنای «High-pressing» پوچتینو را در نیمه اول درک کنید و تفاوت نمایش تاتنهام در نیمه اول را با نیمه دوم مقایسه کنید، به تصاویر زیر نیز دقت کنید. ادرسون، دروازه بان سیتی، همواره مهم ترین بازیکن برای تاکتیک نویسان در جدال های گواردیولا و پوچتینو بوده است. جایی که با مطالعه نحوه عملکرد دروازه بان برزیلی تا حد زیادی می شود به شیوه بازی تاتنهام پی برد. تصویر زیر مجموع پاس های ادرسون در نیمه اول بازی را نشان می دهد. 21 پاس در نیمه اول. تصویر دوم همین پارامتر را در نیمه دوم مشخص می کند: 8 پاس. تفاوت فشار تاتنهام در نیمه اول و ارائه «High-pressing» پوچتینو در این نیمه کاملا بر عملکرد ادرسون مشخص است. مشارکت بسیار زیاد دروازه بان برزیلی در نیمه اول بازی به معنای زمان زیادی است که سیتی در یک سوم تدافعی خود صرف کرده است. جایی که اگر بازیکنان تاتنهام پس از بازپس گرفتن توپ کمی هوشیارتر بودند و روی پاس های نهایی دقت بیشتری داشتند، می توانستند در همان نیمه به گل برتری دست پیدا کنند.
نکته کلیدی دیگری که در نیمه اول کاملا جلب توجه می کرد، رویکرد پوچتینو در ارائه روش «Individual man-marking» (توضیح مفصل فنی پیرامون این روش) برای از کار انداختن فرناندینیو بود، بازیکن اهرمی و فوق العاده مهم سیتی که نقش زیادی در عقب زمین و در فازهای مختلف انتقال ایفا می کند. پوچتینو به «High-pressing» خودش در نیمه اول، این تاکتیک را نیز برای بیشتر تحت تاثیر قرار دادن بازیسازی سیتی از عقب زمین اضافه کرد. به دو تصویر زیر که از همان ثانیه 10 بازی انتخاب شده دقت کنید. دله آلی، مهره پوچتینو در اکثر دقایق نیمه اول برای تحت تاثیر قرار دادن عملکرد فرناندینیو بود. در این دو نما پشت سر هم به خوبی از همان ابتدای بازی می بینیم که آلی چگونه چسبیده به فرناندینیو این بازیکن را تحت فشار قرار داده است.
تصویر بعدی نیز نمای متفاوت دیگری را نشان می دهد. باز هم «Individual man-marking» توسط آلی روی فرناندینیو که فشار مضاعف و همه جانبه تاتنهام در نیمه اول روی منچسترسیتی را به همراه داشت. گواردیولا البته پیش بینی چنین سناریویی را داشت و تلاش کرد تا از فابین دلف در نقش «False full-back» (توضیح مفصل فنی پیرامون این نقش) برای کمک به فرناندینیو استفاده کند. مسئله ای که در نیمه اول مشاهده شد اما شب ضعیف دلف و صد البته «High-pressing» بدون نقص پوچتینو در نیمه اول، این راهکار گواردیولا را نیز خنثی کرد.
مطابق آن چیزی که صحبت کردیم، شرایط در نیمه دوم تغییر کرد. صد البته مصدومیت هری کین نیز در این تغییر رویکرد و آهنگ موثر بود. با اضافه شدن اجباری لوکاس مورا، تاتنهام در فاز هجومی از سرعت بیشتری بهره مند می شد و طبیعی بود تا نسبت به نیمه اول پوچتینو فشار خود را کمتر کند، عقب تر بنشیند و به راه دوم فکر کند و امیدوار باشد که لحظه نبوغ بازیکنانش از راه برسد.
تیم گواردیولا نیمه دوم توپ را خیلی بهتر نسبت به نیمه اول چرخاند که البته رویکرد پیش بینی شده و کنترل شده ای توسط پوچتینو بود. آن ها در نیمه دوم 58 بار پاس هایشان را به یک سوم تهاجمی زمین ارسال کردند (این عدد در نیمه اول تنها 19 پاس بود) و با داشتن مالکیت در زمین حریف و علی الخصوص «Half space» در تلاش بودند تا همانند تمامی دیدارهای این فصل خود موقعیت های گل زیادی را به دست آورند. آن ها هر چند در چرخاندن توپ موفق تر عمل کردند اما در خلق موقعیت اوضاعشان نسبت به نیمه اول تغییر چندانی نکرد. رویکرد متفاوت پوچتینو در نیمه دوم نیز به خوبی جواب داد. رویکردی که این فصل نیوکاسل، کریستال پالاس و ولوز در لیگ برتر اتخاذ کرده بودند و با تجمع های بسیار فشرده و عملکرد با تمرکز و بدون اشتباه در خط دفاعی، توانستند سیتی را متوقف کنند. مدافعان تاتنهام نیمه دوم علی الخصوص درون باکس در عمل بدون اشتباه بودند و با ارائه چنین نمایش پر از جزئیات و دقیقی عجیب نیست که نبوغ بازیکنان در یک صحنه نیز کارساز شود تا با هنر اریکسن و سون، پوچتینو در نبود هری کین، به گل برتری اش در نیمه دوم دست پیدا کند.
در برابر سیتیِ گواردیولا اما هیچ رویکرد و روشی مطلق نبوده و نخواهد بود. روش اول (آنچه در نیمه اول پوچتینو ارائه داد) پیش از این هم توسط تیم های مختلف از جمله خود پوچتینو در طول بازی مقابل گواردیولا ارائه شده و شکست های پر گلی را نیز به همراه داشته است. روش دوم (آنچه در نیمه دوم ارائه شد) هم به همین شکل بوده و شکست های پر گل و حتی پیروزی هایی را برای حریفان سیتی به همراه آورده است. آن چیزی که در برابر سیتی گواردیولا حجت را تمام می کند، ارائه «پر از جزئیات» و بدون اشتباه رویکردها و روش ها است. مادامی که شما یکی از دو رویکرد یاد شده را بدون کوچک ترین اشتباهی و با جزئیات دقیق اجرا کنید، آنگاه شانس موفقیت خواهید داشت و این مسئله ای است که به طور تلفیقی سه شنبه شب از تاتنهامِ پوچتینو دیدیم.
با این حال تعداد دفعاتی که هر سرمربی و هر تیمی می تواند چنین عملکردی برابر سیتی گواردیولا داشته باشد، به هیچ عنوان زیاد نیست. شاید حتی چیزی در حد یک بار در فصل! به همین علت همچنان گواردیولا در اتحاد شانس نخست صعود خواهد بود چرا که با بازگشت احتمالی برناردو سیلوا و تغییر رویکرد تیم نسبت به بازی رفت، تیم متفاوتی مقابل پوچتینو صف آرایی خواهد کرد. فعلا اما آن چیزی که می توان گفت، یک نمایش فوق العاده دیگر از "پوچ" است، نمایشی که باز هم نشان داد معنای موفقیت برای یک سرمربی تا چه اندازه می تواند متفاوت باشد.