به بهانه بازی یوونتوس میلان!
بازخوانی مصاحبه رحمان رضایی در سال ۸۵ با همشهری جوان:
همشهری جوان: همه اصرارهای ما برای این که رحمان درکنار نام ایتالیا عکس بیندازدبه جایی نرسید. او از ماجرای پاسپورت ایتالیایی اش به این طرف، محتاط شده و نمی خواهد دوباره آن انتقادات را به یاد بیاورد. بی خیال ایتالیا، ویوا ایران!
رحمان رضایی از آن بازیکنانی است که در گفت وگو، جان مصاحبه کننده را به لب می آورد. هر سؤالی هم از رحمان بپرسی، با لحنی جواب می دهدکه انگار وزنة 200 کیلویی بلند کرده . حس می کنی برای حرف زدن، تمام انرژی اش را مصرف می کند.
چند تا سؤال که بپرسی و بعد به صورتش نگاه کنی، می فهمی بنده خدا چه زجری کشیده تا جوابت را بدهد. پس از پرسیدن هر سؤال می توانی مطمئن باشی کلی از حرف های جالبی را که می خواهد بگوید، به خاطر بی حالی سانسور می کند. روی کاناپه که می نشیند، به قدری تنبل است که نمی توانی تصور کنی او همان مدافع قدرتمند تیم ملی است که در زمین، سمبل استحکام به حساب می آید.
با وجود این فقط کافی بود یک ربع ساعت از گفت وگوی ما بگذرد تا او روی کاناپه نیم خیز بنشیند و در جواب هر سؤالی با انرژی تمام حرف بزند. رحمان از شنیدن سؤال هایی دربارة تبانی در فوتبال ایتالیا و ماجرای نفوذ موجی بین مدیران فدراسیون فوتبال ایتالیا به شدت هیجان زده شد و البته جواب هایی داد که ما را هیجان زده ترکرد. شاید پس از 5 سال تحمل این فضای عجیب در ایتالیا، با پاسخ دادن به این سؤالات می خواست خودش را خالی کند.
او در این گفت وگو از ماجرایی که در این یک ماه، فوتبال ایتالیا را به هم ریخته، حرف زده است. هر چند که مجبور بودیم یک ربع ساعت دربارة خودش بپرسیم تا موتورش گرم شود.
پنج سال پیش که با سامره رفتی پروجا، همه تصور می کردند علی بیشتر از تو گل بکند. اما سامره چند ماه بعد برگشت و تو هنوز هم در سری A بازی می کنی.
زمانی که ما رسیدیم ایتالیا، فهمیدیم که یکی از مدافعان پروجا مخفیانه با رم قرارداد بسته . برای همین، من خیلی راحت توی ترکیب تیم رفتم. برخلاف من که خوش شانسی آوردم، علی چند تا بدشانسی بزرگ آورد و مجبور شد برگردد.
با این که سابقه ای در سری A نداشتی، ولی تا جایی که یادم می آید، سال اول، تمام مسابقات را فیکس بازی کردی. با این که دفاع بودی، اما گل هم خوب می زدی.
سال اول، از 25 تا بازی فقط ده دقیقه از بازی بیرون آمدم؛ آن هم بازی با برشا به خاطر مصدومیت پا. اما سال دوم پس از 9 تا بازی، من را گذاشتند روی نیمکت. توی 9 تا بازی اول، سه تا گل زده بودم. ولی بعد از آن، نیمکت نشین شدم. فکر نکنم آن سال تا آخر فصل، بیشتر از دوازده سیزده تا بازی کرده باشم.
چرا؟
به خاطر مسائل مالی بود که پروجا با باشگاه ذوب آهن داشت.
با وجود این، سرسه کوزمی که آن سال مربی پروجا بود، خیلی دوستت داشت. هربار که گل می زدی، سمت نیمکت می دویدی و می پریدی بغلش.
آره، از روزهای اول هم با هم راحت بودیم.
چرا کوزمی الان دیگر مربیگری نمی کند؟
بعد از پروجا، یک دوره تو اودینزه و جنوا مربی بود. اما حالا کار نمی کند. خبر ندارم چرا. پارسال، لیگ قهرمانان اروپا مربیگری می کرد، اما خوب نبود و کنار رفت. بارها شده که بدانم بازی مان را با چه نتیجه ای می بازیم. اصلا در مسابقات آخر فصل، نتیجة بازی ها معلوم است.
اولین تمرین با پروجا را الان یادت هست؟
برخوردها این قدر خوب بود که حس نمی کردم یک بازیکن خارجی هستم. دقیقا یادم می آید که سرتمرین برای بازی فوتبال، یارکشی می کردند. یک طرف کاپیتان تیم بود، یک طرف هم یکی دیگر. هر دو تا بحث می کردند که من را بکشند.
بعد از مشکلاتی که ذوب آهن با پروجا داشت، به ایران برگشتی. حتی ذوب آهن رضایت نامه ات را نمی داد که با مسینا قرارداد ببندی. روزهای آخر بود که با مسینا بستی.
تا آخرهای آگوست با ذوب آهن مشکل داشتم. دو سه روز مانده بود که نقل و انتقالات تمام بشود، رضایت نامه ام را دادند و رفتم ایتالیا قرارداد بستم.
با آن قرارداد برای سه سال باید در سیسیل زندگی می کردی. این جا تا اسم سیسیل می آید، همه به یاد مافیا می افتند.
بالاخره مافیا هم هست و توی شهر می گردند. اما کاری به منِ فوتبالیست ندارند. توی سیسیل، همه جور آدمی می بینی. سیسیلی ها آدم های گرم و زودجوشی هستند. سیسیل، یک شهر بندری است که اروپایی ها زیاد می روند آن جا. آب و هوای آن جا کاملا مدیترانه ای است. حتی خود زمستان هم هیچ وقت برف نمی آمد.
توی مسابقات مسینا، مافیا مشکلاتی به وجود نمی آورد؟
نه. اتفاقا بهترین تماشاگران ایتالیا، تماشاگران مسینا هستند .
تو را هم که حسابی شرمنده می کردند. تا حالا چند تا عکس دیدم که اسم رحمان رضایی را روی پلاکارد می نویسند و می آورند استادیوم.
بالاخره من در بین بازیکنانی بودم که پس از چهل سال، تیم را از سری B به سری A آوردند. البته سال قبل از ما هم در سری C بودند. اصلا توی ایتالیا برای مردم، داشتن تیم توی سری A خیلی مهم است. آن جا فقط وقتی می توانی ابراز وجود کنی که تیمت توی سری A باشد.
برعکس، وقتی هم که تیم یک شهر به سری B سقوط می کند، تمام مردم شهر مشکل روحی پیدا می کنند. وقتی هم که مسینا با قدرت آمد سری A، مردم سیسیل حس می کردند دیگر همه چیز دارند. برای همین، تمام بازیکنانی که تیم را به سری A آورده بودند، دوست داشتند. وقتی از خانه بیرون می آمدیم، مردم دوره مان می کردند.
توی این پنج سال با کدام بازیکنان ایتالیایی صمیمی شدی؟
دو سه تا هستند که حسابی با هم صمیمی هستیم. با گروسو هم که در جام جهانی برای ایتالیا بازی می کرد، رفیق هستم.
با هم تماس تلفنی دارید؟
بله.
دوست نداشتند به ایران سفر کنند؟
کشورهای شرقی را خیلی دوست دارند. کلا مردم ایتالیا دنبال شهرهای تاریخی و کشورهای تاریخی هستند. از زبان خیلی از ایتالیایی ها شنیدم که دوست داشتند به ایران سفر کنند. اما تا حالا از گروسو این سؤال را نپرسید ه ام.
بعد از قهرمانی به گروسو زنگ زدی؟ چه حرفی می زد؟
خیلی خوشحال بود. قبل از این که بازیکنان تیم ملی ایتالیا برای جام جهانی معرفی بشوند، به من می گفت احتمالا خط بخورم.
دربارة تیم ملی ایتالیا هم که حرف می زدیم، خیلی بدبین بود. می گفت ایتالیا اگر از گروهش هم صعود کند، کاری نکرده و حتی مردم با گوجه و تخم مرغ به استقبال مان می آیند. مردم ایتالیا حداقل توقع شان از تیم ملی، این است که جزو چهار تیم بشود. اما دیدی که تیمشان قهرمان شد. پنالتی آخر را هم در فینال گروسو زد. بعد از بازی که با هم حرف می زدیم، فقط داد می زد.
در جام جهانی غیر از ایتالیا، تیم دیگری را هم دوست داشتی؟
متأسفانه، بعد از این که ایران حذف شد، فقط ایتالیا ماند.
در آلمان با مردم ایتالیا برخورد داشتید؟
آره، چند نفری را دیدم.
حتی قبل از جام جهانی گفته بودی که تماشاگران مسینا می آیند و تیم ملی ایران را تشویق می کنند.
چند نفر آمدند.
ماجرای لقب مرد آهنین که در ایتالیا به تو دادند، چه بود؟
توی سه سالی که من در سری A بازی کردم، نزدیک به 110 بار با پیراهن مسینا و پروجا به زمین رفتم. بالاخره این آمار در فوتبال ایتالیا یک کمی عجیب و غریب است. پارسال در مسینا هم باتجربه ترین بازیکن تیم از لحاظ سابقة حضور در سری A بودم.
الان پنج سالی می شود که در فوتبال ایتالیا هستی. واقعا این مافیایی که می گویند، در فوتبال ایتالیا وجود دارد؟
تا حدودی. این باز هم سیاست موجی بود یک سال، میلان را قهرمان می کردند تا مردم ساکت شوند.
وقتی متن صحبت های لوچیانو موجی، مدیر باشگاه یوونتوس با رئیس کمیتة داوران فدراسیون فوتبال ایتالیا منتشر شد، این جا کسی باور نمی کرد.
موجی کسی است که فوتبال ایتالیا را اداره می کند. مدیر باشگاه یوونتوس بود و یک شرکت بزرگ هم دارد به اسم GAکه یک شرکت بزرگ نقل و انتقال بازیکن است. البته نه فقط بازیکن و مربی ، حتی مدیر باشگاه هم دارند. تا پارسال، نزدیک به دویست تا بازیکن در ایتالیا و اسپانیا با GA قرارداد داشتند. اما فقط این نبود. موجی چند تا داور هم برای خودش داشت. کارمندان فدراسیون ایتالیا را هم داشت.
رئیس لیگ فوتبال، رئیس داوران و تلویزیون هم با موجی بودند. برای همین، هر کاری دلش می خواست، می کرد. تا جایی که من می دانم، 9 تا داور زیر نظر موجی در سری A سوت می زدند!
این 200 تا بازیکنی که با شرکت GA قرارداد داشتند، دقیقا چه چیزی را امضا می کردند؟
بالاخره موجی، رئیس همة آن ها بود. در هر تیم سری A که نگاه می کردی، چند تا بازیکن از کمپانی GA می دیدی. مثلا در مسینا ما پنج تا بازیکن داشتیم که با GA قرارداد داشتند.
یعنی این بازیکنان در بازی مقابل یوونتوس کم کاری می کردند؟
نه فقط یوونتوس. موجی بنا به منافع شخصی خودش توی تمام مسابقات دخل و تصرف می کرد.
مدارک این تبانی ها وجود دارد؟
بله، الان در ایتالیا همه این را می دانند. البته این تبانی هایی است که در دو سال گذشته انجام شده.
و گرنه موجی الان بیست سالی می شود که در فوتبال ایتالیاست. زمانی که مارادونا در ناپل بازی می کرد، موجی مدیر باشگاه ناپل بود. بعد از آن جا، آمد و مدیر باشگاه یوونتوس شد.
این جا شنیده می شود که در بعضی از مسابقات سری A، بازیکنان می دانند که بازی چند چند می شود.
من خودم هم تا حالا بارها شده که بدانم بازی مان را با چه نتیجه ای می بازیم. اصلا در مسابقات آخر فصل، نتیجة بازی ها معلوم است. وقتی یک هفته از سری A انجام می شود و ما دودوتا چهارتا می کنیم، می فهمیم چرا در فلان مسابقه، فلان تیم بازی را برده یا چرا در آن یکی بازی، آن تیم باخته.
اصلا قبل از این که بازی های آخر هفته انجام شود، آدم می تواند پیش خودش پیش بینی کند که چه تیم هایی می برند، کدام بازی ها مساوی می شود و چه تیم هایی می بازند.
و تمام بازی ها بر اساس سلیقه و منفعت موجی بود؟
بالاخره موجی، همه کارة فوتبال ایتالیا بود. او همه جا را گرفته بود برای خودش. بقیه هم نمی توانستند با موجی رقابت کنند. برای همین، مجبور بودند که یک جوری با موجی راه بیایند. ببینید، در فوتبال ایتالیا، خیلی از مدیران باشگاه ها وابسته به موجی بودند. حتی چند تا از رؤسای باشگاه ها هم با موجی رابطه داشتند. اصلا موجی بود که تعیین می کرد کدام تیم ها در سری A بمانند و کدام تیم ها به سری B سقوط کنند.
این ماجرا را فوتبالیست ها می دانستند یا تماشاگران فوتبال هم از آن خبر داشتند؟
همه می دانستند، ولی از موجی می ترسیدند و کسی نمی توانست حرفش را بزند. البته یک چیزهایی در روزنامه می پراندند. مثلا می نوشتند یوونتوس به خاطر این که یوونتوس است، این بازی را برد. اما هیچ وقت نمی نوشتند که موجی این وسط دست دارد. می ترسیدند. اگر خبرنگاری می خواست دربارة موجی بنویسد، سریع بیکار می شد. اما بعد از این که ماجرا لو رفت، روزنامه ها هرچه را که می دانستند نوشتند.
در فصل قبل، شما می دانستید که یوونتوس قهرمان می شود؟
معلوم بود.
پس چرا بعضی از فصل ها قهرمان نمی شود؟
این باز هم سیاست موجی بود. اگر هر سال، یوونتوس قهرمان سری A بشود، صدای مردم درمی آید که دیگر این چه لیگی است. برای همین، یک سال، میلان را قهرمان می کردند تا مردم ساکت شوند.
در این مدتی که برای مسینا بازی می کردی، پیش آمده بود که بدانید نتیجة بازی چه می شود؟
سال اولی که در مسینا بودم، در بازی آخرمان با تیم کومو خود موجی آمده بود توی جایگاه VIP نشسته بود. ما که داشتیم توی زمین می رفتیم، وقتی دیدیم موجی توی استادیوم است، خیالمان راحت شد که به سری A صعود می کنیم.
مسینا از آن تیم هایی بود که تحت نظر موجی کار می کرد؟
بله، تا حدودی.
نمی فهمم که چطور یک آدم می تواند یک بازی فوتبال را این طور دقیق تحت تأثیر قرار بدهد.
ببینید، هم چند نفر از بازیکنان تیم بازنده با GA قرارداد داشتند، هم چند نفر از بازیکنان تیم برنده. احتمال این که یکی از 9 تا داوری که با موجی رابطه داشتند بازی را سوت بزند هم، کم نبود. غیر از این، موجی تلویزیون را هم داشت.
در فوتبال ایتالیا بارها پیش می آید که یک تیم، گل آفساید می زند، ولی کارگردان تلویزیونی اصلا صحنة آهستة آفساید را پخش نمی کند. یا حتی وقتی داور به نفع تیمی پنالتی ناحق می گیرد، گزارشگر بازی فریاد می زد که این حتما پنالتی است.
با وجود این، یوونتوس در ایتالیا پرتماشاگرترین تیم است؟
فقط در تورین، تماشاگر کم دارند. اگر دیده باشید، در مسابقات خانگی یوونتوس در دل آلپی، بیست سی هزار نفر تماشاگر دارد.
انگار مردم تورین، بیشتر طرفدار تورینو هستند .
آره، ولی در شهرهای دیگر، یوونتوس پنجاه درصد تماشاگران فوتبال را دارد. حتی در میلان هم نصف مردم، یوونتوسی هستند. اما با وجود این که یوونتوس قهرمان شده بود، توی جشن قهرمانی شان در تورین، هزار نفر هم جمعیت نیامده بود. مردم می گفتند که این قهرمانی به درد ما نمی خورد. حتی شاکی هم شده بودند که این چه تیمی است که قهرمانی اش قلابی است. اصلا کاپلو هم به خاطر این که یوونتوس جو خوبی نداشت، تیم را ول کرد.
اما وقتی تیم را فرستادند سری B، مردم اعتراض کردند.
بالاخره با این تیم، بزرگ شده اند. همیشه هم عادت کرده بودند که تیمشان قهرمان سری A بشود و به لیگ قهرمانان برود. اصلا به خاطر همین، احساس افتخار می کردند. پس عجیب نیست که وقتی به سری B سقوط می کنند، همه اعتراض کنند.
تو این چند سالی که در مسینا بودی، تا حالا اتفاق افتاده که مدیر تیم به رختکن بیاید و بگوید ما باید این بازی را ببازیم؟
نه، توی رختکن به این صراحت نمی گویند. فقط به چند تا از بازیکنان می گویند.
آن بازیکنانی که از ماجرا خبردار می شوند، به بقیه خبر می دهند؟
نه، اگر از تیمی، پنج نفر بدانند تیم باید ببازد، آن ها کارشان را بلدند. حالا هرقدر هم که باقی بازیکنان زور بزنند، نمی توانند کاری بکنند.
قدرتی که موجی در فوتبال ایتالیا به دست آورد، چقدر به خانوادة آنیلی ها ارتباط داشت؟
البته از خانوادة آنیلی، دیگر کسی نمانده. خودش و برادرهایش که مرده اند. فقط پسرانش مانده اند. شاید برای همین بود که دیگر نتوانستند این ماجرا را لاپوشانی کنند.
آنیلی بزرگ، فوتبالی بود؟
کاملا، حتی سر تمرینات تیم هم می آمد.
چرا یوونتوس با این که چنین قدرت مالی بزرگی پشت سرش است، هر سال بازیکنان بزرگش را می فروشد و در عوض بازیکنان درجه دو می خرد؟
بازیکنان بزرگ، چند سال که برای یوونتوس بازی می کنند، با باشگاه به مشکل می خورند. زیدان در سال آخر، با یوونتوس مشکل داشت. حتی داویدز. برای همین، یوونتوس ستاره هایش را می فروشد و از فروششان سود خوبی می کند.
چرا یوونتوس، هیچ بازیکن بزرگی نمی خرد؟ همیشه خریدهای این تیم، بازیکنان درجه دو هستند.
وقتی موجی می توانست بدون خرج های میلیاردی، تیم را قهرمان سری A کند، دیگر چه احتیاجی بود که بخواهد بازیکنان گران قیمت بخرد؟ همیشه یوونتوس با چهار تا مدافع، دو هافبک و یک مهاجم، خوب بازی می کند. اصلا این در فوتبال ایتالیا مشهور است . باور نمی کنید که یوونتوس هر سال در سری A، کوپا ایتالیا و لیگ قهرمانان اروپا پانزده تا بازیکن بیشتر نداشت؟ در حالی که میلان بیست و دو تا بازیکن داشت.
نفوذ یوونتوس به لیگ قهرمانان نرسیده بود؟
حتی در لیگ قهرمانان هم چند تا بازی را مشکوک بردند. پارسال در تورین با یک تیم هلندی مساوی کردند. بعد در زمین حریف، بازی را سه بر صفر بردند. بعد همه فهمیدند که یوونتوس، آن جا هم تبانی کرده است.
در دادگاه ایتالیا، میلان، فیورنتینا و لاتزیو هم محکوم شدند. این چهار تیم هم با موجی رابطه داشتند؟
این سه تا باشگاه هم قدرت خودشان را داشتند و تا جایی که قدرتشان اجازه می داد، در نتیجة بازی ها دخالت می کردند. اما قدرت آن ها اصلا با موجی قابل مقایسه نبود.
از این که در فضایی فوتبال بازی می کنی که تمام مسابقات از قبل نتیجه اش مشخص است، سرخورده نمی شوی؟
امسال ما توی بازی با یوونتوس، دقیقة پانزده گل زدیم و جلو افتادیم. بعد هم که یووه بازی را مساوی کرد، باز گل زدیم و دو بر یک شدیم. اما دقایق آخر، یوونتوس با پنالتی، دو بر دو کرد. بالاخره هر قدر هم که تلاش کنی، نمی توانی نتیجه را عوض کنی.
اصلا وقتی ما با یووه بازی داریم، همة ذهن ها آماده است که ما به یوونتوس می بازیم. حتی پس از این که با ناداوری هم ببازیم، اصلا به باخت فکر نمی کنیم. همیشه فقط به این فکر می کنیم که جلوی یوونتوس، بهترین بازی را انجام دهیم، نه این که بازی را ببریم.
الان دو سال است که با مسینا، جلوی یوونتوس بازی می کنی. در هر چهار مسابقه هم مأمور مهار زلاتان ابراهیموویچ بودی. فقط در بازی آخر توانست گل بزند.
البته در آن مسابقه هم هافبک مان پنالتی کرد. وگرنه زلاتان نمی توانست گل بزند.
تا حالا از کمپانی GA تماس نگرفته اند که با تو قرارداد ببندند؟
سال اول که در مسینا بودم و با تیم از سری B به سری A صعود کردیم، با من تماس گرفتند. البته پیشنهادشان این بود که باز به سری B برگردم و برای ترسیو بازی کنم. می خواستند ترسیو را بیاورند بالا.
البته آن سال هم از سری B بالا آمد.
بله.
اگر قرارداد می بستی، پشیمان نمی شدی؟
نه، بالاخره وقتی با GA قرارداد می بندی، یعنی این که تا آخر عمر فوتبالی ات، می توانی در سری A یا سری B بازی کنی. شرکت GA را موجی با لیپی اداره می کنند. البته پسر لیپی و پسر موجی در ظاهر، همة کارها را می کنند. ولی وقتی بخواهی با آن ها قرارداد ببندی، می فهمی که موجی ولیپی همه کاره هستند.
این دو نفر به قدری مدیر باشگاه و مربی دارند که تمام بازیکنانشان را در ایتالیا پخش کنند. حتی امکان دارد که مدیر یک باشگاه را شرکت GA به آن تیم بفرستد.
وقتی پیشنهادشان را رد کردی، مشکل برایت به وجود نیاوردند؟
نه، اتفاقی نیفتاد. ولی اگر من با GA قرارداد می بستم و بعد می خواستم قرارداد را فسخ کنم، دیگر نمی توانستم در ایتالیا بازی کنم. در قراردادی که آن ها با تو می بندند، شرط هایی می گذارند که دست و پایت را می بندد.
مثلا شرط می کنند که اگر خواستی قرارداد را فسخ کنی، باید چهارصد هزار یورو بدهی. یکی از بازیکنانی که از دوستانم هم بود، بعد از چند سال، قراردادش با GA را به هم زد. نتیجه اش این شد که شش ماه بدون باشگاه ماند.
اسمش چی بود؟
آموروسو.
الان بعد از این حکم ها، شرکت GA از بین نرفته؟
نه، آن ها که سرجای خودشان هستند. اما دیگر نمی توانند این قدر اعمال نفوذ کنند. چند روز پیش، تلویزیون ملی ایتالیا، موجی را نشان داد که داشت گریه می کرد و از مردم عذر می خواست. به هر حال، پس از کناره گیری موجی، فکر نکنم کسی به این حد از قدرت برسد.
با لیپی برخوردی نشد؟
لیپی خیلی سیاستمدار است. هیچ وقت مستقیما در این کارها دخالت نمی کرد. ولی با وجود این، برای انتخاب بازیکنان تیم ملی با موجی مشورت می کرد.
تو در ایران هم، بازی کرد ه ای. در فوتبال ایران هم مافیا وجود دارد.
من توی این چند سال، شنیدم که هست. فوتبال ایران، دیگر فوتبال سالم سال های قبل نیست. بالاخره این جا هم به روزی می رسیم که به مرز انفجار برسد.
راستی ماتراتزی هم زمانی در پروجا بازی کرده.
آره، البته هیچ وقت همبازی من نبوده. سالی که من به پروجا رفتم، او از پروجا درآمد و به اینتر رفت.
ماتراتزی چه جور آدمی است؟
اصلا در فوتبال ایتالیا به خشونت مشهور است. به قول ما ایرانی ها همیشه حرکات غیر ورزشی می کند. پارسال بعد از یک بازی، تو راه رختکن با سر توی دماغ یکی از بازیکنان حریف زده بود. صحنه فیلم برداری شده بود و همه دیدند. البته چون بازیکن اینتر است، داوران زیاد کارت قرمز به ماتراتزی نمی دهند. اما اگر در تیم دیگری بازی می کرد، یک بازی در میان، اخراج می شد.
حق را به زیدان می دادی یا ماتراتزی؟
البته زیدان سنش بالا رفته بود و در وقت اضافی، حسابی خسته شده بود. قبول هم دارم که ماتراتزی اذیت اش کرده بود. به هر حال، ماتراتزی بازیکن بداخلاقی است.
مهدی امیرپور- سعید اکبری