لیونل مسی
مسی 2010
نظرات در مورد اینکه چه کسی اولین بار مسی را بازی داده متفاوت است. پدرش میگوید مادربزرگ او، مربی تیم، دون سالوادور ریکاردو آپاریسیو را مجبور کرده که پسرک کوچک پنج ساله را در کنار برادران بزرگترش به بازی بگیرد. آپاریسیو طور دیگری داستان را تعریف میکند. او میگوید تنها ده بازیکن داشت و دید پسری کوچک توپ را به دیوار میکوبد. بعد از مادر مسی پرسید این پسر را به من قرض میدهید؟ همینطور نظرات متفاوت شامل اتفاقاتِ پس از آن میشود. مادر مسی پیراهن تیم را بر تن مسی کرد. اولین توپ به سمت پای راست او آمد اما اتفاقی نیفتاد. بعد توپ به سمت پای چپ آمد. او طوری پیش آمد و دریبل زد که انگار این کاری است که در تمام عمر انجام داده است. این را بعدها آپا گفت. این لحظه در کنار رودخانه شهر روزاریو -که محل تولد چهگوارا است- رخ داد. جایی که آن زمان فراموش شده بود و نفسهایش به شماره افتاده بود. آرژانتین در یک لحظه مسی را نشناخت، او را به عنوان pibe به مفهوم "آن بچه" میشناختند. منتظر او بودند.
معمولا سوال اصلی قبل از جامهای جهانی این است که چه تیمی برنده میشود. امسال مردم با این سوال دست و پنجه نرم میکنند که بالاخره یک مسی تمام عیار را در لباس آرژانتین میبینند یا نه. اگر بتواند برخی لحظاتی که با بارسلونا به جهان ارزانی داشته را به نمایش بگذارد، بخش اعظم این جام میتواند در مورد مسی باشد.
اما برای درک او، باید نیاکان فوتبال آرژانتین را بشناسید. ادواردو آرچتی انسانشناسِ سوسیالیست بود که اولین بار pibe را برای من توضیح داد. روزی از سال 2000 در آرژانتین بود. گفت چنین مفهومی حداقل از سال 1920 در ذهن مردم این کشور وجود دارد. این بچه فوتبال را در مراتع یاد گرفته، جایی که تنها کسانی میتوانند توپ را داشته باشند که دریبل زدن بتوانند. او به شیوه خلاقانه و رمانتیک بازی میکند که در آرژانتین به آن لا نوئسترا یعنی "مال ما" نام دادهاند. چنین چیزی از تصورات بچگانه آمده است. در 1928 روزنامهنگار ورزشی معروف بورکوته پیشنهاد خود را به روزنامه فوتبالی بوینس آیرس ال گرافیکو داد. اینکه باید قلهای ساخت از اسطورهای به اسم pibe: پسرکی با صورت کثیف، موهای شوریده، باهوش، همهکاره و حقهباز. با چشمهای وادارکننده و خندههای دیوارنهوار و دندانهای کوچک و از فرم خارج که انگار نان سفت دیروز را خورده باشد. پسری که با این اوضاع، توپ را زیر پایش دارد. چنین الگویی برای بورکوته قابل تصور بود. چنین چیزی شاید برای شما آشنا باشد. بله، وقتی مارادونا پنجاه سال بعد از این توصیف از راه رسید، هواداران فوتبال منتظرش بودند. ترانهای به نام A tango, El sueño del pibe به معنی رویایِ بچه، سال 1943 نوشته شد. در این آهنگ که بعدها با نام مارادونا بازخوانی شد، پسرک جوان خود را با اسطورههای رفته مقایسه میکند.
مادر عزیزم
پول در خواهم آورد
مانند بالدوندو (امیلیانو بالدوندو، ملیپوش تیم ملی آرژانتین در دهه چهل) خواهم بود
مانند مارتینو (رینالدو مارتینو، مهاجم دهه چهل بوکا و یوونتوس)
pibe خواهم بود
آهنگ با رویای بچه تمام میشود:
توپ را میگیرد، بیرحم خواهد بود
از همه میگذرد و به دروازهبان میرسد
شوتی محکم خواهد زد
این آهنگ، نه تنها گل مارادونا در سال 1986 مقابل آرژانتین را پیش بینی میکند که هجده سال بعد، انتقام مایکل اوون در سال 1998 را نیز به یاد میآورد. آن زمان آرژانتینیها سری تکان دادند و گفتند حالا انگلیس pibe خود را پیدا کرده است. بسیاری از گلهای مسی نیز از همین دست هستند. مارادونا و مسی به طور ذاتی آرژانتینی هستند. آرچتی در اواخر دهه نود با یک هوادار فوتبال صحبت میکرد. از آن هوادار شنید: مشکل ما این است که مارادونا را داشتهایم و حالا منتظر یکی دیگر هستیم. آن هوادار میدانست که سطح انتظارات نامعقولی دارد، اما این چیزی بود که وجود داشت. روبرتو ال نگرو فونتاناروسا کارتونیست و رمان نویس افسانهای آرژانتینی که خود طرفدار روزاریو است، باور دارد که امکان نداشت مارادونا از کشوری مانند بلژیک سر برآورد. آرچتی جایی میگوید اسطورههای آرژانتین زودتر از موعد میمیرند، همین اتفاقی است که متاسفانه در مورد او و فونتاناروسا رخ داده است. آرچتی در ژوئن 2005 در نروژ از سرطان مرد. چهار هفته پس از آن، مسی با تیم جوانان آرژانتین به قهرمانی جام جهانی در هلند رسید. فونتاناروسای بیچاره 2007 را نیز دید. حداقل او آنقدر زنده ماند تا مسی را ببیند. احتمالا متوجه شد که pibe جدیدی در راه است.
مسی شاید ذاتا آرژانتینی باشد اما آرژانتین را در دوره بلوغ ترک کرده است. این موضوع به خاطر این بود که مسی از نظر فیزیکی، نسخه افراطیای از pibe بود. سیزده سال داشت و قامتش از 140 بیشتر نبود. برای رسیدن به قد و قامتی استاندارد، باید از درمان با هورمون استفاده میکرد که 900 دلار در ماه هزینه داشت. پدر فقیر او که کارگری در صنعت فولاد بود، از باشگاه مسی یعنی تیم جوانان نیول اولدبویز التماس کمک کرد. "جزامیها1" که به طور تاریخی باشگاهی ناتوان از نظر مالی بودند، تصمیم گرفتند منابع محدود خود را برای آن پسر کوچک هزینه نکنند. چیزی که مسی را نجات داد، اصالت کاتالونیایی خانواده او بود. یکی از اقوام او در این شهر، بارسا را مجاب کرد که وضعیت او را بررسی کند. یک بازی دوستانه برگزار شد که مسی در آن پنج گل زد. بارسلونا پذیرفت که هزینه درمان مسی را پرداخت کند. خانواده روزاریو را گریان ترک کرد و این اولین سفر مسی با هواپیما بود. آنها آنقدر کم شهر اروپایی مقصدشان را میشناختند که متعجب شدند وقتی فهمیدند بارسلونا در کنار دریا قرار دارد. هر شب در بارسلونا، pibe شاهد آمپولهایی هورمونی بود که در پایش زده میشدند. به اندازهای کوتاه بود که وقتی روی نیمکت رختکن مینشست، پایش به زمین نمیرسید. قد او به 170 سانتی متر رسید. به اندازهای که بتواند فوتبالیست شود. اولین بار او را در جام جهانی جوانان سال 2005 دیدم. در فینال، آرژانتین توانست 2-1 نیجریه را شکست دهد. دو گل آرژانتین، روی دو پنالتی مسی به ثمر رسید. خاطره اصلی شیوه پنالتی زدن او است. برخی پنالتیزنها منتظر جهش دروازهبان میمانند و بعد به سمت دیگر میزنند اما مسی تنها نیاز داشت ببیند دروازهبان کدام پا را ستون میکند و آنوقت سمت دیگر را نشانه میگرفت. همسایهی من به عنوان یکی از بهترین کارشناسهای فوتبال پایه در سکوها بود. مرد هلندی که پیت دویسر (از دهه پنجاه تا نود مربیگری کرده است) نام دارد، استعدادیاب چلسی است. او اواخر بازی ناگاه به فریاد گفت مارادونا!
چنین چیزی مارادونا را هم درگیر کرد. او گفت کسانی را دیدهام که جانشین من در فوتبال آرژانتین در نظر گرفته شدهاند. "مسی به نظر یک دنده اضافه دارد، شش سرعت مختلف. توپ به قسمت بالای کفش ورزشی او چسبیده است. او توپ را احساس میکند، همین او را متفاوت میکند". اما احساس سنگینی وجود دارد: اینکه مسی هنوز یک بچه است. این آدم بیعرضه در زمینه ارتباطات انسانی (نِرد) با مدل مو گلدانی مانند بچهای است که تورنمنتی را برده تا روزی با تیم اصلی بارسا باشد. فیزیک او به نوعی دهنکجی میکند به تمام مردان هیولاپیکر، سالنهای بدنسازی و رژیمهای غذایی دنیای مدرن ورزش. وقتی مسی توپ را میگرفت، به خود زحمت نمیداد که آن را لمس کند، او تنها به سرعت در کنار آن میدوید، مانند بچهای که سگ دستآموزش کنار او میدود. گامهایی که سه چهارم گامهای یک آدم عادی بود، به او کمک میکرد که سریعتر از حریف مسیر خود را عوض کند. بچه بود و اینطور از نظر تعادل وضعیت بهتری نسبت به مردانی داشت که در کنار یا برابرش بودند. این یکی از خصوصیات کاراکتر مسی را مشخص میکند: اینکه مرتبههای بسیاری توپهای دوم را برنده میشود. زیاد روی پای او تکل میزنند، توپ منحرف میشود، کسی که تکل زده تعادلش را از دست میدهد و مسی که دوباره به سرعت سرپا میشود، توپ را برمیدارد. دو گل از چهار گل برابر آرسنال در ماه آوریل را اینگونه به ثمر رساند.
به شکلی سادهتر: او pibeای است از مراتع میآید. خورخه والدانو میگوید مسی به خوبی رویای جمعی فوتبال آرژانتین را ابراز میکند. با این حال مسی چیزی بیشتر از pibe است. با توجه به مشکلات رشدی، بااستعدادترین فوتبالیست جهان راهی بهترین آکادمی فوتبال جهان شد. لاماسیای بارسلونا. لاماسیا او را از اینکه مارادونای دوم باشد نجات داد. مانند بسیاری از ستارههای عصر خود، مارادونا مجبور بود مانند یک ستاره راک زندگی کند اما بارسلونا درسهای خود را در مورد مارادونا و بعد رونالدینیو گرفته بود. هر دو به عنوان بهترین جوانهای دنیای فوتبال راهی بارسلونا شدند اما هر دو انگیزه خود را از دست دادند: مارادونا سراغ کوکایین رفت و رونالدینیو سراغ الکل. پس از رسیدن به تیم اصلی بارسلونا، رونالدینیو شروع به بیرون بردن او از شهر کرد. سرانجام جوزپ گواردیولا مربی تیم دوم بارسلونا به مسی گفت دو گزینه داری: بازهم به مهمانیها میروی که باعث میشود از تیم کنار بروی یا اینکه درست غذا میخوری، الکل را کنار میگذاری و سر وقت به تمرین میآیی. تنها در این شرایط میتوانی بهترین بازیکن جهان باشی. الگوهای بارسلونا خود اهل خانواده بودند و میخواستند مطمئن شوند مسی ستاره راک نمیشود؛ آنها پسری مطیع میخواستند. آلبرت کاپیاس (در حال حاضر دستیار یوردی کرایوف در چین است) که دستیار مربی در لاماسیا بود میگوید مسی و آندرس اینیستا دیگر اینجا زندگی نمیکنند، در خانه خود هستند. برای غذا میآیند و اگر مشکلی داشته باشند، سراغ ما میآیند. همان رفتاری که در قبال پدر و مادر خود دارند. برای ما، آنها ستاره نیستند. لئو و بویان و آندرس هستند. به آنها میگوییم مرد خوبی هستی، ارزشهایت را از دست نده.
در زمین هم، بارسلونا از pibe، یک پسر خوب سرشته است. فرانک ریکارد مربی بارسلونا که اولین بار مسی را در ترکیب تیم اصلی بارسا جا داد، در سال 2008 به من گفت بازیهایی بود که برای نود دقیقه به نظر میرسید یک در مقابل یازده بازی میکنیم. تمام طول بازی روی او خطا میکردند اما در پایان 1-0 برنده میشدیم. یا 0-0 و یا شکست 1-0. در زمینه دریبل زدن، او فوق العاده است اما باید تنوع را به بازی خود اضافه کند. یک بار دریبل میزنی، یک بار توپ را به همتیمی میدهی و به عمق میروی. با کارهای کمتری انجام دادن، میتواند موثرتر باشد. مارادونا میتوانست دریبل بزند، پاس بدهد و گلزنی کند اما با کمک بارسلونا، مسی میتواند یک مهارت دیگر را نیز به خوبی انجام دهد: او میتواند تکل بزند. او بازیکن کاملی است. مسی آموزشی را داشته که مارادونا هرگز نداشته است. در بیست و دو سالگی، مارادونا هنوز در آرژانتین بازی میکند. شخصیت مسی طوری است که میتواند دوره طولانیتری در فوتبال به صورت مستمر داشته باشد. با توجه به اینکه عمدتا چیزی برای گفتن ندارد، فاقد آن شاعرانگی مارادونا است. میگوید چندان بیرون نمیروم، از در خانه ماندن لذت میبرم. جملهای که هرگز از دهان مارادونا خارج نخواهد شد. مسی شاید تمام خصوصیات خوب مارادونا را نداشته باشد اما فاقد خصوصیات بد ال دیگو است.
با این حال آرژانتینیها میپرسند چرا برای آرژانتین خوب بازی نمیکند؟ وقتی با بارسا است، تنها کسی که میتواند جلوی او را بگیرد مربی بچهکش اینتر، ژوزه مورینیو است. وقتی با آرژانتین است، پوشیدن پیراهن آبی و سفید مانند یک سِحر عمل میکند. شاید آرژانتین از ازدیاد pibeها در عذاب است. تیم آنها شبیه سفیدبرفی و هفت کوتوله شده است. مسی در کنار کسانی مانند کارلوس توز (170)، سرخیو آگوئرو (172)، پابلو آیمار (170) و مربی تیم دیگو مارادونا (165) به نظر ایده خوبی نمیرسد. به نظر مردم آرژانتین، مسیِ مهاجر آنقدرها کشورش را دوست ندارد. این موضوع مسی را ناراحت میکند. او در نوجوانی شانس بازی برای تیمهای پایه اسپانیا را رد کرد. اگر قرار بود او با اسپانیا راهی جام جهانی شود، فیفا احتمالا باید در همان مراسم افتتاحیه جام را تسلیم لاروخا میکرد. مسی میگوید هیچچیز من را از این ناراحتتر نمیکند که به من میگویند تو آرژانتینی نیستی. از احساس من چه میدانید؟ همتیمی سوئدی او زلاتان ابراهیموویچ یک بار به خشکی گفته بود اگر آرژانتینیها مسی را نمیخواهند، او را به سوئد بدهند. همسانِ مسی، یعنی مارادونا در آفریقای جنوبی تلاش میکند او را از آن سایه برهاند. مانند مارادونا در جام جهانی 1986 مسی میتواند زمین را مانند یک بچهی شاد پرسه بزند. اگر اوضاع درست پیش برود، آرژانتینیها میتوانند تانگوی نوشته شده در 1943 را بازنویسی کنند.
در آفریقای جنوبی مشخص شد که مهار مسی شدنی است و مارادونا نیز در این زمینه بیتقصیر نیست. تنها کاری که باید بکنید این است که کاری کنید این پسر پنجاه یارد دور از دروازه شما صاحب توپ شود. آن زمان حریف شکل میگیرد و با نه نفر او را متوقف میکند. آلمانیها این کار را کردند. سال 86 مارادونا به تنهایی آرژانتین را به قهرمانی جهان رساند. سال 2010 یکی دیگر را به خودش باخت. او و کشورش حالا از جام جهانی کنار رفتهاند.
1- در دهه بیست، نیوئل اولدبویز در یک بازی خیریه به نفع کلینیک جزامیها بازی کرد و به همین دلیل به این اسم معروف شد.