” I Love Her But She Loves Someone Else ” آهنگ دهم از آلبوم ” The Last Ship ” ” Sting ” است. I Love Her But She Loves Someone Else ساده با کمترین تکرار است که تبدیل به یکی از برترین آهنگ های آلبوم شده. روایت کردن آهنگ از زبان استینگ که همراه با اوج و فرودهای استادانه همراه است، فوق العاده دلنشین است و موضوع آهنگ نیز با اینکه یک مرد را روایت می کند اما برای هر شنونده ای قابل درک است.
When a man of my age shaves his face in the morning
Who is it that stares back and greets him?
The ghost of his father long dead all these years?
Or the boy that he was, still wet in the ears?
Or the terrible sum of all of his fears
In the eyes of this stranger who meets him?
وقتی مردی در سن من صبح صورتش را اصلاح می کند
انعکاس چه کسی در آینه را می بیند که به او خوش آمد می گوید؟
روح پدرش که سال هاست مرده؟
و یا پسری که هنوز خام است؟
و یا مجموع وحشتناکی از ترس هایش
در چشمان این غریبه است که او را می بیند؟
( هنگام اصلاح صورت مجبوری که مدتی در آینه به خودت خیره شوی، اما راوی وقتی این کار را می کند از خود می پرسد که چه چیزی می بیند؟ خودش که شبیه پدرش فردی با تجربه شده؟ یا هنوز همان جوان بی تجربه است؟ در آخر هم خود را غریبه ای می بیند، غریبه ای که تبدیل به مجموعه ای از وحشتناک ترین ترس هایش شده. )
So his glance rarely strays from his chin or his jawline
To face up to the truth of his soul
It’s the eyes he avoids so afraid to acknowledge
Something strange, unexpected, out of control
به ندرت چشمش از روی چانه و خط فکش منحرف می شود
تا با حقیقت روح خود مواجه شود
این چشمانش است که از ترس حقیقت از آنها اجتناب می کند
چیزی عجیب، غیر منتظره، خارج از کنترل
( نمی تواند با چیزی که در آینه می بیند مواجه شود، حواس خود را با تمرکز روی دیگر اجزای صورت پرت میکند. اما وقتی به چشمان خود خیره می شود حقیقت را میبیند که عجیب و سرکش است. )
There are times when a man needs to brave his reflection
And face what he sees without fear
It takes a man to accept his mortality
Or be surprised by the presence of a tear
زمان هایی می رسد که یک مرد باید با شجاعت در برابر انعکاس خود قرار بگیرد
و با آنچه می بیند بدون ترس روبرو شود
طول می کشد تا یک مرد فانی بودن ( پیر شدن ) خود را قبول کند
یا از حضور اشک شگفت زده شود
( بالاخره تصمیم می گیرد با حقیقت روبرو شود، با اینکه قبولش سخت و شاید طول بکشد تا به چنین نقطه ای برسی ولی در پایان باید رو در روی حقیقت خودت و زندگی بایستی. )
It was only an arrangement, a practical arrangement
I forgot the first commandment of the realist’s handbook
Don’t be fooled by illusions you created yourself
And fall in love with someone, when she loves someone else
این فقط یک مقدمه بود، یک مقدمه کاربردی
من اولین فرمان از واقع گرا بودن را فراموش کردم
گول تصوراتی که خود ساخته ای را نخور
و عاشق کسی نشو، که عاشق کسی دیگر است
( بعد از گفتن یک مقدمه وارد ماجرایی می شود که می خواهد روایت کند، ماجرای عشقی یک طرفه. )
Like a covering of snow on a winter’s night
It glistens and it sparkles in the moonlight
But it’s gone by the morning, how quickly it melts
You still love her but she loves someone else
مانند پوشش برف در یک شب زمستانی
زیر نور ماه می درخشید و برق می زد
اما با آمدن صبح رفت، چقدر زود آب شد
هنوز دوستش داری اما او شخص دیگری را دوست دارد
( عشقش را به برفی تشبیه می کند که با طلوع خورشید هنگام صبح سریع آب می شود، چون کاملا یک طرفه است و با وجود شور و شوقی که خودش دارد در مدت کمی از بین می رود. )
And where does that leave you?
You self-styled man of vision
You feel stupid, you feel angry, are you losing your mind?
To destroy the one she loves, does that become your mission?
کجا رهایت کرد؟ ( اشاره به قلبش دارد )
تو که خود را مردی آینده نگر می خواندی
حس حماقت می کنی، خشمگینی، داری عقلت را از دست میدی؟
از بین بردن کسی که دوستش دارد، تبدیل شده به ماموریتت؟
( از اینکه عشقش کسی دیگر را دوست دارد و محاسباتش غلط بوده خشمگین است، می خواهد او را بکشد، حتی مانند نمایش پانتومیم کشتنش را تمرین می کند، هیچ فکری جز نابود کردن رقیب ندارد. )
Like a pantomime villain with an axe to grind?
To regain your self-respect, hold your head up like a man
Use the ice around your heart before it melts
But you’re not fooling anybody, you’re only fooling yourself
مثل یک تبهکار در نمایش پانتومیم با یک تبر برای تکه تکه کردن؟
برای بدست آوردن دوباره عزت نفس، سرت را مثل یک مرد بالا بگیر
از یخ اطراف قلبت قبل از اینکه آب شود استفاده کن
اما هیچ کسی را گول نمی زنی، فقط خودت را گول می زنی
( وانمود به تکه تکه کردن رقیب خود با تبر می کند، می خواهد از این خشم و سردی که قلبش را فراگرفته قبل از آرام شدن استفاده کند و دوباره اعتبار خودش را پس بگیرد. اما همه این نمایش ها برای گول زدن خودش است و روی کسان دیگر تاثیر ندارد. )
Like a covering of snow on a winter’s night
It glistens and it sparkles in the moonlight
But it’s gone by the morning, how quickly it melts
You still love her but she loves someone else
مانند پوشش برف در یک شب زمستانی
زیر نور ماه می درخشید و برق می زد
اما با آمدن صبح رفت، چقدر زود آب شد
هنوز دوستش داری اما او شخص دیگری را دوست دارد