طرفداری- فوتبال مدیون کشاله ران بنوا آسو اکوتو است! در فصل 10-2009 که مدافع کامرونی مورد علاقه تاتنهام، در همه بازی های لیگ جزیره بازی می کرد و گرت بیل روی نیمکت منتظر نشسته بود، هیچکس فکرش را نمی کرد یک مصدومیت همه چیز را عوض کرد. آسو اکوتو با درد بازی را ترک کرد تا 28 دسامبر 2009 و بازی برابر وست هم، ماندگار شود.
به قلم هیو دیویس برای وبسایت FourFourTwo- او به قدری در پست دفاع چپ درخشید که مربی دلش نمی خواست پس از بازگشت آسو اکوتو، بازیکن ولزیاش را نیمکت نشین کند، به همین سبب بیل به وینگ چپ برده شد و گلزنی های پیاپی وی در مصاف های مهم مقابل چلسی و آرسنال، باعث شد اسپرز به لیگ قهرمانان اروپا صعود کند و بعد، نوبت اینتر بود که برابر گرتِ جاه طلب قرار بگیرد. پیش از ادامه، به کمی قبل تر برگردیم.
از درجا زدن تا روی غلتک افتادن
برای مدتی طولانی، شهرت گرت بیل در بدشانسی هایش بود. او را اغلب به نوعی شوم می دانستند زیرا در هر 24 بازی لیگ که گرت حضور داشت، اسپرز موفق به پیروزی نشده بود. البته همه این ها فقط به زمان بد در تیمی بد مربوط می شد و ربطی به بیل نداشت. هری ردنپ یک بار اعتراف کرد که: «واقعا اذیت می شوم. الکس فرگوسن به من می گوید نمی توانی به بازی دادن او در تیم ادامه دهی. من هم می گفتم نمی شود، سخت است.»
البته فقط ردنپ نبود که سختی می کشید، بلکه بیل هم دشواری هایی پیش رویش می دید. او از ناحیه مچ پا به صورت جدی آسیب دید و مجبور شد در سال 2009 زیر تیغ جراحان برود. در کنار این، شایعاتی هم وجود داشتند که ردنپ مشکلی با فروش بیل ندارد- گرچه خود ردنپ اکنون آن ها را رد می کند اما منابع مهم آن را تایید کردهاند- و این اوضاع، به روح و روان گرتِ جوان آسیب زده بود.
«باور داشتم او کریستیانو رونالدو تاتنهام خواهد شد، همیشه می دانستم چیزی بیشتر از یک مدافع چپ درون خود دارد.» این ها حرف های هری ردنپ در مورد بیل است ولی حرف هایی از او موجود است که دائم تکرار می کرد بیل فقط می تواند یک مدافع چپ شود چون حقهای برای از پیش رو برداشتن حریفان ندارد! به هرحال، حرف های او با یکدیگر تضاد زیادی دارند، مخصوصا که بیل را به بدشانسی متهم می کرد. البته تا تابستان 2010، دیگر هیچ شک و شبهه ای نسبت به بیل باقی نمانده بود، چون او موفق شده بود عنوان بهترین بازیکن ماه آوریل را از آن خود کند و قبل از شروع فصل، همه را در خصوص خود امیدوار کرده بود.
در فصل 2010/11، گرت از همان ابتدا نشان داد فصلی رویایی در انتظارش است. در دیدار نخستین لیگ، اسپرز برابر منچسترسیتی قرار گرفت که به لطف مهارهای عالی جو هارت (بله درست شنیدید، نیازی به تعجب نیست)، بازی با تساوی 0-0 به پایان رسید. یک هفته بعد، در مصاف مقابل استوک سیتی، او موفق به ثمر رساندن 2 گل شد؛ اولین گل بر روی اشتباه دروازه بان به ثمر رسید و دومین... خب گفتن اینکه بیل از روی ضربه والی، موفق به کسب عنوان برترین گل ماه می شود، مثل این است که بگوییم لئوناردو داوینچی به خاطر تابلوی مونالیزا، مورد تمجید قرار می گیرد. فقط توپ با پای چپ بیل چفت می شود، دیگر چیزی جلودار آن شوت نخواهد بود.
بدنِ بیل در آنِ واحد به سه جهت اشاره دارد و این اجازه می دهد از تکنیک عجیبش استفاده کند. در آن فصل، تاتنهام در لیگ قهرمانان اروپا سرگرم کننده پیش می رفت. در پلی آف مسابقات قبل از آنکه شش گل به یانگ بویز بزنند، با دریافت سه گل شکست خوردند. پس از جلو افتادن مقابل وردربرمن با دو گل، مساوی کردند و با 10 نفر، توئنته را 4-1 شکست دادند. بازی بعدی قرار بود با اینتر باشد.
لطفا یک تاکسی برای مایکون بگیرید
تردیدهای زیادی در مورد آن دیدار مشهور میان اینتر و تاتنهام وجود داشت. مایکون که چندان در دوران اوجش قرار نداشت و اینترِ رافا بنیتز که پس از خروج مورینیو به مشکل خورده بود، باید با جوانی که دائم می دود و یک لحظه آرام و قرار ندارد، مقابله می کردند. نراتزوری آسیب پذیر بود و البته، یک سال پس از کسب سه گانه، همه انتظار داشتند این تیم دوباره مدعی قهرمانی باشد. مایکون 29 ساله هم در میان 23 نامزد کسب توپ طلا حضور داشت.
تاتنهام بازی را بد آغاز کرد و در همان ثانیه های ابتدایی، گل خورد. خاویر زانتی افسانهای، دروازه را باز کرده بود. سپس نوبت به بیابیانی رسید که هنرنمایی کند اما گومز، سنگربان اسپرز با بی ملاحظگی خطا کرد تا از بازی اخراج شود. کار برای انگلیسی ها در سن سیرو سخت شده بود. تمام امیدهای اسپرز در هفت دقیقه نابود شد. گل دوم اینتر را اتوئو وارد دروازه کرد تا همه چیز به تیرگی بگراید. گل سوم را استانکوویچ وارد دروازه کرد و بلافاصله اتوئو بود که دوباره پایش به گلزنی باز شد تا شب تحقیر تاتنهام، تکمیل شود.
ولی قرار بود در نیمه دوم طوفانی به پا شود. بیل توپ را برداشت و با عبور از سد زانتی و مایکونی که بد جا ماند، با شوتی محکم دروازه سزار را باز کرد. بیل در دقایق پایانی بازی، دوباره در کورس با زانتی پیروز شد و شوتی وحشتناک راهی دروازه اینتر کرد تا دومین گلش را هم به ثمر برساند. گل سوم هم با پای چپ و دوباره از همان منطقه به ثمر رسید، این بار آرون لنون پایه گذار اصلی گل بود.
در بازی برگشت خبری از نابودی اسپرز نبود. با بازی خوب گرت بیل که در چندین صحنه واقعا با قصد تحقیر بازیکنان اینتر را پشت سر می گذاشت، با پیروزی 3-1 به دور بعد صعود کردند. بر روی گل سوم، بدون اغراق، بیل با دریبل 50 متری، از سد لوسیو گذشت و به پاولیوچنکو پاس گل داد. یکی باید برای مایکون تاکسی می گرفت چون به هیچ وجه قادر به رسیدن به بیل نبود.
در نیم فصل دوم 11-2010، بیل مثل همیشه نبود و به خوبی ماه پاییز، ندرخشید. با این وجود و پیش آمدن مصدومیت های پیاپی، بیل موفق شد جایزه بهترین بازیکن فصل از نظر اتحادیه بازیکنان را کسب کند. هرچقدر که این جادوگر ولزی عالی بود ولی در فصل 2010/11، حتی بهترین بیل را هم ندیدیم. او واقع با گل های خوب آندره ویاش بوآش را نجات می داد و اصلا شبیه یک پسر 21 ساله به نظر نمی آمد. او مدافعان را بهم می ریخت و گل های عجیب و غریبی به ثمر می رساند که بسیاری از بازیکنان در رویای خود، آن را متصور می شدند.
این روزها بیل دیگر شباهتی به آن بیل سابق ندارد. این روزها او یک برند شده است. البته می شود گفت بازیکن کاملتری است ولی بهتر؟ نه ابدا! شاید گرت دیگر هیچوقت آن پسر پر انرژی فصل 2010/11 نشود؛ فصلی که نوید تولد یک ستاره را می داد.
▬ برای خواندن سایر قسمتهای مجموعه سال صفر روی برچسب این مجموعه یادداشتها کلیک کنید. در این مجموعه، روایتی از اولین فصل درخشش بازیکنانی نظیر رونالدو نازاریو، زلاتان ابراهیموویچ، فرناندو تورس و سایر بزرگان فوتبال آمده است.