دكتر جرنيه فرانسوي
«من تمام آيههاي قرآن را كه در زمينه علوم طبيعي، بهداشت و طب بودند، مطالعه کردم و آنها را مطابق دقيقترين قانونهاي علوم طبيعي و پيچيدهترين اصول ثابت شده علوم عقلي ديدم و يقين كردم كه هزار سال قبل جز خدا، هيچ كسي بر روي زمين، از آن قوانين و اصول آگاه نبود، پس به حقانيت و خدايي بودن چنين كتابي ايمان آوردم (راتلج، اديان جديد در ديدگاههاي جهاني، 193).
گوته
«اگرچه ما همواره از قرآن روي بر ميگردانيم و در همان مرحله اول اظهار تنفر مينماييم، اما خيلي زود ما را به سوي خود جذب و شگفتزده ميکند و در نهايت ما را وا ميدارد كه در مقابل آن سر تعظيم و احترام فرود آوريم. سبك و اسلوب قرآن و هماهنگي و توافق آن بامحتوا و هدفش محكم و استوار، بسيار عالي و باشكوه، با هيبت و داراي رفعتي حقيقي و ابدي است... ، از اين رو اين كتاب در تمام زمانها تأثيري نيرومند به جاي ميگذارد».
وي در جايي ديگر ميگويد:
«قرآن اثري است كه خواننده در آغاز (احيانا) به واسطه سنگيني عبارتش رميده ميشود، ولي سپس شيفته جاذبه آن ميگردد و سرانجام بياختيار مجذوب زيباييهاي متعددش ميشود» (اعترافات دانشمندان بزرگ جهان، 44).
ولتر
«اگر تمام قرآن را از اوّل تا آخر بخوانيد، يك واژة كودكانه در آن نخواهيد يافت. قرآن در حقيقت مجموعهاي است از پندهاي اخلاقي، دستورهاي ديني، راز و نياز به درگاه خداوند، هشدار و تشويق جهانيان و شرح سرگذشت فرستادگان خدا» (ونزبرو، جان، همان، 202).
گوستاولوبون مورخ بزرگ و مشهور فرانسوي
«قرآن كه كتاب آسماني مسلمانان است، به تعاليم و دستورات مذهبي منحصر نميشود، بلكه مشتمل است بر دستورات سياسي و اجتماعي، خيرات، نيكي، مهماننوازي، اعتدال در خواهشهاي نفساني، وفاي به عهد، اكرام به والدين، كمك كردن به بيوه و يتيم و سرپرستي آنان، نيكي كردن در مقابل بدي و... كه در موارد متعددي به آنها تأكيد شده، و در آن تمام اين صفات و خصلتهاي پسنديده تعليم داده شده است» (همان، 50).
. آلبرت اينشتاين (1955 ـ 1879)
«قرآن كتاب جبر يا هندسه يا حساب نيست، بلكه مجموعهاي از قوانين است كه بشر را به راه راست، راهي كه بزرگترين فلاسفه دنيا از تعيين و تعريف آن عاجزند، هدايت ميكند» (همان، 66؛ Courville, Mathieu, 124).
. ويل دورانت (ت: 1885)
«رفتار ديني در قرآن شامل رفتار دنيوي نيز هست و همه امور آن از سوي خدا و به طريق وحي آمده است. قرآن مقرراتي شامل ادب، تندرستي، ازدواج، طلاق، رفتار با فرزندان و حيوان و بردگان، تجارت، سياست، ربا، دين، عقود، وصايا، امور صناعت، مال، جريمه و مجازات و جنگ و صلح است. قرآن در جانهاي سالم، عقايدي آسان و دور از ابهام پديد ميآورد كه از رسوم و تشريفات ناروا و قيد بتپرستي و كاهني آزاد است. قرآن اصول نظم جمعي و وحدت اجتماعي را در بين مسلمانان استوار كرده است» (اعترافات دانشمندان بزرگ جهان، 45).
ادوارد گيسبون
«قرآن دستور عمومي و قانون اساسي مسلمين است؛ دستوري است شامل مجموعه قوانين ديني، اجتماعي مدني، تجاري، نظامي، قضايي، جنايي و جزايي» (اعترافات دانشمندان بزرگ جهان، 60؛ وات، مونتگمري، همان، 100).
هربرت جرج ولز
«قرآن بهترين راهنماي يك عقيده قلبي يعني توحيد و اخلاق فاضله است. شايد نيروي معنوي اين كتاب منحصر به سادگي اوامر و نواهي آن باشد؛ چنان كه گاهي يك كلمه آن چند حقيقت را در بر ميگيرد. قرآن كتاب علمي، ديني، اجتماعي، تربيتي، اخلاقي و تاريخي است. مقررات و احكام آن با اصول قوانين و مقررات دنياي امروزي هماهنگ و براي هميشه قابل پيروي و عمل است» (تابش اسلام در اروپا، 133).