طرفداری- در مرسیساید به رابی فاولر لقب خدا را دادهاند، خدای سرخپوش.
نوشته عمر سلیم برای وبگاه Theses Football Times - بگذارید در مورد مهاجمان صحتب کنیم، مشخصاً آنهایی که گل میزنند. بازیکنانی که شرایط سخت و دشوار را به گونهای آسان نشان میدهند. کسانی که به صورت کلی تمایل دارند کار خود را تمام کنند. آنها گریزان و زیرکند و در زمین، بالاتر از همه قرار دارند و میپرسید چرا؟ چون آنها کسانی هستند که برنده بازی را مشخص میکنند. به 20 فوریه 1992 برگردیم و در مورد مهاجمی صحبت کنیم که چهره فوتبال انگلستان را به شکل غیرقابل بازگشتی، تغییر داد. آغاز دوران جدید لیگ برتر بود و میلیونها پوند از طریق قراردادهای تلویزیونی و حامیان بینالمللی به بازی تزریق شده بود تا هواداران فوتبال انگلستان شاهد زینتبخشی شدن لیگ داخلی خود باشند. و عجب تقارن زمانیای شکل گرفت. فوتبال انگلستان هنوز داغدار حادثه هیلزبورو در اواخر دهه 80 بود و تیم ملی هم شکست دردناکی را در نیمهنهایی جام جهانی برابر آلمان تجربه کرده بود و حالا با سرمربیگری گراهام تیلر امید کمتری به موفقیت داشتند.
اما به بحث مهاجمان بازگردیم؛ کسانی که رویای شما را میسازند. من اخیراً یک نظرسنجی بسیار دقیق انجام دادم، آن هم وقتی بود که از پنج نفر از دوستانم پرسیدم که نام شش مهاجم تراز اول لیگ برتر انگلستان در طول تاریخ را به من بگویند. نامها یکسان بودند: تیری آنری، اریک کانتونا، جان فرانکو زولا، دیدیه دروگبا، آلن شیرر، وین رونی و برخی هم سوارز و اوون را انتخاب کردند. هیچکس به رابی فاولر اشاره نکرد. برای اینکه مطمئن شوید بحث رنگی بودن در میان نبوده است، باید بگویم کسی به اندی کول یا تدی شرینگهام هم اشاره نکرد. حال آنکه اندی کول با 187 گل، سومین گلزن برتر تاریخ لیگ برتر است. برای من درک این موضوع که افراد درخشش بینظیر رابی فاولر را در نظر نمیگیرند، دشوار بود. اما من باور دارم که بسیاری از افراد، حتی خارج از باشگاه لیورپول و هواداران این تیم، زمانی که صحبت از برترین مهاجمان لیگ برتر میشود، نام این پسر اهل تاگزت را به یاد خواهند آورد.
روزی نیست که هواداران لیورپول او را یاد نکنند، یک گلزن محافظهکار، خدا. آنهم در زمانی که باشگاه پس از 15 سال موفق بیوقفه در انگلستان و اروپا، روندی رو به افول را طی میکرد. دیدن چهره بلوند یک جوان 18 ساله در سپتامبر 1993 برابر فولام برای هواداران شگفتآور بود. چه کسی میتوانست تصور کند که او دو هفته بعد پس از آنکه پنج گل به همان حریف میزند، خودش را به یک چیپس و ماهی مهمان میکند؟ فکر میکنم افراد زیادی اینطور نبودند. رکوردهای او در بخش جوانان فوقالعاده بودند، اما هیچکس فکر نمیکرد فاولر به آنچه که در آنفیلد دست یافت، دست پیدا کند.
آمار دروغ نمیگوید. نقشه گرمایی، جدول لمس توپها و درصد پاسهای صحیح را فراموش کنید. فاولر 183 گل در تمام رقابتها در دو مقطع به ثمر رساند که بعضی از آن گلها برای لیدز و منچستر سیتی بودند تا او به یکی از تاثیر گذار ترین مهاجمان لیگ برتر تبدیل شود. بالاتر از گلها و فیگورهای لختی که او گرفته است، بازی او تماشایی بود. پای چپ و راست برای او تفاوتی نداشت. داخل یا بیرون محوطه، باز هم اهمیتی نداشت، پر قدرت یا آرام، باز هم نه؛ بازی او برای سه فصل به اندازه بهترین مهاجمهای آن زمان، میان سالهای 1994 تا 1997 کامل بود. نود و هشت گل در آن سه سال باعث شد او از هرکس دیگری در مرسیساید بالاتر باشد. درحالیکه آلن شیرر و اندی کول در آن سالها تمامکنندههای فوقالعادهای بودند و سبک فوتبال انگلیسی را در خود داشتند، او فرد دیگری بود. چه کسی میتواند گل فوقالعاده او برابر اس کی بران در جام برندگان 1996/97 اروپا را فراموش کند؟ اگر آگوئرو یا کین امروز گلی مثل آن را به ثمر برسانند، ما برای یک فصل در مورد آن گل صحبت میکنیم. در این حال، هیچگاه در مورد آن گل فاولر صحبت نشد، آن فصل، فصل گل ترور سینکلر بود که با ضربه برگردان خود برای کویینز پارک رنجرز برابر بارنزلی در جام حذفی گل زده بود.
ده گل برتر رابی فاولر برای لیورپول
علیرغم ثباتش در لیورپول، او معمولاً برای تیم ملی انگلستان دعوت نمیشد و سرانجام در جریان جام ملتهای اروپا در سال 1996 دعوت شد. هواداران تیم ملی انگلستان به تری ونبلز التماس میکردند که او را در کنار شیرر در خط حمله به بازی بگیرد. اما نقش او برای میزبان یورو بسیار محدود بود و شاید همین موضوع دلیلی باشد که هرگاه نام او میآید، همه عملکرد درخشانش در لیگ برتر را به یاد میآورند، نه عملکرد او در لیگ برتر. خود او هم در لحظات کلیدی، به خودش کمک نکرد. او فرد شاخص گروه «اسپایس بویز» بود. نام مضحکی که دیلی میل در پاسخ به اینکه برخی بازیکنان لیورپول رنگ موهای خود را بلوند کرده بودند، به آنها داد. عدم موفقیت در زمین در پی شکست در فینال جام حذفی 1996 برابر منچستر یونایتد باعث شد این نام به آنها بچسبد. با تمام این شایعات، فاولر تلاش کرد همچنان در سطح بالا بماند. اما مصدومیتها سراغ او آمدند و اگرچه خود او نمیدانست، اما روزهای درخشان پشت سر او قرار داشتند. در باشگاه، حضور فاولر کافی بود. زمانی که او در مراسمهای باشگاه یا تمرینات حاضر میشد، همه خندان بودند و امیدی ابدی به او داشتند. اما جنجال از آنجا شروع شد که او پس از گلزنی در دربی مرسیساید، آن خوشحالی «اسنیف» خود را انجام داد، 60 هزار پوند جریمه شد، از انجام 4 بازی محروم و ژرارد هولیه در اظهار نظری عجیب گفت که این خوشحالی، یک رسم کامرونی است که او از همتیمیاش، ریگوبرت سانگ یاد گرفته است.
در میان تمام این جنجنالها و ناامیدیها اما، نقاط برجستهای هم بودند. دوران او در تیم ملی خوب نبود، در سال 2002 آخرین بازیهایش برای سهشیرها را انجام داد. بیست و شش بازی ملی و هفت گل که با استعداد ذاتی او همخوانی ندارد. اصولاً کل دوران بازی او با استعدادش همخوانی ندارد. اگر آن مصدومیتها برایش پیش نمیآمد چه؟ اگر برای تیمی بهتر از لیورپولِ آن زمان بازی میکرد؟ یا اگر در دنیای امروز فوتبال بازی میکرد.اما این مسائل حالا دیگر مهم نیستند، بگذارید به شما بگویم چرا او جزء شش مهاجم برتر لیگ برتر انگلستان است. به خاطر اینکه اولاً خیلی کم پیش میآمد که در زمین مهاجمی بهتر از او بازی کند. کم پیش میآمد که کسی گلی بهتر از او بزند و ثباتی مانند او داشته باشد. آمار و ارقام به جا مانده از او قابل توجهاند، آن هم در دورانی که لیورپول به یک تیم کاملاً متوسط تبدیل شده بود. حرکات پا به توپ او، سالها از زمان فوتبال آن دوران جلوتر بودند. او از یک فضای بسیار کم استفاده میکرد و توپ را به استیو مکمنمن میرساند و به دنبال خوشحالی اسنیف بعدی خود بود. برای مردی که تنها 1.75 متر بود، زدن ضربات سر یک کار خارقالعاده به حساب میآمد. او مثل انگلیسیهای نرمال نبود، بیشتر شبیه سوارز و آگوئرو بازی میکرد، میدانست کجا، باید چگونه ضربه سر بزند. او برای جبران توپ از دست رفته تلاش بیش از حدی انجام میداد و یک مهاجم تمام عیار بود . مهاجمها معمولا بیشتر از بقیه خاطره برای تعریف کردن دارند. او میتواند در مورد رابطهاش با پل اینس یا آن روزی که در چهار دقیقه و نیم هتریک کرد بگوید، اما اگر شما طرفدار لیورپول نیستید، احتمالاً برایتان خستهکننده خواهد بود.
بازگشت او به لیورپول در دیدار برابر بیرمنگام در سال 2006، هواداران را دیوانه کرد. او به عنوان یار تعویضی وارد زمین شد و همه او را تشویق میکردند. حالا اولیه رفته بود و بنیتس در باشگاه بود. اما عشق به فاولر به قوت خود باقی مانده بود. گل اول او در بازگشت به لیورپول هم برابر فولام زده شد. چند بازیکن را میشناسید که به باشگاه بازگردند و اینگونه از آنها استقبال شود. اکثر آنها وقتی پایشان را به ورزشگاه قبلی بگذارند، هو میشوند، اما فاولر با اینکه در لیدز و منچستر، دو شهری که لیورپولیها از آنها متنفر هستند، بازی کرده بود، استقبال گرمی دریافت کرد. هرچه زمان گذشته باشد، هرجایی که او بوده باشد، باز هم آنفیلد خانهاش است. او خدای آنفیلد بود، با سوارز، تورس و استوریج قابل مقایسه نیست، او بازیکنی است که نه برای مدتی کوتاه، بلکه برای سالهای سال در یاد هواداران لیورپول میماند.
لحظه بازگشت رابی فاولر به لیورپول