مقايسه كوروش کبیر با ديگر پادشاهان جهان باستان
شهرت و نيكنامى فوق العاده كورش بيشتر به اين جهت است كه اين شهريار بشردوست برخلاف اكثريت قريب به اتفاق سلاطين، به حقوق فردى و اجتماعى بشر معتقد بود، و براى نخستين بار در تاريخ به تمدن و عقايد و افكار و مذهب و سنن اجتماعى ملل مغلوب به ديده احترام مى نگريست.
براى آنكه خوانندگان بهتر و بيشتر به ارزش اقدامات كورش واقف گردند، شمه اى از مظالم و بيدادگريهاى كشورگشايان قبل از كورش را ذيلا نقل مى كنيم:
1.مانيشتوسو مؤسس سلسله اكد در 2800 سال ق. م. پادشاه عيلام را به اسارت برد و مملكت او را بكلى غارت نمود.
2.در سال 2280 ق. م كودرنان خوندى شهر اور پايتخت سومر را غارت كرد و سلسله پادشاهيشان را برانداخت و مجسمه ربة النوع ارخ را به عيلام برد.
3.شوتروك ناخون تا پادشاه عيلام، در سال 1190 ق. م. در زمان حكومت سلسله كاسيها شهر بابل را غارت كرد و تمام اشياء گرانبهاى آنجا را به شوش برد.
4.آشوريها پس از جنگ و خونريزى و غارت، ساختمانها و آثار را نيز از بين مى بردند. از قساوت و شقاوت آشورنازيربال مى نويسند كه حتى به اطفال اسرا، اعم از پسر يا دختر رحم ننموده و آنها را زنده زنده در آتش مى انداخت.
تكات فالازار اول (1116- 1090 ق. م.) تنها به خراب كردن و سوزاندن شهرها و معابد اكتفا نمى نمود بلكه دوست داشت سر اسرا را درحالى كه اسلحه به دست دارند، ببرد و از سرهاى بريده آنها تلهايى بسازد.
« توكولتى نينورتاى دوم » 890 تا 884 ق.م طبق كتيبه هايى كه از او به جا مانده مغلوبين را زنده زنده پوست مى كند و پوستشان را از كاه پر مى نمود و بر ديوار شهرها مى آويخت، يا آنها را زنده زنده لاى ديوار مى گذاشت.
اسارهاردون آشوريهاى ياغى را به دست خود گوش وبينى مى بريد.
آشورنازيربال شرح يكى از فتوحات خود را در سال 884 ق. م. اينطور نوشته:
به شهر حمله آوردم و به يك ضرب شست متهورانه آن را تسخير نمودم. 60 - هزار نفر از جنگيان دشمن را از دم شمشير گذراندم و پوستشان را به ديوار شهر آويختم.از کنیا به سوی تلا روان شدم ... به جنگ پرداختم و خونها ريختم و به شهر يورش بردم و آن را بگشادم و سه هزار سرباز را از دم تيغ گذراندم ... بسيارى را در آتش انداختم و اسراى زيادى زنده گرفتم و پاره اى را دست و انگشت بريدم و ديگران را گوش وبينى. بسيارى را از ديده محروم نمودم. از زندگان و از سرها پشته ساختم. سرها را به تاكهاى بيرون شهر آويختم، جوانان و دختران را در آتش انداختم.
آشوربانى پال مى گويد:
در مدت يك ماه سراسر كشور عيلام را به ويرانه مبدل ساختم. صداى مردم و صداى پاى چهارپايان كوچك و بزرگ و هرنوع زمزمه و شادى و سرود را در مزارع و دشتهاى آن خاموش كردم و آن را به صورتى درآوردم كه گورخر و آهو و ساير حيوانات وحشى با آرامش خاطر در آن زندگى كنند.