جنگ هاى ایران و روسیه
به موازات ضعیف تر شدن ایران در اثر مرگ آقا محمدخان قاجار، در اطراف ایران قدرت هاى بزرگى در حال رشد بودند از جمله این قدرت ها روسیه بود که از اواسط قرن هجدهم بى وقفه در حال قدرت گرفتن بود. روس ها براى ایران تهدید بزرگى بودند که یک بار توسط نادر و یک بار توسط آقا محمدخان به عقب رانده شدند اما در 1800 اوضاع به شدت تفاوت کرده و روس ها از ضعف دولت
مرکزى ایران استفاده کرده و قصد ورود به قفقاز را داشتند. الحاق گرجستان اولین کار روس ها بود. آن ها کار دوم را با حمله به گنجه و شوش آغاز کردند. سى سیانوف، ژنرال روس، بلافاصله ایروان و قره باغ را در 1802 تسخیر و مرز دو دولت را رود ارس تعیین کرد.
جنگ اوچمیازین
این حرکت روسیه براى ایران قابل قبول نبود بنابراین عباس میرزا، ولیعهد ایران، با سپاه خود از آذربایجان به سمت شمال ایران حرکت کرد. نبرد بین دو نیرو در محل به نام اوچمیازین در حوالى ایروان در 1803 رخ داد و طى این نبرد سیسیانوف روس با غافلگیر کردن ایرانى ها در ابتدا به پیروزى دست یافت اما با رسیدن نیروهاى کمکى ایرانى ها موفق به قطع ارتباط این فرمانده روس با تفلیس شدند در نتیجه روس ها عقب نشینى را ترجیح دادند.
سى سیانوف سال بعد عملیات را از طریق حمله به گیلان از طریق بندر انزلى ادامه داد اما غافلگیرى او توسط نیروهاى محلى اوضاع را بر وى سخت کرد و ناچارا به سمت دریا عقب نشست و عملا از 2 سال عملیات خود علیه ایران نتیج هاى نگرفت و چاره را تنها در تصرف باکو دید. وى پس از آن که شهر را از راه دریا با توپ کوبید با نیروهاى خود در ساحل پیاده شد اما در پاى قلعه با اصابت گلوله کشته شد و سپاه وى به شدت مورد حمله واقع شده و گریختند. جنگ بین جانشینان وى در 2 سال بعد نیز موجب شد بقایاى نیروهاى روس در قره باغ از ایرانى ها شکست خورده و روس ها تقریبا به عقب رانده شوند.
جنگ اصلاندوز
روس ها پس از مرگ سیسیانوف تا مدتى حملات پراکنده اى علیه ایران داشتند اما نتیج هاى نگرفتند تا آن که ژنرال گودوویچ فرماندهى کل قواى روس را برعهده گرفت اما وى نیز در نبرد ایروان شکست خورده و در 1809 مغلوب قدرت سواران ایران شد. اما روس ها دست از پا نشستند و در 1812 درحالى که کسى انتظار پاتک از سوى روس ها را نداشت، در حمله اى غافلگیرانه در کنار رود
ارس ایرانیان را مورد حمله قرار دادند و توپخانه ایران نیز به دلیل بى تدبیرى فرماندهان در شوراى جنگى على رغم کارایى مناسب خود نتوانست مانع شکست ایران شود. در نبرد مذکور نیروهاى روس اندك بودند و تنها عنصر غافلگیرى و عدم تصمیم به موقع فرماندهان ایرانى سبب از هم پاشیده شدن ارتش ایران شد. عقب نشینى سریع عباس میرزا به تبریز سبب شد روس ها خود را به لنکران برسانند و این بندر را نیز تسخیر کنند.
تصویر بالا متعلق به حرمسرای فتعلی شاه کبیر می باشد!!!
عهدنامه گلستان
همین شکست کوچک باعث شد 9 سال موفقیت پى درپى ایران فراموش شود و فتحعلى شاه تقاضاى صلح از روسیه کند.عهدنامه گلستان در 1813 به ایران تحمیل شد و ایران تعهد کرد از دربند، باکو، شیروان، گنجه و قره باغ چشم بپوشد و نسبت به گرجستان، داغستان و شوشى چشمداشتى نداشته باشد. اما اوج حماقت شاه ایران و مقامات سیاسى ایران در این نکته بود که نمى دانستند روس ها اکنون درگیر نبرد بسیار بزرگى با ناپلئون هستند و نیازى به دادن امتیاز به آن ها نیست. متأسفانه بى خبرى دربار قاجاریه از اوضاع جهانى ضربات متعددى به ایران وارد کرد که عهدنامه گلستان تنها بخشى از آن بود. در هر حال عهدنامه گلستان پایان 10 سال جنگ ایران و روس بود.
آغاز دوره دوم جنگ هاى ایران و روس
روس ها در 1824 چندان علاقه اى به جنگ با ایران نداشتند چرا که الکساندر اول فوت کرده و مصائب نبردهاى ناپلئون و ادامه نبردهاى اروپایى آن ها را نسبت به ادامه یک نبرد طولانى دیگر در سرزمی نهاى آسیاى بى علاقه مى کرد اما نامه هاى مکرر مردم بخش هاى جدا شده ى ایران به تهران، و اصفهان از آن طرف شاه ایران را وادار به واکنش مى کرد. به ویژه آن که مردم ایران از قرارداد گلستان نیز راضى نبودند. فتواى علماى طرفدار جهاد از ی کسو و اعلام آمادگى مردم طوالش و مناطق متفرقه از سوى دیگر فتحعلى شاه را وادار کرد عباس میرزا را مأمور نبرد با متجاوزان کند.
پیروزى ایران در ابتدا بسیار سریع و غافلگیر کننده بود. نیروهاى ایران از 3 جانب به سمت روس ها حمله را آغاز کردند بخشى از نیروهاى ایرانى از سمت ایروان، بخشى از سمت قره باغ و بخشى از جانب طالش نیروهاى روسى ها را مورد حمله قرار دادند که نتیج هى این نبردها خروج روسیه از طالش، لنکران، موقان و باکو بود. در داغستان نیز روس ها قتل عام شدند در قره باغ نیز جنگ اصلى به سود ایران به پایان رسید و ایرانى ها محاصره شوشى را آغاز کردند چرا که تسخیر شوشى کلید فتح تفلیس بود.
ضد حمله روس ها
روس ها در 1825 پس از آن که جنگ خود با عثمانى را به پایان رساندند، سردار بزرگ خود، پاسکوویچ، را مأمور حمله به ایران کردند. پاسکوویچ که به دلیل تجارب زیاد از جنگ هاى خود با عثمانى، مى دانست در این نوع نبردهاى محلى باید چگونه عمل کرد، به سرعت خود را به گنجه رساند و پس از شکست دادن قواى ایران در شمکور آماده مبارزه اصلى با عباس میرزا شد.
عباس میرزا با سپاهى 30 هزار نفرى خود را به گنجه رساند و بلافاصله به نیروهاى پاسکوویچ حمله کرد و چیزى نمانده بود ژنرال روسى به سرنوشت سى سیانوف گرفتار شود که تبعیت نکردن سایر فرماندهان ایران به ویژه آصف الدوله قاجار سبب شد عباس میرزا با وجود پیروزى اولیه در اول نبرد مجبور به عقب نشینى به اصلاندوز شود. سایر شاهزادگان نیز به دستورات عباس میرزا گوش ندادند و راه سپاه خود را از سپاه اصلى ایران جدا کردند. در نتیجه نبرد گنجه آغاز نشده پایان یافت و فرصت طلایى ایران براى نابودى سپاه پاسکوویچ از بین رفت. ( 1826 ) پاسکوویچ اکنون قدرتى دو چندان یافته و در 1827 با هدف تصرف تبریز حمله به ایران را آغاز کرد. اما مقاومت ایرانى ها در قره باغ و ایروان سبب شد، حمله اصلى پاسکوویچ عقب بیفتد از سوى دیگر در همین زمان عباس میرزا نیروى6 هزار نفره روس ها به فرماندهى ژنرال کراسوفسکى را در اوچمیازین شکست داد اما زمانى که عمده نیروهاى پاسکوویچ فرا رسیدند نوبت روس ها بود که با تصرف ایروان مقدمات را براى تصرف تبریز فراهم کنند.
روس ها با شکسته شدن خط دفاعى ایران در شمال غربى ایران به سمت خوى، مرند و تبریز سرازیر شدند و تبریز در کمال ناباورى به سادگى تسلیم روس ها شد، چرا که بزرگان شهر تصمیم به دفاع نگرفته بودند. البته این شکست احمقانه دلیل بزرگ دیگرى نیز داشت و آن امتناع فتحعلى شاه از خرج پول براى جمع آورى یک ارتش حرفه اى براى کمک به عباس میرزا بود. نتیجه نبردهاى دوره دوم براى ایران بسیار مصیبت بار بود. ایران با پذیرش پیمان مذلت بار ترکمان چاى در 1828 قبول کرد ایروان و نخجوان را به روس ها واگذار کرده و 30 میلیون روبل به روسیه غرامت بدهد، علاوه بر آن که حقوق تجارى متعددى براى روس ها قائل شد.
نتیجه نبردهاى روس و ایران
جنگ هاى روسیه و ایران در بین سال هاى 1803 تا 1828 مشتى جنگ احمقانه و پراکنده بود که اصلا اهمیت جنگ هاى بزرگ ایران و عثمانى و یا جنگ هاى نادر را نداشت و قابل مقایسه با جنگ هاى هم زمان خود در اروپا نبود اما با این وصف علامت بسیار بدى را به کشورهاى متجاوز ارسال کرد. ایران دیگر یک نیروى تأثیرگذار در معادلات منطقه نیست. این کشور پهناور دیگر حتا قادر به ادامه یک جنگ کوچک در سطح نبردهاى قره باغ نیست. کشورى که زمانى نه چندان دور از زمان آقا محمدخان و نادر قادر به کوبیدن دشمنان خود در حد بسیار عالى بود، اکنون نتوانسته بود حتا 20 هزار سپاهى از جان گذشته را براى یک نبرد به صورت پاى ثابت کارزار نگاه دارد و این غم انگیز بود.این شکست ها ایران را به عنوان قدرتى درجه دو تنزل داد و روس و انگلیس از این پس ایران را تحت نفوذ خود گرفتند و عملا ایران تا 150 سال تحت تسلط قدرت هاى جهانى قرار گرفت.
البته این تمام ماجرا نبود. روس ها که تاکنون در راه توسعه خود بسوى جنوب با مشکل ایران مواجه بودند از این پس نگرانى نداشته و حرکت سریع و قدرتمند خودرا براى تصرف آسیاى میانه آغاز کردند.دهها شاهزاده نشین و خوانین قدرتمندى که به ایران متکى بودند، به سرعت تسلیم قدرتمند روس شدند و عملا روسیه با پیروزى دریک جبهه کوچک روحیه ى مبارزه را ازشاهان احمق قاجار گرفت.