منچستریونایتد در حال لذت بردن از پیروزی های بی نظیر اوله گونار سولشر است. سخت کوشی او در مربی گری، تیم کسل کننده مورینیو را به تیمی الهام بخش تبدیل کرده که توانسته شور و هیجان را دوباره به هواداران بازگرداند. عوامل متعددی در این تغییر درخشان موثر بوده که باعث شده سبک دفاعی مورینیو با سبکی که بیشتر با دی.ان.ای باشگاه همخوانی دارد جایگزین شود. با این حال، سرمربی نروژی تمامی این موفقیت ها را به تنهایی به دست نیاورده. بازیکنان نقش بزرگی در اعتبار تیم داشته اند اما شاید تأثیر بزرگتر از آن مردی است که طراح تاکتیک های بسیاری است که باعث پیشرفت یونایتد شده اند.
یکی از اولین نقدهایی که به استخدام سولشر به عنوان سرمربی موقت منچستریونایتد می شد، عدم تجربه کافی او برای اکتساب این شغل بود. تنها، سقوط با کاردیف و تاکتیک های ضدحمله هایش در مولده که به نظر می رسید برای موفقیت در انگلستان کافی نبود. ورود مایک فیلان، دستیار سابق سرالکس و بازیکن سابق باشگاه مسلماً تاکتیکی بود که باعث شکوفایی دوباره این تیم شده و اگر سولشر به طور دائمی سکان هدایت را برعهده بگیرد حضور فیلان هم به همان اندازه مهم خواهد بود.
تجربه ارزشمند مایک هدیه ای است که طی سال هایی که زیر نظر فرگوسن سپری کرده به او عطا شده. عمدتاً این فیلان بود که به طور روزانه تیم را تمرین می داد و از این رو در موفقیت اکثر بازیکنان مشهور سال های پایانی سرالکس فرگوسن نقشی حیاتی داشت.
این همان موهبتی است که اوله از آن بهره می برد. گزارش ها نشان می دهند که فیلان به طور اختصاصی وظیفه سازماندهی و اجرای تمرینات هجومی یونایتد را برعهده دارد. هم چنین ادعا شده که این تمرینات برای زمانی بیش از چهل و پنج دقیقه طراحی می شوند. در پی تأثیرات جادویی فیلان، منچستر یونایتد به طرز شگفت آوری در 17 مسابقه موفق به ثمر رساندن 36 گل شده یعنی به غیر از بازی رفت پاریس سنت ژرمن و بازی در برابر لیورپول در بقیه مسابقات آن ها گلزنی کرده اند. وجه تمایز دستیار اوله در اینجاست که شیاطین دیگر پس از گلزنی میلی به عقب نشینی ندارند. اکنون آن ها تشنه گل زدن هستند.
علاوه بر این، فیلان تضاد بزرگی با مورینیو دارد و آن این است که خوزه تمایل داشت با بمباران بازیکنانش بوسیله اطلاعاتی درباره نقاط ضعف و قوت حریف، آن ها را برای اجرای تاکتیک های دفاعی اش آماده کند. در حالی که مایک سادگی را انتخاب می کند و تنها از یارانش می خواهد عملکرد خود را بهبود بخشیده و تاکتیک هایشان را تکمیل کنند. یادآور این که سرالکس چگونه تیمش را برای مسابقات آماده می ساخت.
دیگر بازگشتی که دستیار سابق فرگوسن تضمین کرده، میل به گلزنی در دقایق پایانی بازی است. گل هایی که در فرگی تایم به ثمر می رسید و این که رویکرد یونایتد در واپسین لحظات مسابقه هجومی تر می شد اصلاً اتفاقی نبود. یادگیری یافتن باکس ها و چگونگی غلبه بر حریف اقداماتی است که شیاطین به طور خستگی ناپذیری آموزش دیده اند. تأثیر واضح این شگرد در برابر برنلی و پاریس سنت ژرمن دیده شد. حتی مقابل لیورپول هم اگر اسمالینگ موفق به گلزنی می شد لک لک ها تقریباً شکست خورده بودند. با این اوصاف این مسئله نشان می دهد که شیاطین چه مهماتی در توپخانه خود دارند.
مورد بعدی، ارتباط قوی است که فیلان با بازیکنان دارد. با یک نگاه ساده به فعالیت های کنار زمین، می توان فهمید که دستیار سولشر، دومین فرد در رابطه با راهنمایی کردن بازیکنان است. با سختکوشی زیر نظر فرگوسن، فیلان دانش دست اولی را در رابطه با آرامش و نحوه بازگرداندن روحیه به تیم فراگرفته است. ارزش مایک فیلان را می توان در صحبت های سرالکس فهمید وقتی که بزرگترین اشتباه دیوید مویس را بازنگرداندن فیلان به کادر فنی اش دانست. حتی خود مویس هم بعداً اظهار پشیمانی کرده و این موضوع را عاملی موثر در اخراجش نام برد.
فیلان قبل از نبرد برابر لیورپول در توئیتی عکسی از خود به همراه چندین یادداشت با برچسب اتاق فکر به اشتراک گذاشت. بسیار بعید است که این فقط یک صحنه سازی توئیتری هوشمندانه باشد. فیلان از تاکتیک های زیادی استفاده می کند. سولشایر یک شبه نیاموخت که چگونه بازی را متعادل کند و با پویایی لیگ برتر هماهنگ شود. قطعاً دست هدایت فیلان تأثیر بسزایی در این مهم داشته است. به عبارت دیگر، تعویض طلایی فرگی، شور، فلسفه و ذهنیت پیروزی را به این باشگاه بازگردانده اما با تجربه مایک است که آن ها قادرند تفکرات خود را در زمین پیاده کنند.
منبع : سایت blamefootball