در این مقاله میکوشیم به بررسی پایان رویای نازیسم و سقوط امپراطوری رایش بپردازیم .
میتوان گفت نازیسم خطرناکترین ایدئولوژی بود که در قرن 20 به رهبری موسولینی و هیتلر پیش میرفت . این ایدئولوژی از همان ابتدا بنیان خود را نابودی نسل یهود بوسیله هیتلر و نیروهای اس اس آلمان بنیان نهاد .
اما چه عاملی باعث شد که آدولف هیتلر و کشورش آلمان از قدرت برتر در جهان تبدیل به کشوری شکست خورده بشود و هیتلر که روزی آوازه و شهرتش در همه جا بود برای اینکه جسدش روزی مضحکه متفقین نشود دستور داد تا پس از خودکش اش جسدش را بسوزانند.هیتلر با شور و هیجان و شجاعتش و هم چنین به کمک وزرای توانمندش از جمله یالمار شاخت وزیر اقتصاد آلمان نازی توانست المان را از یک کشور منزوی و شکست خورده پس از قرارداد ورسای به قدرت برتر تبدیل کند. در نتیجه سیاستهای او و همچنین توجه جدی هیتلر به تولیدات و صنایع نظامی و استخدام خیل عظیمی از جوانان در ارتش، در همان دو – سه سال ابتدایی، کاهش چشمگیری در نرخ بیکاری حاصل شد و با وضع کنترلهای قیمتی، تورم نیز تا حدود بسیار زیادی مهار شد. شاخت از لغو نظام پایه طلا استفاده کرد تا نرخهای بهره را پایین نگاه داشته و از مزیت کسری بودجههای عظیم استفاده کند که موجب گردش مالی بهتر و در نتیجه مهار رکود بزرگ اقتصادی در آلمان شد.
با اینحال در ابتدا این نازیها بودند که با حملات برق آسا و روحیه جنگندگی بالا و داشتن نیروهوایی قدرتمند توانستند بتدریج لهستان،نروژ،فرانسه ، مناطقی از شمال افریقا و بالکان را تصرف کنند.
اما بتدریج همه چیز به ضرر نازیها تمام شد. هیتلر بیشتر علاقهمند بود تا با انگلستان به صلح برسد اما او در اشتباه بود. برای مثال در نبرد دانکرک هیتلر به امید صلح از کشتن سیصدهزار نفر سرباز انگلیسی_فرانسوی صرفنظر کرد که فرماندهان نظامی این اتفاق را بزرگترین اشتباه هیتلر میدانند،با اینحال بعدها انگلیسی ها از این حقارت حماسه ساختند.
مساله بعدی را میتوان در لشکرکشی هیتلر به شوروی دانست.عملیات بارباروسا که از ان بعنوان بزرگترین اشغال تاریخ یاد میشود را نوعی حماقت جاه طلبانه هیتلر باید دانست.در ابتدا عملیات بخوبی پیش میرفت و نازیها از ۳ جبهه یعنی شمال،مرکز،جنوب به شوروی حمله کرد و توانستند نواحی چون لتونی ،لیتوانی،بلاروس و اوکراین را تسخیر کنند. اما عاملی که باعث میشد کار را برای هیتلر مشکل بسازد این بود که سربازان روسی برخلاف سربازان غربی تا پای جان بجنگند. ,وقتی هیتلر فرمان حمله به شوروی را صادر کرد مطمئن بود که فکر همه چیز را کرده و هیچ مانعی سر راه نیست .چند ماه بعد دستور داد با تمام قوا به استالینگراد حمله کند . ژنرالها با کلی دلیل و منطق با این نقشه مخالفت کردند اما گوش هیتلر به دلیل و منطق بدهکار نبود . نیرو عظیمی تحت امر ژنرال فون پاولوس به استالینگراد حرکت کرد .سقوط استالینگراد واقعا ضربه بدی به شوروی وارد میکرد پس استالین دستور داد هرچقدر میتوانند سرباز به آنجا بفرستند مجازات عقب نشینی فقط تیرباران بود .هرچقدر هیتلر هواپیما و تانک و توپ داشت ، استالین هم آدم اضافی داشت برای ساختن دیواری از گوشت . به مدت پنج و شش ماه صدها هزار سرباز کوچه به کوچه و خانه به خانه همدیگر را میکشتند .جای سالمی در شهر نماند . نه هیتلر نه استالین برایشان مهم نبود سربازان چه حالی دارند ! فقط دستور جنگ میدادند . قوای آلمانی محاصره شدند اما اجازه عقب نشینی نداشتند . فون پاولوس فرمانده آلمانی شکست نخورد اما وقتی دید کمکی از آلمان نمیرسد و مقاومت فایده ای ندارد تسلیم شد . بعد از این نبرد مسیر جنگ عوض و شکستهای هیتلر شروع شد .
از طرفی دیگر ژاپن تمایلی نداشت که به شوروی حمله کند تا بار سنگینی جنگ را از المان بکاهد. البته ژاپنیها برای عدم حضور در جنگ با شوروی دلایل خود را داشتند مثلا :ژاپنیها فکر میکردند اقتصاد انها پاسخگو این جنگ نیست و یا اینکه ژاپنیها فکر نمیخواستند مثل یک ارتش متحد تحت پرچم نازیها بجنگند.
از طرفی استالین استراتژی عملیات زمین سوخته را در پیش گرفت که باعث میشد سربازان نازی هر تصرف جدیدی را که انجام میدادند با یک منطقه بی حاصل و بدون منابع کافی مواجه شوند.
سرمای سخت نیز همانطور که نیرو های ناپلئون را از بین برد،نیروهای نازی را با مشکلات فراوانی روبرو کرد.حمله ناگهانی ژاپن به بندر پرل هاربر باعث شد تا المان علاوه بر شوروی با نیروهای تازه نفس امریکایی مبارزه کنند. در 15 آوریل بیانیه از پیشوا برای نیروهای آلمانی خوانده شد : "برلین در دست آلمان میماند ، وین آلمانی باقی خواهد ماند و اروپا هرگز به روس ها نخواهد رسید ، یک جامعه واحد تشکیل دهید نه فقط برای دفاع از میهن بلکه برای خانواده هایتان ، همسرانتان ، فرزندانتان و به عبارت دیگر آینده تان "
شعار (برلین آلمانی باقی خواهد ماند ) بر دیواره های شهر رخ نمایی کرد بسیاری هنوز به هر نحوی باور داشتند که شهر میتواند حفظ شود
درنهایت با کاهش قدرت نیروهای نازیسم و اس اس و با تمام فداکاریها و بکارگیری نوجوانان در روزهای اخر جنگ و شکست در اخرین نبرد یعنی نبرد برلین که از آن بعنوان خونبارترین نبرد تاریخ یاد میشود،رویای نازیسم و هیتلر به پایان میرسد. با اینحال فتح برلین گرچه لحظه ای باشکوهی در تاریخ شوروی محسوب میشود اما انها در این راه دست به تجاوزهای گسترده از جمله تجاوز به زنان المانی اقدام کردند که ظاهرا علت اینکار تلافی اقدامات المانیها در سرزمینهای شوروی بود. تجاوز و سواستفاده جنسی تقریبا در تمام جنگهای شناخته شده در طول تاریخ اتفاق افتاده است. اما یکی از گستردهترین و وحشتناکترین تجاوزات تاریخ، در آخرین روزهای جنگ جهانی دوم و پس از اِشغال برلین توسط سربازان ارتش شوروی صورت گرفت. سرباز، اکنون تو دیگر در خاک آلمان هستی! ساعتِ انتقام فرا رسیده! به یاد بیاور روزی که آلمانها در خاک روسیه هموطنانت را به رگبار بستند! با مجازات زنان و دخترانشان پاسخ جنایاتشان را بدهید و از کمونیسم و استالین دفاع کنید! اینها بخشی از گفتههای فرماندهان ارشد ارتش سرخ شوروی به بیش از 80 هزار سرباز روسی بود که در نبرد ویستولا پیروز شده و اکنون آماده ورود به برلین بودند. ولادیمیر گلفاند، ستوان جوانی که در ارتش شوروی خدمت میکرد علیرغم ممنوعیت نگارش خاطرات در طول جنگ، مشاهدات خود را در دفترچهای به ثبت میرساند. او به صراحت شرح میدهد که چگونه 24نفر از رفقایش به یک دختر جوان آلمانی تجاوز گروهی کردهاند! ولادیمیر که تماشاگر این صحنه بود مینویسد که دخترک با التماس از او تقاضای کمک میکرد! تقاضایی که هیچگاه پاسخ داده نشد! کورنلیوس رایان مینویسد: به زنان گفته شد در کلیساها پناه بگیرند. اما مگر روسها به کلیسا اعتقاد داشتند! تمامی آن زنان در کلیسا، با صلیبی در دست در حالیکه فرزندانشان را از ترسِ زیاد در آغوش میفشردند، مورد تجاوز روسها قرار گرفتند! حتی دختران 9 ساله! حتی زنان 80 ساله! این فقط یک تجاوز نبود! این نقشهای بود برای له کردن غرور ملتی که روزی داعیه برتری بر جهان داشتند.
به هرحال برخی تاریخ دانان بر این باورند که اگر هیتلر در بعضی از تصمیماتش بازنگری میکرد میتوانست برنده جنگ جهانی دوم باشد و به المان امکان سلطه برجهان را بدهد.اگر تصمیمات شتاب زده در حمله به شوروی تجدید نظر میکرد و بجای ان مناطق افریقایی را تصرف کرده بود و در عملیات شیر دریایی موفق به فتح بریتانیا شده بود نازیهای المان به قدرت بلامنازع دنیا بدل میشدند و درنتیجه خاورمیانه ،بخشهایی از اسیا و کل قاره افریقا را تحت کنترل میگرفتند.تاریخ میتوانست تغییر کند اگر هیتلر برنیمی از جهان مسلط می بود. هیچ قدرتی نمیتوانست با شبکه ارتباطی وسیع و ناوگان جت های نازی مقابله کند. پیش بینی میشد اگر جنگ جهانی دوم 5 سال دیرتر آغاز می شد حتی همه ارتشهای جهان با هم نمیتوانستند بر ارتش آلمان غلبه کنند . در سالهای پایانی جنگ سلاح های بسیار مدرنی توسط آلمان نازی طراحی گردید که اگر فرصت کافی برای تولید آن ها میبود میتوانست سرنوشت جنگ را تغییر دهد .اما انچه واقعا در تاریخ اتفاق افتاد این بود که هیتلر کشورهای دیگر را باهم متحد کرد تا به رهبری المان نازی پایان دهند.
نویسنده مقاله : امین صانعی