🎼 Matt Monro
🎧 (1960) The music played
#Valentine
.
.
.
The Music Played
.
موسیقی پخش شد!
.
.
.
An angry silence lay where love had been
.
در جایی که زمانی در آن عشق وجود داشت، سکوتی سَهمناک و خشمگِنانه برقرار شده بود
.
And in your eyes a look I'd never seen
.
و نگاهی در چشمانت بود که هیچ گاه ندیده بودم
.
If I had found the words you might have stayed
.
شاید اگر واژگانی مناسب می یافتم تو می ماندی
.
But as I turned to speak, the music played
.
لیک آن هنگام که لب به سخن گشودم، موسیقی بود که پخش شد!
.
As lovers danced their way around the floor
.
گویی که عُشّاق در هر سو رقصان باشند
.
I sat and watched you walk towards the door
.
من نشستم و هنگامی که داشتی به سوی در می رفتی تماشایت کردم
.
I heard a friend of yours suggest you stayed
.
صدای یکی از دوستانت را شنیدم که به تو پیشنهاد ماندن داد
.
And as you took his hand, the music played
.
و آن سان که تو دست دوستت را گرفتی، موسیقی بود پخش شد!
.
Across the darkened room the fatal signs I saw
.
در سَرسَرایِ این اتاقِ تنگ و تاریک، نشان هایی جانگ-داز و آثاری جانسوز دیدم
.
You'd been something more than friends before
.
که میانِ شما دو نفر (تو و دوستت) از قبل چیزی فراتر از یکی دوستی ساده وجود داشت
.
While I was hurting you by clinging to my pride,
.
حال آن که من داشتم با حفظ عزت و غرور خود تو را می آزردم
.
He had been waiting and I drove him to your side
.
او منتظر (تو) بود و (سرانجام) من او را به نزد تو آوردم
.
I couldn't say the things I should have said
.
(عاقبت) نتوانستم آن چه می بایست می گفتم را به تو بگویم
.
Refused to let my heart control my head
.
و نگذاشتم که قلب و احساساتم زمامِ ذهن و شعور مرا را در دست گیرد
.
But I was made to see the price I paid
.
لیکن بِالإجبار بهایی که پرداختم و تاوانی که دادم را (از نزدیک) نگریستم
.
And as he held you close, the music played
.
و آن هنگام که او به تو نزدیک شد و دستانت را گرفت، موسیقی بود که پخش شد!
.
And as I lost your love, the music played.
.
و چونان که عشقت را باختم و از کف دادم، موسیقی بود که پخش شد!
.
.
.
Songwriters: Udo Juergens / Mike Hawker / Joachim Fuchsberger
.
.
.
ترجمۀ اختصاصی