زندگی دور از تو باشد همنشینی با اجل
مردن اندر کوی جانبخش تو احلی من عسل
کی سر آید عمر من تا جان به پایت افکنم
یا بیا ای جان شیرین یا بگو آید اجل
مهر تو ای ماه من کی گردد از دل ریشه کن
با گلم آمیخته عشق تو ای گل در ازل
کلبه ی قلب مرا کردی چو دولت منزلت
فکر هر کس در دل آید جز تو ماند بی محل
مهرت ای خیر الوری شرط قبول طاعت است
شد نماز از عشق روح افزای تو خیر العمل
قامتت بینند اگر مردم قیامت می شود
ای که هستی بی قرین و بی نظیر و بی بدل
دیده بینا از تو شد اما نمی بیند تو را
جان عالم هستی ای نور خدایی را مثل
در مدار حسن غیر از تو نمانده کو کبی
کشت ما را روزگار تلخ هجران العجل
حسان