مطلب ارسالی کاربران
کارلوس کیروش؛ پرتغالی لجبازی که خدمات بسیاری به فوتبال ایران ارائه کرد
قطعا بسیاری از دوستداران فوتبال دستاوردهای یک تیم را صرفا در تعداد جامها و قهرمانیها می بینند. هرچند این افتخار خود یک دستاورد بزرگ برای یک باشگاه و تیم ملی به شمار میرود ولی این نگرش صرف خود یک طرز تفکر محدود و سطحی به شمار میرود. نمونه های از مربیانی در سرتاسر جهان دهه های گذشته تا امروز وجود دارد که دستاوردهایی فراتر از قهرمانی در باشگاه یا تیم ملی خود بدست آوردند و از آن مهمتر، پس از جدایی از آن مجموعه، تاثیرشان در عملکرد باشگاه در سالها و نسل بعد خود پابرجا بوده است. این خدمات خود میتواند عواملی مانند: تغییر نسل یک تیم، خلق یک باور محکم و جدید در یک تیم، ایجاد و تثبیت روحیه جنگجویی و مبارزه طلبی و پیروزی، اتحاد و همگرایی اعضای یک مجموعه در قالب "یک تیم"، نهادینه کردن یک فلسفه، سبک و تاکتیک موفق و جدید در تیم و مسائلی از این دست باشد. شاید بهترین نمونه آن در فوتبال 6 دهه گذشته، بیل شنکلی- پدر لیورپول نوین- و اسطوره مربیگری دنیای فوتبال، رینوس میشل-تاکتیسین افسانهای فوتبال هلند و سرالکس فرگوسن باشند. البته که شنکلی نتوانست با لیورپول در 15 سال مربیگری در این تیم قهرمانی جام باشگاههای اروپا را کسب کند ولی راه و روش او در ایجاد باور استوار در میان بازیکنان و کادرفنی و سبک نوینی از فوتبال توانست لیورپول را در 15سال هدایت خود به یکی از بهترین تیمهای اروپا تبدیل کند. در یک دهه پس از بازنشستگی او باشگاه لیورپول با ادامه فلسفه کاری شنکلی موفق به فتح 4 جام باشگاههای اروپا شد. از نمونه های این الهام بخشیها در فوتبال ایران میتوان از فرانک اوفارل سرمربی تیم ملی ایران (76-1974) نام برد. کسی که ایران را در بازیهای آسیایی 1974 تهران به مدال طلا رساند و دو سال بعد برای دومین دوره متوالی دومین قهرمانی ایران را در جام ملتهای آسیا رقم زد. جالب اینکه این مربی در دوران مربیگری خود مانند سالهای پایان حضور کیروش در ایران همواره مورد بی مهری قرار میگرفت و دیگر نقطه اشتراک آنها به حضور در کادرفنی در منچستریونایتد پیش از حضور روی نیمکت تیم ملی ایران مربوط میشود. علاوه بر این قهرمانیها نقش او در تربیت مربیان ایرانی مانند حشمت مهاجرانی و محمود یاوری فوق العاده بود. موردی که در چندسال اخیر، کارلوس کیروش و از او مهمتر فدراسیون فوتبال نسبت به آن کم توجه بودند. در اینجا قصد من از آوردن نام این بزرگان، مقایسه آنها با کارلوس کیروش (موضوع اصلی این بحث) از نظر فنی نیست بلکه مقدمه ای برای اشاره به خدمات سرمربی آینده تیم ملی کلمبیا در 8سال حضور در راس کادرفنی تیم ملی فوتبال ایران است.
کیروش بدون تردید فراتر از یک سرمربی برای تیم ملی ایران بود. او بود که پیشنهاد ساخت مرکز جامع آماده سازی تیم های ملی فوتبال ایران با امکانات پزشکی، آماده سازی و آنالیزی را داد. ساختمان پک که بدون تردید بزرگترین دستاورد سخت افزاری فوتبال ایران پس از انقلاب است. او پیشنهاد ترمیم و بهبود زمین های کمپ تیم های ملی را ارائه کرد. او ایده جوانگرایی در لیگ برتر را به سازمان لیگ وقت برای ارتقای سطح کیفی و دوندگی در لیگ برتر داد. اولین سرمربی پس از 22 سال و دوره سکانداری مرحوم پرویز دهداری بود که ریشه بازیکن سالاری را در تیم ملی برچید و اتحاد و یکپارچگی و "تیم بودن" را میان تمام بازیکنان و کادرفنی حاکم کرد. نهادینه کردن این باور عمیق و تاثیرگذار که "بازیکنان صاحب پیراهن تیم ملی نیستند و فقط برای مدتی آن را به تن میکنند" باعث شد تا بازیکنان به جای لگدزدن به کلمن هنگام تعویض به بازیکنان ذخیره روحیه بدهند و یاران میخکوب شده روی نیمکت پس از به ثمر رسیدن گل چنان از ته دل به وجد آیند که گویی خود این گل را به ثمر رساندند. همچنین این باور که "بازیکنان در هر مسابقه پرچم کشور را یک رده ارتقا دهند" باعث ایجاد حس مسئولیت، همدلی بیشتر میان اعضای تیم، تعهد و در نتیجه ایجاد شخصیت مثبت و پرستیژ برای تیم ملی ایران در جایگاه جهانی شد. همدلی و اتحادی که برخی سرمربیان داخلی با الهام از تیم ملی در تیمهای باشگاهی خود به وجود آوردهاند.
دستاورد تاکتیکی کیروش بدون تردید ایجاد نظم تاکتیکی و ساماندهی ساختار دفاعی تیم ملی است. تیمی که تا قبل از این در مسابقات مختلف به راحتی دروازه خود را بازشده میدید در مصاف بهترین تیمهای ملی حهان به سختی دروازه خود را باز شده دید. در مسابقات انتخابی جام جهانی در 9 بازی پیاپی و در جام ملتهای اخیر در 5 بازی دروازه خود را بسته نگه داشت. سبک بازی تیم کارلوس در زمان حمله در اکثر موارد همانند بسیاری از مربیان پرتغالی مبتنی بر استفاده از توپهای بلند و ارسال از جناحین در زمان حمله بود.
هرچند شکست سنگین از ژاپن با ارائه نمایش ضعیف یک ناامیدی بزرگ برای مردم و فوتبال ایران بود ولی دو دوره متوالی صعود به جام جهانی، بهترین نتیجه تاریخ تیم ملی ایران در سخت ترین گروه خود در جامهای جهانی و حضور در نیمه نهایی آسیا در میان کشورهایی که سرمایه گذاری سخت افزاری و نرم افزاری فراوان در حوزه فوتبال انجام داده اند کارنامه قابل قبولی برای کیروش در فوتبال ایران محسوب میشود. هم اکنون چالش اصلی فدراسیون فوتبال انتخاب سرمربی آینده تیم ملی است. بهترین انتخاب قطعا سرمربی است که علاوه بر دستاوردهای 8سال اخیر را که در بالا اشاره شد و حفظ انسجام ساختار دفاعی، در بخش هجومی سرمربی منعطف تری نسبت به کارلوس کیروش باشد و ارتباط مناسبتری با سرمربیان داخلی داشته باشد. البته باید پذیرفت برای موفقیت مستمر در مسابقات ملی فدراسیون باید اصلاحات عمیق ساختاری را در دستور کار قرار دهد که با شرایط حاکم بر جامعه، ورزش و فوتبال کشور به نظر میرسد حالاحالاها در حد آرزوی آرمانی باشد و شاهد صحبتهای تکراری مربیان فوتبال پس از ناکامی احتمالی در تورنومنتهای آتی باشیم.