راستش را بخواهید ته دلم بانویسنده هایی که از اسم مستعار استفاده می کننده صاف نیست. خب اگرریگی به کفششان نیست، چراباید کتابهای داستانشان را با اسم مستعار چاپ کنند؟ اوضاع وقتی بدترمیشود که بفهمیم نویسنده ای فقط برای کتابهایی که برای کودکان می نویسده از اسم مستعار استفاده می کند و کتابهای دیگرش رابانام اصلی خودش مینویسد. درست مانند «جنیفرروو» که داستان های خیالی کودک ونوجوانش را با نام «امیلی رودا» و «ماری آن دیکنسون» چاپ کرده است. نویسنده ای که حالا با ۸۶ سال سن، مادربزرگی است که برای بیشتربچه های جهان داستان می نویسد. داستان هایی که همه در دنیاهای خیالی با موجودات عجیب وغریب می گذرد دنیایی که البته احتمالا بعد از آمدن داستانهای فانتزی جدید دیگرنه عجیب به نظر می رسد و نه غریبه!
با قلم از سیدنی!
شاید اگر در شهری به دنیا بیایید که کنار اقیانوس آرام باشد. یکی از مهم ترین بندرگاه های جهان را داشته باشد و در دنیا به شهری که خواب ندارد شناخته شود، دست کم باید از یکی از انگشتهایتان هنر بریزد و خب در این سالها بیشترین هنری که از انگشتان استرالیایی ها سرازیر شده، در عالم نویسندگی بوده است. درست مانند جنیفر روو که در سیدنی به دنیا آمد و در منطقه ای معروف به کوههای آبی زندگی کرد و بزرگ شد. جنیفر در بیشتر بعدازظهرهایی که از مدرسه برمی گشت کتاب داستانش را برمی داشت و به طرف پارکی در دل کوههای آبی می رفت. همانجا در زیر سایه ی درختی لم میداد و ساعت ها داستان می خواند. خودش می گوید یکی از بازی های دوران کودکی با برادرش ساختن و نوشتن ادامه ای برای داستانهایی بوده که خوانده بود. جنیفر بزرگتر که میشود به این نتیجه می رسد که داستانهایش زیادی معمولی هستند و به همین دلیل هم دیگر داستانی نمینویسد. دنیای داستان گویی برای جنیفر تمام میشود و او مثل هرزن دیگری درگیر زندگی روزمره اش میشود و یادش می رود که دوست داشته داستان نویس شود تا اینکه کیت و بعد از مدت کوتاهی هال، لم و الكس بدنیا می آیند. جنیفر برای سرگرم کردن بچه ها و خواباندن آنها در شب شروع به داستان سرایی می کند. بچه های جنیفر داستان هایش را دوست داشتند و هر چه بیشتر می گذرد، جنبفر یادش می آید که ایده ی داستان نویس شدن یکی از آرزوهای دوران جوانی اش بوده است.
بعد از آن دست به قلم میشود و در سی ودو سالگی اولین داستانش را به نام «چیزی استثنایی» را مینویسد. جنیفر نام مستعار «امیلی رودا» را برای خودش انتخاب می کند و به ناشر می گوید «شک دارم کسی کتابی به نام روو را بخرد و به خانه ببرد.» او می گوید: «نوشتن «چیزهای استثنایی» که تمام شد، خجالت می کشیدم آن را با نام اصلی ام به ناشر بدهم. برای همین نام مادر بزرگم امیلی رودا را روی نسخه ی ناشر تایپ کردم و کتاب را به ناشر دادم.» بعد از این که «چیزهای استثنایی» جایزه ی کتاب سال کودک استرالیا را از آن خودش می کند، جنیفر تصمیم می گیرد نام مادر بزرگ اش را برای کتاب های کودک و نوجوانش نگه دارد. در سال ۱۹۸۴(۱۳۶۳) امیلی رودا به نویسنده ی شناخته شده ای تبدیل می شود که در کارنامه ی کاری اش یک فیلم نامه به نام «تماسی برای قتل» هم دارد. در سال ۲۰۰۰(۱۳۷۹) امیلی رودا «جنگل های سکوت» اولین کتاب از مجموعه در جست وجوی دلتورا» را چاپ کرد. ظاهرا نام مستعار کار خودش را کرده بود و جنیفر روو را تبدیل به نویسنده ی مرموزی کرده بود که فقط در کتابهایی که برای کودکان و نوجوان ها می نوشت، از امیلی رودا استفاده می کرد.
آدم های از دنیای واقعی
داستانهای امیلی در دنیای خیالی خیروشر می گذرد. او برای مجموعهی پرطرفدار «در جست وجوی دلتورا» سرزمینی به نام دلتورا خلق می کند و قصه اش را در بستر این دنیای تازه تعریف می کند. شخصیت های داستان های او نوجوان هایی هستند که به کمک آدم بزرگها می آیند. هم سن و سال بودن شخصیت ها با مخاطبهای داستانهای امیلی باعث میشود تا دنیای خیالی اش برای خواننده های داستان باورپذیرتر شود. درست مانند لیف، باردا، جاسمین، شارن و دیگر شخصیت های در جست وجوی دلتورا» که سرزمین عجیب وغریب دلتورا را باورپذیر کرده است. شخصیت های داستان های امیلی زندگی روزمره ی دور از انتظاری ندارند. میشود ریشه ی شخصیت ها و راه و رسم زندگی شان را در داستانهای اساطیری شرق و غرب پیدا کرد. اما آن چیزی که داستانهای امیلی رودا را خواندنی و پرطرفدار می کند، فضاسازی هایی است که برای قصه هایش انجام میدهد. مانند لیف در مجموعه ی «در جست وجوی دلتورا» که آهنگر است و مانند هر پسر بچه ی دیگری بیشتر وقت اش را صرف دویدن در کوچه پس کوچه های شهر می کند. لیف در روز تولد شانزده سالگی اش برای پیدا کردن گوهرهای کمربند دلتورا شهر را ترک می کند. در آخر داستان
جنگل های سکوت» دیگر خبری از آن لیف بازیگوش نیست و او تبدیل به پسری شجاع، جسور و عاقلی شده که قرار است نجات دهنده ی مردم یک سرزمین باشد. امیلی درباره ی شخصیت هایش می گوید: «همه شخصیت های کتاب هایم ما به ازایی در دنیای واقعی دارند. ریشه ی همه ی آنها از آدم هایی است که من آنها را می بینم یا میشناسم. من به رفتارها و عادتهای آدمهای دور و برم توجه می کنم، به مردم عادی که در خیابان یا فروشگاه می بینم نگاه می کنم، لحن حرف زدن و صداهایشان را می شنوم و هنگام داستان نوشتن به همه ی آن آدمها فکر می کنم و رفتارهایشان را در ذهنم مرور می کنم.»
امیلی مثل هر نویسندهی دیگری در جواب سؤال کدام یک از شخصیتهای داستانهایتان را بیشتر دوست دارید؟ می گوید که نمی تواند بین شخصیت های داستانهایش تفاوت بگذارد. البته نه به این دلیل که آنها را مانند چهار فرزندش دوست دارد، به این دلیل که آنها هر کدام متعلق به دنیای خودشان هستند و نمی شود دنیای داستانها را از هم جدا کرد.
معرفی کتابهای معروف امیلی رودا
اگر بگوییم امیلی رودا نویسنده ی داستان های مجموعهای است، بیراه نگفته ایم! او بعد از دو داستانی که اواخر دهه ی ۸۰ نوشت، از سال ۲۰۰۰ (۱۳۷۹) چهار مجموعه داستان منتشر کرده است. این مجموعه داستانها در انتشارات قدیانی وافق به فارسی ترجمه شده اند و برای آنهایی که به خواندن داستانهای خیالی علاقه دارند در دسترس است. آخرین داستان های امیلی سه گانه ی درهاست ترجمه نشده است که در سالهای ۲۰۱۱( ۱۳۹۰) و ۲۰۱۲ (۱۳۹۱) منتشر شد.
در جست و جوی دلتورا
در جست وجوی دلتورا مجموعه ای هشت جلدی است، جنگلهای سکوت، دریاچهی اشک، شهر موشها، شن های روان، هزارتوی هیولا، دره ی گمشده، کوهستان وحشت و بازگشت به دل، داستانهای این مجموعه هستند که از سال ۲۰۰۰ (۱۳۷۹) تا ۲۰۰۴ (۱۳۸۳) منتشر می شدند. امیلی برای نوشتن هر کدام از داستان های این مجموعه سه ماه وقت گذاشته است. او قبل از نوشتن داستانهای این مجموعه برای نت برداری، شخصیت پردازی و دراوردن ساختار هرکدام از کتاب ها دوسال زمان گذاشته است. مهم ترین شخصیت این مجموعه لیف است. او به همراه جاسمین و باردا تصمیم می گیرد تا گوهر کمربند دلتورارا پیدا کند و به شهر برگرداند. این مجموعه جایزه های مهم ادبیات کودک استرالیا را از آن خود کرده است.
سرزمین سایه های دلتورا مجموعه ای سه جلدی با داستانهایی به نام غاروحشت، جزیره ی توهم و سرزمین سایه هاست. در این مجموعه لیف بارداوجاسمین برای آزاد کردن برده هایی که ارباب سایه ها زندانی کرده راهی زیر سرزمین دلتورامیشوند. آنها در زیر سرزمین دلتورا دنیایی شگفت انگیز باجنگل ها و رودهای خروشان پیدامیکنند به همین دلیل هم امیلی رودا نام این مجموعه راسرزمین سایه های دلتوراگذاشته است
اژدهای دلتورا مجموعه ای از چهار داستان لاهی اژدها، دروازهی سایه،
جزیره ی مردگان و خواهر جنوب. در این مجموعه هم لیف به همراه جاسمین و باردا دلتورا را از دست چهار خواهر نه چندان خوش قلب نجات میدهند. آنها در این مجموعه ابتدا سراغ اژدهای خفته ی دلتورا می روند و به کمک یک نقشه ی قدیمی محل آنها را پیدا می کنند و به کمک آنها سرزمین دلتورا وساکنانش را برای همیشه از شر ارباب سایه ها نجات میدهند
مجموعه ی روون
مجموعهای چهار جلدی با داستانهایی به نام پسری از روون، روون و کولیها، روون و نگهبان کریستال و روون وزباكها. این مجموعه داستان رامیلی رودادرسالهای۲۰۰۷(۱۳۸۶) تا ۲۰۰۹(۱۳۸۸) چاپ کرده است. این مجموعه که درنشر افق ترجمه و چاپ شده داستان و شخصیتهایش به کلی باسه مجموعه ی قبلی متفاوت است. مارلی، جیلر، آلون، جان قوی والواليس شخصیتهایی هستند که در داستانهای روون داستان را پیش می برند. روون پسری ترسو است که از سایه ی خودش هم می ترسده اوهمسفرشش مردقوی و شجاع دهکده میشود و ماجراهای متفاوتی را از سر می گذراند...