طرفداری- آرسن ونگر، دورتموند و... نامهای بسیاری هست که با یادآوری آنها فوتبال تهاجمی در ذهن ما نقش میبندد. ونگر حتی در زمانی که نتیجه قابل قبول نمیگرفت و در آستانه اخراج قرار داشت، دست از سبک بازی خود برنمیداشت و به دنبال نتیجهگرایی نبود. بر کل دنیا آشکار است که منچستریونایتد بعد از خداحافظی سر الکس فرگوسن نه توانسته نتایج قابل قبولی کسب کند و نه توانسته است با سبک بازی هوادارن خود را سرگرم کند. در دوره دیوید مویس بیشترین انتقاد به سانترهای بیش از حد و استفاده از تاکتیکهای منسوخ او میشد. در زمان لوییس فنخال نیز عدم وجود تفکرات هجومی و هیجان در بازی، دلیلی بر بازیهای کسلکننده بود. حال سکان هدایت تیم در دستان ژوزه مورینیو است و انتظارها برای شکستن این طلسم بالاست.
در ادامه جدول1 برای مقایسه بین عملکرد این چهار مربی قرار داده شده است. سه فصل آخر فرگوسن، یک فصل مویس، دو فصل فن خال و دو فصل و 13 هفته از حضور ژوزه مورینیو. تمام ارقام میانگینی از هر بازی را نشان میدهند. جزئیات هر فصل نیز در جدول2 قابل مشاهده است. البته باید بر ذکر این نکته قویاً تأکید کنم که آمار نشان دهنده کامل اوضاع نیست. بسیاری از موارد قابل مقایسه و بسیاری از نکاتی که تنها مربیان میبیند، در بازی بدون توپ انجام میشود و برای آنالیز آنها آمار و ارقامی وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد حقیقتی را بیان نمیکند.
جدول1. مقایسه آمار تیمی منچستریونایتد در زمان مربیان مختلف (میانگین در هر بازی)
| گل زده | گل خورده | شوت(در چارچوب) | سانتر (دقت) | پاس (دقت) | خطا | نبردهای موفق |
مورینیو | 1.58 | 1.04 | 14 (5.4) | 21.1 (21%) | 520 (83%) | 11.9 | 70.8 |
فن خال | 1.46 | 0.95 | 12.4 (4.2) | 22.2 (20%) | 544 (83%) | 12.1 | 67.9 |
مویس | 1.68 | 1.13 | 13.8 (4.8) | 26.3 (21%) | 497 (84%) | 10.5 | 68.4 |
سر الکس | 2.2 | 0.99 | 15.9 (5.9) | 26.1 (22%) | 515 (84%) | 10 | 91.1 |
جدول2. مقایسه آمار تیمی منچستریونایتد در فصلهای مختلف (میانگین در هر بازی)
| گل زده | گل خورده | شوت (در چارچوب) | سانتر (دقت) | پاس (دقت) | خطا | نبردهای موفق |
18/19 (13 هفته) | 1.54 | 1.62 | 13 (5.9) | 21.3 (19%) | 500 (81%) | 12.3 | 68.7 |
17/18 (مورینیو) | 1.79 | 0.74 | 13.5 (4.9) | 19.8 (20%) | 528 (84%) | 10.6 | 71 |
16/17 (مورینیو) | 1.42 | 0.76 | 15.5 (5.5) | 22.3 (24%) | 532 (84%) | 13 | 72.7 |
15/16 (فن خال) | 1.29 | 0.92 | 11.3 (3.7) | 20.6 (19%) | 560 (85%) | 12.4 | 65.2 |
14/15 (فن خال) | 1.63 | 0.97 | 13.4 (3.7) | 23.9 (22%) | 560 (85%) | 11.9 | 70.7 |
13/14 (مویس) | 1.68 | 1.13 | 13.8 (4.8) | 26.3 (21%) | 497 (84%) | 10.5 | 68.4 |
12/13 (سر الکس) | 2.26 | 1.13 | 14.7 (6) | 25.3 (22%) | 518 (86%) | 9.9 | 65.2 |
11/12 (سر الکس) | 2.34 | 0.87 | 17 (6.3) | 26.7 (22%) | 531 (85%) | 10.1 | 56.5 |
10/11 (سر الکس) | 2.05 | 0.97 | 16.2 (5.5) | 26.4 (24%) | 496 (81%) | 10.2 | 61.8 |
معیارهای بازی تماشاگرپسند
درک بازیکنان از یکدیگر و لو رفتن توپ: آمار پاسها و دقت آن در زمان هدایت ژوزه مورینیو قابل قبول است. اما با نگاه دقیقتر در چند بازی از تیم فعلی یونایتد مشخص میشود که این تیم در تکمیل پاسهای خود در نزدیکی دروازه حریف، دچار مشکل میشود. حتی اگر موقعیت هم ساخته شود در نهایت به نتیجهای نمیرسد. چرا که توانایی تکمیل تاکتیک توسط بازیکنان وجود ندارد. لو رفتن مداوم توپ بازی را شبیه به بازیهای محلی میکند. تغییرات زیاد در ترکیب یونایتد در این چند ساله باعث شده است که بازیکنان درک درستی از موقعیت یکدیگر نداشته باشند. تمرینات ناکافی یا نادرست هم میتواند دیگر دلیل این مشکل باشد که بازیکنان گران قیمت یونایتد از حل آن عاجز هستند.
گلهای زده بیشتر: اگر از هواداران بخواهید بین برد 1-0 و برد 5-4 یکی را انتخاب کنند قطعاً گزینه دوم را میپسندند. مشکل اما اینجاست که تغییر این نتیجه به راحتی ممکن نیست. تیمی که خط دفاعی ضعیفی دارد مجبور است که بسته بازی کند در غیر این صورت تعداد گلهای خورده بیشتر از گلهای زده میشود(البته بازی دفاعی خود هنری است که هر مربی توانایی آن را ندارد. بارها دیدهایم که یونایتد ستارههای زهردار تیم حریف را از کار انداخته است ولی مربی حریف توانایی چنین کاری را نداشته است). در فصل اول و دوم حضور مورینیو کاملاً شاهد این موضوع بودهایم که تیم دفاعی بازی میکرد و با توجه به شرایط وقت، نتایج قابل قبولی میگرفت. آمار گلهای خورده این دو فصل حتی از دوره فرگوسن نیز کمتر است. هر چند که از آغاز فصل جدید، تعداد گلهای خورده تقریبا دو برابر شده است و گلهای زده نیز نسبت به فصل قبل کاهش داشته است. به طوری که تفاضل گل یونایتد منفی است!
تکنیک فردی: علاوه بر تاکتیک تیمی، بازیکنانی که دریبلهای فانتزی میزنند هواداران را سرگرم میکنند. توانایی پوگبا در دریبل زدن مثال زدنی است که البته گاهاً دردسر آن بیشتر از سودش است. بنابراین بنظر میرسد که مورینیو و حتی خود هواداران راضی به این دریبلها نباشند. سیوهای داوید دخیا یکی از تواناییهای فردی است که این روزها منچستریها زیاد از آن بهره میبرند.
وقفههای بازی: وقتی که تعداد خطاها زیاد باشد بازی نمیتواند شکل بگیرد. یعنی به محض سرعت گرفتن، با یک خطا متوقف و از ریتم خارج میشود. تیم مورینیو با 11.9 خطا در هر بازی، عملکرد خشنتری نسبت به تیم سر الکس و مویس داشته است اما هنوز از آمار تیم فن خال پایینتر است. بجز اینها تمایل بازیکنان یونایتد برای کاهش سرعت بازی و کند کردن آن را در بیشتر اوقات میبینیم.
شوتهای از راه دور: به لحاظ آماری اوضاع شوتها و شوتهای در چارچوب تیم فعلی قابل قبول است اما باید آمارها را فراموش کنید و به یک نکته بسیار مهم توجه کنید. پتانسیل بزرگی در بازیکنان فعلی یونایتد وجود دارد و آن، قدرت شوتزنی است. لوکاکو و پوگبا در این زمینه مهارت دارند، رشفورد شوتهای قوسدار میزند، لینگارد بارها در منچستریونایتد و تیم ملی گلهای زیبا زده است، مارسیال دقت بالایی در شوتهایش دارد و حتی ماتیچ، هررا و والنسیا نیز به عنوان عناصر غیرهجومی در این زمینه عملکرد قابل قبولی دارند. با همه اینها، آمار، در حد یک تیم معمولی است و از این پتانسیل استفاده نمیشود. در صورتی که بنظر میرسد شوتهای راه دور هم به نتیجه گرفتن کمک خواهند کرد و هم به تهییج هواداران.
دوندگی و جنگندگی: تیم فیزیکی مورینیو اگرچه بازیکنان سرعتی کم ندارد اما در مجموع دوندگی پایینی دارد. جالب است بدانید که بهترین آمار اکثرا مربوط به ماتا و ماتیچ 32 ساله است و کمتر جوان دوندهای مثل لینگارد دیده میشود. از طرفی جنگندگی بالایی که در گذشته از بازیکنان با غیرت یونایتد میدیدیم، در حال حاضر کمتر وجود دارد. طبق آمار مشخص است که بازیکنان تنومند مورینیو تنها کمی بیشتر از بازیکنان مویس و فن خال درگیریهای موفق دارند و با اختلاف کمتر از آمار تیم فرگی است. این بدان معنی است که یا بازیکنان کمتر با حریف درگیر میشوند و یا کمتر در دوئلها برنده میشوند.
سرعت انتقال توپ: احتمالا مهمترین نکته در ارائه یک بازی تماشاگرپسند همین است. در یونایتد توانایی انتقال توپ سریع از حمله به دفاع دیده نمیشود و بیشتر از سانتر استفاده میشود. برای انتقال سریع، شما نیاز به هافبکهای سریع دارید. با وجود ماتیچ و پوگبا، خط هافبک یونایتد توانایی این کار را ندارد. حال اگر فلینی هم به جمع این دو اضافه شود، سرعت انتقال به پایینترین حد خود میرسد. بهترین بازیکن با این توانایی فرد است و لینگارد (که گاهاً به عنوان هافبک استفاده میشود). در ضمن برای سرعت انتقال بالا، شما باید مدافعینی داشته باشید که بتوانند دیگر بازیکنان را در این راه همراهی کنند. اما در یونایتد توانایی کار با پای مدافعین آنقدر ضعیف است که آنها ابتدا باید توپ را به یکی از بازیکنان دیگر بسپارند تا آغازگر کار باشند.
(در بین این صحبتها بد نیست اشارهای هم به یکی از نقاط ضعف هافبکها بیندازیم. وقتی هافبکها کند باشند بین خط هافبک با یکی از خطوط عقب یا جلو فاصله زیادی میافتد. اگر تیمی بتواند از پرس یونایتد خارج شود یا خیالی راحت میتواند به سمت دروازه حملهور شود چرا که از هافبکها خبری نخواهد بود. از طرف دیگر معمولاً لوکاکو و سایر مهاجمان همیشه تنها هستند و پشتیبانی هافبکها را ندارند. بنابراین پویایی خط هافبک به دلیل قرارگیری بازیکنان کند و تنومند در ترکیب اصلی، پایین است).
ضد حملات: بدون شک یکی از تیمهای قدرتمند در ارائه ضد حمله رئال مادریدی بود که در آن زمان، خود مورینیو آن را هدایت میکرد. در یونایتد فعلی، عناصر هجومی سریعی مانند رشفورد، سانچز، لینگارد و لوکاکو در اختیار هستند اما کمتر دیده میشود که مورینیو تاکتیک خود در رئال مادرید را در اینجا پیاده کند. با وجود بازیکنان سرعتی، تنها دلیل، عدم توانایی بازیکنان در اتمام کار است؛ چیزی که در قسمتهای قبلی به آن اشاره شد. در زیر یک کلیپ از ضد حملات رئال مادرید بین سالهای 2010 تا 2013 قرار دادهایم که دیدن آن خالی از لطف نیست.
نتیجهگیری
پس از گذشت سه فصل از حضور ژوزه مورینیو، هواداران انتظار بازیهای زیباتری نسبت به دو فصل قبل را دارند. قضاوت مورینیو بیشتر با نتایج و سبک بازی تیم صورت میگیرد و از دوران سیاه مویس، فن خال و دو فصل پر نوسان خود مورینیو فاصله گرفتهایم. علیرغم کنار گذاشتن تاکتیکهای دفاعی اما هنوز بازیهای زیبایی را از منچستریونایتد نمیبینیم. عوامل بسیاری وجود دارند که ترکیب آنها باعث رضایت هواداران میشود و به چند نمونه از آنها در متن اشاره شد. با این حال به نظر میرسد کیفیت بازی، تفاوت چندانی با فصول قبلی نداشته و علاوه بر آن نتایج نیز بدتر شده است. به طوری که حتی کسب سهمیه لیگ قهرمانان نیز در هالهای از ابهام قرار دارد.
نگارشگر: فرشاد رضایی