سری به پشت های شبکه های اجتماعی بازیکن منچستر یونایتد یعنی جسی لینگارد با برند J-Lingz بزنید تا متوجه شوید تنها یک بازیکن پا به توپ روی چمن فوتبال نیست. این بازیکن یک برند شخصی دارد و البته که تحت نام منچستر یونایتد فعالیت می کند، قبلا به برندینگ باشگاه ها پرداختیم و ماجرای انتقال پوگبا و تاثیر آن روی برندینگ و تجارت ورزشی را بررسی کردیم. اما اینبار در مورد جسی لینگارد و شایستگی یا زمینه های حضور وی در تیم منچستر صحبت می کنیم.
جسی لینگارد از آنجایی که در کنار پوگبا در آکادمی منچستر رشد کرده و با تیم جوانان برنده یک FA Cup هم شده بود، با یک قرار داد 4 ساله در 2017 دوباره فرصت زیادی برای حضور در ترکیب یونایتد پیدا کرده است. همین درخشش در تیم جوانان و بازی برای باشگاه بزرگ شیاطین سرخ باعث شده تا گرث ساوثگیت در جام جهانی از وی در تیم ملی انگلیس استفاده کند و البته روز های خوبی هم سپری کند.
اما به نظر شما جسی لینگارد که این همه به وی توجه شده، شخصا به فکر افزایش توانایی های خودش و توسعه مهارت هایش بوده؟ چه معیاری در سبک بازی وی وجود دارد که جوزه مورینیو او را مهره بلند مدت باشگاه برای بازی گرفتن خطاب می کند؟ وقتی منچستر مالک توپ و میدان باشد (شاید در تیم مورینیو این شاخصه را زیاد نمیبنیم) دوست دارد حملاتش را از جایی آغاز کند که سرعت راشفورد و تکنیک مارسیال آنجاست. آیا لینگارد که توانایی هیچ کدام را دارد میتواند با آنها به رقابت بپردازد؟ قطعا خیر، پس باید مسیرش را تغییر دهد، یا باید یک بازیکن مخفی در دل تیم باشد یا اینکه یک بازیکن چند پسته باشد تا توانایی بازی سازی و فرصت بازی پیدا کند.
هافبک یا فوروارد؟ کدام یک
لینگارد بیشتر یک بازیکن سریع شمرده می شود و با توجه به استقراری که در زمین پیدا می کند، کمتر پیش می آید مورینیو از وی در طول 90 دقیقه کامل استفاده کند مگر اینکه مجبور شود در بازی های متفاوت و برای استراحت دیگر مهره ها از وی کمک بگیرد (چیزی که در فصل قبل دیدیم و منچستر تا فینال جام حذفی هم پیش رفت اما با یک پنالتی به چلسی بازی نه چندان زیبای فینال را واگذار کردند). اگر دوباره از آمار لینگارد صحبت کنیم، میبینم که وی در فصل جدید تنها یکبار به صورت کامل در یک بازی توپ زده است (بازی مقابل تاتنهام در ماه آگوست). اما در طرف مقابل وی چهار بازی از 5 بازی جام جهانی را به طور کامل بازی کرد حتی وقت های اضافی مقابل کلمبیا و کرواسی را.
البته تفاوت نه تنها در دقایق بازی بلکه در موقعیت وی در زمین است. در یونایتد بیشتر به سمت فضای یک فوروارد در حال بازی است یا اینکه از جریان اصلی حمله خارج می شود. اما در جام جهانی روسیه در تیم ملی انگلیس به عنوان یک بازیکن هافبک مرکزی بازی می کرد. البته شاید این یک نکته کلیدی برای قفل گشایی مشکلات منچستر در طول فصل 20118 باشد!
درس هایی از بازی های لینگارد در جام جهانی
اگر به گراف زیر در مورد نقاط بازی وی در برابر سوئد و کلمبیا نگاه کنید، او به مدت 120 دقیقه در هر دو بازی تنها 47 و 44 پاس به هم تیمی های خود ارسال کرد. البته که برای یک هافبک مرکزی این آمار پایین است (البته به سبک بازی هم مربوط است، چنین آماری شاید برای یک تیم که وسواسی به حفظ توپ ندارد شاید بد هم نباشد)، با این آمار کم اما نقش کم رنگ نیست. لینگارد به جای اینکه از توپ استفاده کند، پشت سر دو مهاجم و برای همکاری با آنها در زمین حضور داشت، که هدف پشتیبانی آن دو بود و این یعنی نقش وی مهمتر از گردش توپ و یا کارهای دیگر بود.
<a href="http://uupload.ir/" target="_blank"><img src="http://uupload.ir/files/4e2o_col-v-e... border="0" alt="آپلود عکس" /></a>
لینگارد در این تیم گرث ساوثگیت با اینکه نقش کمتری در گردش توپ دارد و البته که به خاطر فیزیک بدنی هم نمیتواند انرژی زیادی تا پایان بازی داشته باشد، نقش این را داشت فضا را برای بهترین مهاجم فعلی انگلیس یعنی هری کین باز کند و فضا سازی کند.
نقش لینگارد در منچستر چطور میتواند باشد؟
میانه میدان در منچستر توسط هررا و ماتیچ یا حتی فلینی مدیریت می شود، البته که سبک بازی آنها فوق العاده تک بعدی می شود، هررا توسط مورینیو برای پرسینگ و باز پس گیری سریع توپ به کار گرفته می شود ولی وی به اندازه لینگارد توانایی حمل توپ را ندارد، لینگارد میتواند حتی در یک سوم دفاعی منچستر توپ گیری کرده و با سرعت بالاتر در زمین حرکت کند، موقعیت بسازد و یا دیگران در موقعیت قرار دهد.
<a href="http://uupload.ir/view/u77_sweden-pa... target="_blank"><img src="http://uupload.ir/files/u77_sweden-p... border="0" alt="آپلود عکس" /></a>
اگر دو گراف مربوط به بازی های لینگارد در مقابل سوئد و کلمبیا را با هم مقایسه کنید (در بازی مقابل سوئد لینگارد 47 پاس ارسال کرد)، میبینید که لینگارد بیشتر علاقمند به حضور در زمین حریف و کار با توپ در آنجاست. البته که مسابقه کلمبیا بیشتر یک بازی فیزیکی و پر زحمت تری بود و انرژی بیشتری میخواست، اما این باعث نشده بود که لینگارد از جایی که قرار است باشد و جایی که میتوانست مفید باشد دست بکشد، وی در فضای لازم حضور پیدا می کرد.
اما در بازی باشگاهی، لینگارد میتواند مهره سوم بین لوک شاو و آنتونی مارسیال باشد، چون یونایتد با حضور هر دو بازیکن بیشتر دوست دارد در سمت چپ کار کند، لینگارد نیز میتواند به این دو ملحق شود تا در فضای بسته یا باز در نیمه حریف به بازی سازی و ارتباط بین بازیکن بپردازد.
بازیکن چندکاره در عرض زمین!
مورینیو بازیکن های کارگر را زیادی دوست دارد، در واقع او عاشق بازیکن های کارگر و زحمت کش است، مهاجمی مثل لوکالو یا بازیکن مهمی مثل کانته که البته در چلسی بازی می کند. لینگارد هم چنین بازیکن زحمت کشی است و دوست دارد هر گونه تلاشی از خود بروز دهد تا در بازی تاثیر گذار باشد، با اینکه در نقش هافبک هم از وی بازی گرفته شود میتواند به فضای فوروارد ها نفوذ و بازی سازی کند. در دربی گذشته که منچستر از نداشتن یک بازیکن خلاق و بازی ساز بی بهره بود، لینگارد با مارکوس رشفورد جای خود را عوض کرد و به میانه زمین منتقل شد. با وجود یک ساعت بازی اما تنها 27 بار توپ را لمس کرد و حتی این آمار از داوید دخیا هم کمتر بود.
<a href="http://uupload.ir/view/b0jt_touches-... target="_blank"><img src="http://uupload.ir/files/b0jt_touches... border="0" alt="آپلود عکس" /></a>
بعد از اینکه مشخص شد مورینیو میخواهد از رشفورد، مارثیال و لینگارد به طور همزمان در خط حمله استفاده کند، همه میدانستند که مورینیو میخواهد به سرعت این سه بازیکن بین هافبک ها و مدافعین سیتی تکیه کند. اما نداشتن انسجام و کار تیمی چیزی بود که مانع از گرفتن نتیجه شد، پاس هایی که بین بازیکن ها رد و بدل می شد به هیچ وجه پاس های خوبی نبودند و اصلا مسیرهای درستی برای پاسکاری محسوب نمی شدند. مارکوس رشفورد از تمام 29 لمس توپی که داشت هیچ کدام را در محوطه جریمه سیتی تجربه نکرد و فقط 11 مورد از آنها جلوتر از دایره مرکزی وسط زمین بودند!
نتیجه گیری
این گونه بازی ها بدون اینکه بتواند از لینگارد در وجه تاکتیکی فوتبال و تکنیک فردی بازیکن بهره ای بگیرد، به کلی سطح کیفی بازیکن را هم پایین می آورد (حتما عملکرد پوگبا در جام جهانی و لیگ جزیره را به یاد دارید!). اما نقشه های بازی بروی منچستر یونایتد بسته نشده اند، مورینیو میتواند خط میانی تیمش را بیشتر به خط حمله متصل کند. اگر مورینیو اینکار را نتواند به خوبی انجام دهد در این صورت میبینید که 50 میلیون پوندی که برای فرد بریزیلی پرداخت شده به کلی تبدیل به یاس و نومیدی می شود. پس مورینیو باید فکری به حال خود بکند تا بتواند از پتانسیل های لینگارد برای حل مشکل خط میانی استفاده کند و این مشکلات را حل کند، چه با خرید هایی که اکنون داشته و چه با بازیکن هایی که قبل وی در باشگاه توپ زده اند.
همراه من باشید در طرفداری با بررسی های تخصصی بازیکن و مارکتینگ ورزشی
فرشید امین زاده - @ekFarshiD