مطلب ارسالی کاربران
افسانه های اسکاندیناوی؛راگناروک، قسمت اول
- راگناروک اصطلاحی است که در اساطیر اسکاندیناوی اشاره به پایان دنیا و فرجام کار خدایان و انسان ها دارد، نبردی بین خدایان
- Fimbulvetr فیمبول وتر یعنی زمستان زمستان هاست، جایی سه زمستان پیاپی و بدون تابستان رخ میدهد، بنابراین جهان تاریک تر(کوتاه شدن روز در زمستان و بعضاً شب های چندماهه در اسکاندیناوی) و سردتر شدن هوا که موجب قحطی و جنگ انسان ها بر سر منابع و زوال انسان ها میشود.
- اسکول(گرگی که همیشه در تعقیب خورشید است)، بالاخره بعد سالها به خورشید میرسد و آن را میبلعد و جهان در تاریکی فرو میرود و برادر او هاتی هرود نیز ماه را، آنگاه ماه و ستارگان سقوط میکنند.این دو فرزندان فنریر هستند
- یک خروس بر انسان ها، یک خروس بر خدایان و یک خروس بر مردگان فریاد سر میدهد و آنان را از گور برمیانگیزد.
- زمین تحت زلزله های شدید از هم گسسته میشود و هر چه زنجیر که در جهان است پاره میشود، بنابراین لوکی و پسرش فنریر از بند رها میشوند و به مقابله و انتقام از خدایان برمیخیزند.
- فرزند دوم لوکی، یورمونگاند از ساحل برمیخیزد با حرکتش در دریا موجهای عظیمی تشکیل میدهد و سم خود را در فضا پراکنده میکند.
- با این امواج ناگلفار(کشتی ارواح) از خشکی رها میشود و به فرمان لوکی بادبانها را میکشند از جنوب هم سورت با لوکی همپیمان میشود.
.
- منتظر قسمت بعدی باشید.
- برای خواندن بقیهی افسانه ها اینجا کلیک کنید.