میثم موج بافانای اونها که دم از وطن فروشی و غیرت ملی میزنید پس موقعی که خاک این مملکت رو کامیون کامیون بار میزنن و ناموس این مملکت رو تو گونی صادر میکنن کجا هستید؟،پس بجای غیرت بگذارید چنین اتحاد شومی را جهل ملی بنامیم،جهالتی که در یک مدار چهل ساله نسلهای مختلف را با رنگهای سفید سبزو بنفش بارها به خیابان کشید و بازیچه ی خود کرد پس کم بیراه نگفته اند که اینکار را قبلا بارها کرده ایم و در آینده نیز خواهیم کرد،براستی که پشتوانه ریاست اینها همین جهل است که قدرت را برایشان تضمین کرده.اگر این موج تبلیغاتی و بازی مضحک که مدتهاست راه افتاده و بجای غیرت و وطن به من و شما میفروشند را درنیافته اید،به زمان دادکان و اختلافش با دولت وقت احمدی نژاد فکر کنید که چگونه سر قدرت به جان هم افتادند و نتیجه اش؛ هم باشگاهها باختند هم تیم ملی و اصلا همه باختیم گویی تا سالها نبوده ایم و نخواهیم آمد،زمانیکه همین سلبریتیهای امروز چون موشک و جادوگروار جای آنکه به فکر غیرت وطنی در عرصه های جهانی باشند تغییر قدرت در تهران را بو میکشیدند و تمام قد به تمسخر و تمرد از مربی بادانش اما مستاصل زمان و حتی ریاست فدراسیون وقت پرداختند،انهاییکه زمانی مربی خود را احمق میدانستند هرگز پرفسوری اورا قبول نخواهند کرد حتی اگر زمانه خلاف آنرا طلب کند. آنها تنها سردر آخور همیشگی خود که همان فرصت طلبان است به دنبال چریدن جیبهای خود هستند،اما عجبا که ما بعد از این مقدار تجربه و بالا پائین و شکستنهای پی در پی که البته همیشه هم در طرف بازنده میدان بوده ایم باز درس عبرت نگرفته ایم.چه زمانی که بی چشمداشت برای تیم ملی خود هورا میکشیدیم چه برای باشگاه محبوبمان رویای قهرمانی.امثال عملکرد دریوزگان چپ و راستی به یک میزان فاجعه بوده است،اشتباه نکنید کانون و لانه ی وطن فروشی همینجاست حالا چگونه شده که برای خبرنگارهای دوزاری و خودفروخته که همیشه بسان مگسان دور شیرینی بوده اند همانهایی که علی دائی با چک و تو دهنی به استقبالشان رفت فریاد مظلومیت سر میدهیم یا نگران یک مدیر دسته چندمی خارجی هستیم که به دلار حقوق میگیرد و در آخر نیشخندی بر تمام این تئاتر مضحک میزند.آری از روی تجربه میگویم تجربه ای به قیمت ازدست رفتن جوانی،هروقت دیدید دعوایی بالا گرفت و در میانه ی آن همه آمدند بدانید که نه بحث افتخار من و شما که فقط بحث پول است و قدرت،و اینکه باز قصه تکراری تضاد بین قوانین استبدادی داخلی با قوانین جهانی فیفا،باز دعوای همیشگی وزارت ورزش و شخص وزیر برای تقویت حزب فرصت طلبش و فدراسیون فوتبال و ارزشیهای مثلا مدرن و به روز شده اش،و ازانجا که ما تنها کشوری هستیم که بی هنران در رأس کارند به ناچار جهل خود را پشت دانش مربیانشان مخفی کرده اند و باز هم تیم محبوبمان پرسپولیس و هویت ملی ما را در تقابل هم قرار دادند و انچه مسلم است انکه ضرر خواهد کرد ما هستیم و آنچه ویران خواهد شد تیمهای محبوبمان چنانکه تابحال بوده.به پرسپولیس نگاه کنید نه پولی و نه بازیکنی، که همانا در لبه پرتگاه نابودی با بندبازی سعی در حفظ تعادل خود دارد و به تلنگری بند است و تیم ملی هم در این جنگ قدرت برایش نه هویتی مانده نه بویی از ملی گرایی و درآخر اینکه به وجود برانکو و کیروشها دلخوش نباشید همانگونه که تابحال چه بسیار مرده بادها و زنده بادها در ساعتی و به نجوای بانگی بر کوی برزنها دگرگون شده اند. این درخت از ریشه پوسیده است هرس کردن شاخ و برگش فایده ای ندارد هم وطن،تعصب را کنار بگزار دنیا را همانگونه که هست نظاره کن