از مسائل مالی که بگذریم که بخصوص این روزها در فوتبال ایران بریز بپاش بی حساب کتابی در تمامی تیم ها موج می زند و این اصلی ترین دلایلش سو مدیریت است و بخش عمده ان به دولتی بودن فوتبال بر میگردد می توان چند دلیل اصلی را بر شمرد امروز از دلایل شکست از بخش سخت افزاری صحبت میشود و این بحث تا حدودی منتفی است چرا که اکنون اکثر زمینها مثل استادیوم ازادی یا نقش جهان یا یادگار امام غدیر اهواز و اکثر استادیومهای بزرگ جز استادیوم چند تیم کوچک مثل نساجی نفت مسجدسلیمان سپیدرود از کیفیت چمن مطلوب برخوردار است یا اکثر زمینهای تمرین هم به مراتب از دو دهه قبل بهتر و هموار تر هستند البته استثناهایی هم وجود دارد اما استثنا و محدود هستند.
سو مدیریت
یکی از دلایل اصلی سو مدیریت در برنامه ریزی و تعیین هدف است اکثر تیمها در ایران هدفی نه در کوتاه مدت و نه در بلند مدت ندارند یا هدفشان در حد توان یا بزائت مجموعه نیست اگر کاشیما امروز به مقام قهرمانی رسیده برنامه بلندمدت چندین ساله داشته انها سالها قبل زیکو را بعنوان مربی تیم انتخاب میکنند و حتی بعد از ناکامی زیکو از او و تجربیات او دست نمی کشند و همچنان از او مشورت میگیرند یا در خرید بازیکنان خارجی زیکو به انها مشورت می دهد و بعد از رسیدن انها به مرحله حذفی با توجه به شناخت زیکو از او بعنوان مدیر فنی در کنار این باشگاه بهره میبرند کاشیما تا همین دو سال پیش از سرمربیان برزیلی استفاده میکرده اما در کنار انها سعی کرد تا از مربیان داخلی بعنوان دستیار استفاده کند و روی انها حساب کند سرمربی کنونی کاشیما که ژاپنی می باشد از سال 2011 تا سال پیش بعنوان دستیار در باشگاه حضور داشته و با مربیان برزیلی مختلفی کار کرده و از تجربیات و فوتبال روز انها تجربه اندوزی کرده است اما در فوتبال ایران چه ؟ چه کسی اکنون حاضر است از دستیاری شروع کند همه خود را یکپا تئورسین فوتبال می دانند (البته در شاخه کیک اند کرش یا همان علی اکبری علی اصغری خودمان) یا مربیان خارجی بر چه پایه و اساسی انتخاب میشوند و هدف از انتخاب انها چیست ایا برنامه بلند مدتی وجود دارد تا اهدافی در اینده برای تیم ترسیم شود و با یک شکست یا یکسال کسب نکردن سهمیه ان را اخراج میکنیم بدون اینکه دستاورد که قرار بوده به ان برسد را نیمه کار ول میکنیم مثلا شفر حالا که او با جوانانی مثل قائدی یا صیادمنش شروع به کار و اموزش کرده ایا از او حمایت تمام قد میشود تا اگر استقلال نتیجه نگرفت به هوادار بفهمانیم اینده تیم با وجود این مربی و وجود جوانان با استعداد در سالهای بعد روشن است و باید از انها حمایت کرد تا با برنامه ریزی بلندمدت به قهرمانی رسید.
استفاده درست از اکادمی
در عرصه داخل میدان و بازیکنان هم کاشیما از چندسال قبل بازیکنان اکادمی خود مثل سوزوکی یا شوما دای را وارد تیم اصلی کرد و در چندسال گذشته کمترین تغییر را در کادر بازیکنی ان هم در مواقعی که احساس کرده تیم باید تقویت شود انجام داده انها حتی بدون ترس در فینال لیگ قهرمانان از ابه جوان 19 ساله محصول اکادمی خود بصورت فیکس هم استفاده کردند تا نوع مدیریت اکادمی و نحوه تزریق جوانان هم به ما بی اموزند.
مشکل سخت افزار نیست
فوتبال ایران امروز بیشتر از بحث سخت افزار چوب مدیریت دولتی غیر فوتبالی اش را می خورد اگر باشگاه مثل استقلال مدیر از بدنه خود داشته باشد مسلما چون خودش فوتبالی است می داند که فوتبال تکواندو و کشتی نیست و بازی گروهی هست نباید هر فصل شاکله تیم را تغییر داد و ثبات کادر بازیکنان اصلی لازمه موفقیت است یا برای موفقیت نیاز به برنامه ریزی در تمامی قسمتها هست از جذب مربی و اکادمی گرفته تا تمدید قرارداد قبل از اتمام قرارداد با مهره های کلیدی .
اوت دستی و توپ بلند دیگر چاره ساز نیست
امروز دیگر نمی توان به مانند قبل پیش رفت با اوت دستی و ارسال بلند نمی توان در اسیا موفق شد با تغییر پیاپی کادر بازیکنان نمی توان نتیجه گرفت با مدیریت غلط و نبود برنامه ریزی از قبل نمی توان فقط به پشتوانه هوادار موفق شد نقش هوادار همچنان لازم است اما کافی نیست داشتن برنامه, مدیریت درست و ثبات کادرفنی بادانش و کادر بازیکنان در کنار هوادار لازم و ملزوم یک دیگر هستند اینقدر نگوییم فاصله فوتبال ما با ژاپن بخاطر زیزساخت است خیر فاصله فوتبال ما با ژاپن بخاطر مدیریت درست ژاپنی ها و مدیریت غلط ما است امثال تاچ, کفاشیان چه سوادی از فوتبال دارند اصلا انها می دانند برنامه چیست یا برنامه ریزی برای کوتاه مدت و بلند مدت دارند وقتی کیروش سوار بر مدیران ایرانی میشود این تنها نشان از بی سوادی و بی لیاقتی انهاست که نه ایران با کیروش پیشرفت نمیکند بلکه دو روز دیگر که کیروش رفت هیچ دستاوردی هم بعد از هشت سال در عرضه تعلیم و تربیت مربی کنار او حاصل ایران نشده است و تنها نشان از سو مدیریت و بی سوادی تاج و مدیران غیرفوتبالی و بی سواد ایرانی هست.