اختصاصی طرفداری - تیم ملی انگلیس همیشه یک داستان تکراری داشته است: توقعات زیاد طرفداران و نتایج ضعیف در زمین بازی! اگر جام جهانی 1966 را کنار بگذاریم، تاریخ سه شیرها پر است از شکست ها و فاجعه ها و ناامیدی ها. البته شاید این موضوع به توقع بیش از حد طرفداران هم مربوط باشد. شاید آنها تصوری غیرمنطقی و خیال پردازانه از تیم ملی کشورشان دارند و در نهایت بعد از هر تورنمنت ناامید می شوند. طرفدارانی که همیشه امیدوارند تیم شان به قهرمانی و افتخار برسد. ضربه آخر که نواخته می شود، یک جام دیگر برای انگلستان به پایان می رسد و طرفداران لبریز از خشم و کینه و احساس خیانت می شوند.
البته انگلیس همیشه یکی از ده تیم برتر رنکینگ فیفا بوده و جای خود را بین تیم های مطرح اروپا حفظ کرده است. آنها همیشه بازیکنان خوبی در ترکیب دارند و نمی شود انگلیس را در هر مبارزه ای، از پیش بازنده دانست. لیگ برتر انگلیس هم یکی از محبوب ترین، جذاب ترین و سطح بالاترین لیگ های اروپاست و بازیکنان انگلیسی در این لیگ توانایی ها و کیفیت شان را نشان می دهند. در این لیگ آنها تجربه و مهارت های لازم برای شرکت در عرصه ملی را پیدا می کنند؛ چه نیازهای فنی چه نیازهای روحی و روانی. ولی موفقیت و قهرمانی همچنان فرسنگ ها با آنها فاصله دارد.
بریتانیا زمانی ابرقدرت جهان بود! آنها در همه عرصه ها پیشرو بودند و بخش بزرگی از جهان را تحت کنترل خود داشتند. اختراعات، قدرت نظامی، نوآوری های علمی، تلگراف و... . یک امپراطوری بزرگ که مظهر قدرت بود. در اوایل قرن 19 میلادی آنها بر یک پنجم مردم جهان حکومت می کردند و یک چهارم خشکی های جهان، قلمروی بریتانیای بزرگ بود. همین نکته باعث شد بریتانیایی ها خود را بالاتر از مردم جهان ببینند. اما با پایان جنگ جهانی دوم، ورق برگشت و آنها دیگر قدرت شماره یک جهان نبودند. آمریکا برخاسته بود و نظام جهانی زیرورو شده بود.
انگلیس همین رویه را در فوتبال هم پیش گرفت. آنها مخترع فوتبال بودند و برای اولین بار در جهان، مسابقات فوتبال را برگزار کردند. اتحادیه فوتبال انگلیس هم از این غرور و تکبر بی بهره نبود. آنها در سال 1908 به فیفا پیوستند ولی رابطه شان با نهادهای قدرت در فوتبال جهان هیچ وقت کامل و مطلوب نبود. در سال 1928 آنها از فیفا جدا شدند و به همین خاطر در اولین دوره از جام جهانی فوتبال غایب بودند.
انگلیس تا سال 1950 در رقابت های جام جهانی شرکت نکرد. در رقابت های جام ملت های اروپا هم تا سال 1968 سه شیرها غایب بودند. باشگاه های انگلیسی هم در ابتدا در رقابت های باشگاهی اروپا شرکت نمی کردند. همین غیبت ها باعث شد پیشرفت فوتبال انگلیس به تاخیر بیفتد. شاید هنوز هم بتوان پیامدهای آن را در تیم ملی انگلیس مشاهده کرد.
سیستم پرورش بازیکن در انگلیس به گونه ای بود که وقتی بازیکن رده های پایه را رد می کرد و به تیم ملی می رسید، از قدرت فیزیکی و جسارت بالایی برخوردار بود و می توانست در شرایط سخت، روحیه اش را حفظ کند، اما از نظر تکنیکی در سطح بالایی نبود. درضمن باید به این نکته هم توجه کرد که داشتن الگوی مناسب، فاکتور مهمی در پرورش بازیکنان جوان است.
وقتی خبر رسید انگلیس در جام جهانی 1950 با یک گل مغلوب آمریکا شده، هیچکس نمی توانست این نتیجه را باور کند. فوتبال، پدیده ای نو برای آمریکایی ها بود و مردم انگلیس باور نمی کردند چنین تیمی آنها را شکست داده است. شوک بعدی وقتی وارد شد که مجارستان در سال 1953 با پوشکاش و هیدگکوتی، انگلیس را در خاک خودش 6-3 شکست داد. اولین باخت در ومبلی! انگلیس در بوداپست هم 7-1 مغلوب شد که هنوز هم بدترین نتیجه تاریخ فوتبال ملی این کشور است. سید اوون، مدافع انگلیس در این بازی بود و می گوید دیدار با مجارستان مثل بازی با تیمی از موجودات فضایی بود!
در جام جهانی 1954 انگلیس نمایش بهتری داشت و بعد از پیروزی 1-0 برابر سوئیس میزبان، به عنوان تیم اول گروهش صعود کرد. البته آنها خوش شانس بودند که به خاطر سیستم عجیب آن روزها تنها با دو تیم از سه تیم همگروهی شان دیدار کردند. در یک چهارم نهایی، سفیدپوشان 4-2 مغلوب اروگوئه، مدافع عنوان قهرمانی شدند. 4سال بعد در سوئد، انگلیس با تیم های قدرتمند برزیل، شوروی و اتریش همگروه بود. فاجعه مونیخ و کشته شدن تعداد زیادی از بازیکنان منچستریونایتد، تیم ملی انگلیس را تضعیف کرده بود. انگلیس در هر سه بازی به نتیجه تساوی رسید. تساوی بدون گل آنها برابر برزیل، اولین بازی بدون گل تاریخ جام جهانی است. آنها باید برای صعود در بازی پلی آف با شوروی روبرو می شدند. شکست 1-0 به معنای وداع با جام بود.
در جام جهانی 1962 شیلی، پیروزی 3-1 برابر آرژانتین، سه شیرها را به مرحله بعد رساند. انگلیس بازیکنان مستعدی چون بابی مور و بابی چارلتون را در ترکیب داشت ولی برزیل هم از ستاره هایی چون گارینشا سود می برد. انگلیس به مصاف برزیل رفت و 3-1 بازنده شد. گارینشا دوبار در این دیدار گلزنی کرد. بالاخره اتحادیه فوتبال انگلیس تصمیم گرفت روندش را تغییر دهد. آنها به سرمربی تیم ملی اجازه دادند تمام اختیارات و حق انتخاب بازیکنان را به دست بگیرد. او الف رمزی بود. او با ایپسویچ کوچک به قهرمانی در لیگ دسته یک رسیده بود. یک مربی فوق العاده با اطلاعات تاکتیکی زیاد! او بازی تیمی انگلیس را بهبود بخشید و سبک بازی تیم را ارتقا داد. درضمن رمزی به خوبی می توانست روحیه بازیکنان تیمش را تقویت کند و آنها را در برابر رقبا متحد سازد. اتحادیه فوتبال انگلیس همچنان معتقد بود سطح بازی های جام ملت های اروپا پایین است. بنابراین در ابتدا، رمزی فقط در بازی های دوستانه و نه چندان مهم، روی نیمکت هدایت انگلیس نشست. انگلیس در سال 1966 میزبان جام جهانی بود. این یعنی انگلیس نیازی به حضور در بازی های مقدماتی نداشت. رمزی فرصت داشت سیستمش را در تیم گسترش دهد و بهترین نفراتش را انتخاب کند.
در آن سال ها، انگلیس در حال رشد و شکوفایی بود و در همه زمینه ها، آنها به دنبال روش های نوین و مدرن بودند. فرهنگ و شرایط اجتماعی هم به گونه ای بود که جوانان، سبک جدیدی از زندگی را تجربه می کردند. انگلیس یکی از بهترین تیم هایش را راهی جام جهانی 66 کرد. گوردون بنکس، بابی مور و بابی چارلتون ستاره های تیم بودند. آنها جام را پرامید شروع کردند ولی در بازی نخست 0-0 برابر اروگوئه متوقف شدند. پیروزی برابر مکزیک و فرانسه، سه شیرها را به یک چهارم نهایی رساند. مردان رمزی با نتیجه 1-0 از سد آرژانتین گذشتند و در نیمه نهایی برابر پرتغال ایستادند. انگلیس میزبان 2-1 پیروز شد و همه چیز بر وفق مراد آنها بود. سفیدپوشان در فینال جام جهانی حضور داشتند.
چیزهای زیادی در مورد پیروزی 4-2 انگلیس برابر آلمان غربی نوشته شده است. یک روز پرشکوه در جولای 1966! همه از تصمیم بحث برانگیز کمک داور آذربایجانی می گویند که گل انگلیس را پذیرفت. برخی می گویند این تصمیم، به شکست شوروی برابر آلمان غربی در نیمه نهایی مربوط بود. به هرحال انگلیس جام ژول ریمه را به دست آورد و همه مردم غرق در شوروشادی بودند. متاسفانه این موفقیت باعث شد دوباره بریتانیایی ها خود را قدرت برتر بدانند و حتی مغرورتر از قبل شوند. همین جو و احساس، نیم قرن یاس و ناامیدی و خشم با خود به همراه داشت.
انگلیس در یورو 1968 شرکت کرد. اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی هم همین راه را رفتند. یوفا هم با شرکت این چهار تیم به صورت مجزا موافقت کرد. خاطره بد سه شیرها از آن دوران، شکست 3-2 برابر اسکاتلند در ورزشگاه ومبلی است. به هرحال انگلیس به جام ملت های اروپا صعود کرد و نمایش خوبی هم داشت. آنها تا نیمه نهایی پیش رفتند و برابر یوگسلاوی قرار گرفتند. همه از یک پیروزی آسان صحبت می کردند. الف رمزی هم در سال 1967 لقب سر را دریافت کرده بود و آماده یک فینال دیگر بود. آنها یک بازی دوستانه برابر آلمان غربی داشتند تا خود را برای این بازی مهم آماده کنند. ولی در نهایت یوگسلاوی 1-0 برنده شد.
در جام جهانی 1970 مکزیک، انگلیس به خاطر قهرمانی در سال 66 بدون انجام بازی های مقدماتی وارد تورنمنت شد. هسته تیم همان بود. ولی توقعات بیشتر شده بود. انگلیس در این جام اشتباهات زیادی داشت. به عنوان مثال وقتی آنها 2-0 برابر ژرمن ها و در یک چهارم نهایی پیش بودند، سر الف رمزی، بابی چارلتون را تعویض کرد. انگلیس در نهایت 3-2 باخت و حذف شد. سه شیرها در ادامه نتوانستند به یورو 1972 و جام جهانی 1974 برسند. رمزی استعفا کرد و رفت.
دان روی که با لیدزیونایتد موفقیت های زیادی داشت، سرمربی تیم ملی شد. او نتوانست نمایش های درخشان تیم رمزی را تکرار کند. دهه 1970، دهه رکود فوتبال انگلیس بود. انگلیس نه می توانست به جام جهانی برود نه بلیت بازی های یورو را به دست می آورد. وضعیت اقتصادی کشور هم رو به افول بود و مردم میل چندانی نداشتند به فوتبال فکر کنند.