در گیلان و تالش به عنصر اسطوره یی دیگری به نام “سیاه گالش” برمی خوریم .سیاه گالش موجودی است.خیالی که در باورهای مردم این مناطق به ویژه در میان دامداران جای خاصی دارد.پاره ای از اعتقادات مربوط به او از این قرار است:
برای دیدن سیاگالش باید نیت پاک داشت.سیاگالش ممکن است به شکل حیوانات درآید،ولی معمولا به شکل چوپان جوان بلندبالا و سیه چرده یی ظاهر میشود. او دشمن شکارچی هاست.هروقت حیوانی به ویژه گاو جنگلی (گوزن).در خطر انسان قرار بگیرد،سیاگالش به آن انسان ظاهر میشود.
سیاگالش اگر با خوشی به کسی ظاهر شود او را خوشبخت میکند و اگر بر کسی خشم بگیرد او را آزار میدهد.وقتی سیاگالش به کسی ظاهر میشود،اگر آن شخص او را بشناسد،هرچه از خداوند بخواهد برآورده میشود. سیاگالش به هر کس نظر کند زندگی پربرکت پیدا میکند.گاهی سیاگالش به صورت پیرمردی با لباس پشمی گالشی ظاهر میشود.
اگر سیاگالش به کسی تخم مرغ بدهد و او آن را در انبار برنج بگذارد،آن برنج هرگز تمام نمیشود.کسی که سیاگالش را ببیند رمه ی گاو و گوسفندانش زیاد میشود.افسانه یی هست که در کوکل مرز( Kowkal Marz ) در دهستان «عمارلو»گاو نری سرگردان است. در اوایل بهار که گاوها را به ییلاق میبرند گالشها اغلب صدای او را میشنوند. معتقدند این گاو نسبت به صاحبش نافرمانی کرده و سیاگالش او را رانده است. در میان شکارچیان مناطق دیلمان و طوالش به گوزن(بعضی مواقع بز) موسوم به سیاگالش که نگهبان و حافظ حیوانات است باور دارند. به همین جهت از شکار این حیوانات خودداری میکنند.
سیاگالش احتمالا بازمانده اسطوره های کهن اقوام گیل یا تالش است و به نوبه خود در این فرهنگ ها نماد ذهنی نیازهای مادی مردمی است که معیشت شان مبتنی بر دامداری و شبانی است.
سیاه گالش شبیه ایزد گئوش یا درواسپ ایران باستان است
هر منطقه ای به تنا سب محیط جغرافیایی و اکولوژی ،زبان و ادبیات ، دست آفریده ها ، باور های دینی و...دارای افسانه ها و داستانها یی است . از افسانه گیلان می توان به سیا گالش اشاره نمود که در هر منطقه ای به روایات مختلفی از آن یاد می شود .او پشتیبان جانوران وحشی و حلال گوشت است (گوزن ، گاو نر ،بز وحشی و...).در مورد پشتیبانی سیا گالش از دام روایت های متنوعی وجود دارد این باورها همچنان در ذهن ریش سفیدان ،خان ها و چوپانهای روستا رسوخ کرده که آن را مقدس می شمارند و هنگام صحبت از او صلوات می فرستند بسیاری از آنها در مورد سیا گالش سخن نمی گویند زیرا می ترسند که نعمت و برکت از زندگی آنها دور شود بنا بر روایات کسی که سیا گالش را ببیند و به دیگران بگوید مورد نفرین سیا گالش قرار می گیرد و زندگی اش با بد بختی و فلاکت روبرو می شود . بیشتر اهالی روستا داستان هایی از سیا گالش می دانند. همه آنها از اجداد و پدران خود شنیده اند ولی طوری از آن صحبت می کنند که گویا وقایع را به چشم دیده اند.
اکثر افسا نه های گیلان زمین قابلیت درا ماتیزه شدن دارند . افسانه سیا گالش نیز جزو روایاتی است که می توان از آن بعنوان عنصری با معنا در نمایش سود برد.
خدای ستوران در اوستا ـ گئوش یشت
درواسپ توانای مزدا آفریده اشون رامی ستاییم که ستوران خرد راتندرست نگاه می دارد؛ که ستوران بزرگ راتندرست نگاه می دارد ؛ که دوستان راتندرست نگاه می دارد ؛ که کودکان راتندرست نگاه می دارد ؛ بادیدبانان بسیار دور و ...
گئوش یشت – کرده یکم – بند یک
درمنابع اسطوره های ایرانی " گئوش " gaus " ایزد نگهبان وسرپرست چهارپایان مفید و دام ها است . دراوستا ، ایزدی دیگرنیزبنام " درواسپ drrasp " نیزاین وظیفه رادارد ، باتوجه به سپردن نگا هبانی رمگان دراوستا به ایزد گئوش (گاو ) ودرواسپ ( اسب ) درمی یابیم که درکنارگاو باجایگاه مقدس، اسب نیزدرنزد ایرانیان ازاهمیت زیادی برخوردار است .
ای درواسپ ! ای نیک ! ای تواناترین !
مرااین کامیابی ارزانی ده که آفریدگان مزدا را کله بپرورم؛که آفریدگان مزدا را جاودانگی بخشم ...
که گرسنگی وتشنگی راازآفریدگان مزدا د وربدارم؛ که ناتوانی پیری ومرگ راازآفریدگان مزدا دوربدارم ؛ که بادگرم وباد سردراهزارسال ازآفریدگان مزدا دور بدارم .
درواسپ توانایی مزدا آفریده اشون پناه بخش – که خواستارزورنیازکننده وبه آیین پیشکش آورنده راکامروا کند – اوراکامیابی بخشید .
گئوس یشت – کرده دوم – بند 11،10،9
سیـاگـالـش (نماد حمایت از دام)
سیاگالش رخساره ای ازشبان خدایان عهد دور است . که به مرورزمان رخساره وچهره ای انسانی یافته است . سیاگالش درباوردامداران ازچهارپایانی چون گاو و گوزن نگهبانی ومحافظت می کند . به عبارتی سیاگالش نگهبان چهارپایان ازسختی ، بیماری ومرگ است واین خویشکاری یاکارکرد باخویشکاری شبان – خدایان یونانی وایرانی همگون است .
هردام ومال چوپانی تلف شود نشانه آن است که سیاگالش ازوی روی گردانده است وهرگاه برشمارمال و رمه های چوپان افزوده شود ، آن رانشانه مهروتوجه سیاگالش می دانند .
صادق هدایت درکتاب نیرنگستان به این امر اشاره می کند " معروف است که روز جمعه بازار، سیاگالش به شکل پیرمردی آمده وکره می فروشد . هرکس ازکره اوبخرد هرگزتمام نمی شود وپیوسته آن کره ری (برکت) می کند ولی به محض اینکه به کسی ابرازبکند که کره او ری می کند ، یا مال سیاگالش است ، فوراً دبه کره او خشک می شود *.